وصایت پیامبر (ص)

  • 1401/02/26 - 09:18
پیامبران الهی در امتهای پیشین هنگام غیبت برای روزگار پس از خویش، وصی برمی‌گزیدند و از این گذر می‌خواستند آیین و شریعت خویش را ماندگار سازند و رسالت خود را دوام بخشند. پیامبر (ص) در پاسخ به سلمان فارسی که از حضرت درباره وصی و جانشین پرسید، فرمود: وصی و وارث من و کسی که دین مرا پرداخت می کند و وعده‌های مرا حتمی می‌سازد، علی بن ابی‌طالب (ع) است.
قرآن ناطق مبین و مفسر قران صامت

اینکه بگوییم رسول خدا (ص) امر وصایت را که هم مقبول عقل و فطرت انسانی است و هم شریعتها و دینها آن را پسندیده اند انجام نداده، اهانت به شخص رسول خدا (ص) است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وصایت در لغت به معنای سفارش کردن است[1] و در اصطلاح علم کلام تعیین جانشین از سوی پیامبر یا امام است. اینکه انسان کسی را برای حفظ آنچه از خویش بر جای می‌گذارد به وصایت تعیین کند، مقبول عقل و فطرت انسانی است و هم شریعتها و دینها آن را پسندیده‌اند.

پیامبران الهی در امتهای پیشین نیز هنگام غیبت برای روزگار پس از خویش، وصی برمی‌گزیدند و وصایت از سنتهای رایج میان همه پیامبران بود. آنان از این گذر می‌خواستند آیین و شریعت خویش را ماندگار سازند و رسالت خود را دوام بخشند.
آدم (علیه‌السلام) شیث را به وصایت گمارد و نوح (علیه‌السلام) سام را و ابراهیم (علیه‌السلام) اسماعیل را و موسی (علیه‌السلام) هارون را و عیسی (علیه‌السلام) شمعون را و سرانجام پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) علی (علیه‌السلام) و یازده فرزند معـصوم ایشان را به وصایت برگزیدند.

سید ابوالفضل برقعی یکی از بزرگان جریان قرآنیون، وصی بودن اهل بیت (علیهم‌السلام) را انکار می کند و در این باره می نویسد: «آنچه در کتاب الکافی آمده است که علی بن الحكم از قول «عبدالرحمان بن كثير» نقل می‌کند كه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «هيچ پيامبری درنگذشت، مگر آنكه وصیی داشت؛ در حالی كه حضرت يعقوب و حضرت داود و بسياری از انبيائی كه فرزندانشان نيز حائز مقام نبوت بودند، وصی بدان معنی كه منظور كلينی و نظاير اوست، نداشته‌اند.»[2]

نقد و پاسخ:
حقیقت این است که روایات متواتر فریقین بر تعیین جانشین و وصی توسط پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) دلالت دارد. به طور مثال طبری در حدیث صحیح از مولا علی (علیه‌السلام) نقل می‌کند که رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در اولین دعوت از نزدیکانشان در یوم الدار خطاب به فرزندان عبدالمطلب فرمودند: «ای فرزندان عبدالمطلب به خدا قسم من کسی را در میان عرب نمی‌شناسم که برای قومش بهتر از آنچه من برای شما آوردم، آورده باشد. من برای شما خیر دنیا و آخرت را آوردم، خداوند سبحان مرا امر فرموده تا شما را به سوی او فرا خوانم؛ حال از میان شما چه کسی مرا در این امر یاری می‌رساند تا او به عنوان برادر، وصی و جانشین من در میان شما باشد؟ راوی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید: «حاضران در مجلس از همکاری دریغ ورزیدند، اما من عرض کردم: «یا رسول الله! من وزارت شما را به جان و دل می‌پذیرم و از هیچگونه کمکی دریغ نمی‌ورزم.» رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) شادمانه دست بر گردن من نهاد و فرمود: «این بزرگوار، برادر، وصی و خلیفه من در میان شماست؛ اینک سخن او را بشنوید و از فرمان او پیروی کنید.» حاضران خنده کنان از جای برخاستند.»[3]

در روایتی سلمان می گوید: «به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عرض کردم: یا رسول الله هر پیامبری وصی و جانشینی داشته است؛ پس وصی و جانشین شما کیست؟» … رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: ای سلمان! عرض کردم: لبیک! فرمود: «آیا می‌دانی چه کسی جانشین موسی بود؟» عرض کردم: بله! او یوشع بن نون بود؛ فرمود: به چه دلیل؟ عرض کردم: زیرا او اعلم امت موسی بود؛ فرمود: «پس همانا وصی و جانشینم، صاحب اسرارم، بهترین بازماندگانم و ادا کننده قرض‌هایم، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) است.»
طبرانی پس از نقل حدیث مذکور، صدور آن را از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مسلّم و قطعی گرفته و درصدد توجیه آن بر آمده است، در حالی که تلاشی بیهوده می‌کند و وصایت، صراحت در خلافت دارد. حدیث فوق را احمد بن حنبل نیز با سندی دیگر نقل کرده است. او با ذکر سند از انس بن مالک از سلمان روایت کرده است.[4]

اینکه بگوییم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کاری را که هم مقبول عقل و فطرت انسانی است و هم شریعتها و دینها آن را پسندیده‌اند انجام نداده، یک نوع اهانت به شخص رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.

پی‌نوشت:
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج15، ص393.
[2]. برقعی، سید ابوالفضل، عرض اخبار اصول بر قرآن کریم، ص562.
[3]. طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص62 ـ 63.
[4]. طبرانی، المعجم الکبیر، ج6، ص221.
احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج2، ص762.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.