معنای حجت در کلام برقعی

  • 1401/02/10 - 11:17
امام رضا (ع) در حدیثی تأکید می کند که امامت، قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالی تر و مکانش منیع تر و عمقش بیشتر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا با آرائشان آن را دریابند و به انتخاب خود امامی منصوب کنند.
قرآن ناطق مبین و مفسر قران صامت

یکی از اوصاف اصلی امام، در نگرش امام شناسی شیعی، مفهوم «حجت الله» است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سلفی گری ایرانی یا قرآنیون، نام یک جریان فکری است که با تکیه بر شعار بازگشت به قرآن، در سالهای مشروطه و پس از آن، تحت تأثیر اندیشه‌های اصلاحی شیخ هادی نجم آبادی توسط یکی از شاگردان ایشان به نام اسدالله خرقانی شکل گرفت و به وسیله چهره‌های دیگری همچون شریعت سنگلجی، یوسف شعار، برقعی، قلمداران و حسینی طباطبایی ادامه یافت. این گروه که قرآن را در بخش اعتقادات کافی و بی‌نیاز از سنت می‌دانند، روش تفسیری قرآن به قرآن را شاخص فهم قرآن  قرار داده‌اند.[1]

یکی از اوصاف اصلی امام، در نگرش امام شناسی شیعه، مفهوم «حجت الله» است. تبیین این مفهوم، نقش مهمی در اندیشه امامت دارد. شاهد این سخن اینکه، مرحوم کلینی در کتاب کافی، محور امام‌شناسی خود را حول واژۀ «حجت» قرار داده اسـت.

سید ابوالفضل برقعی یکی از بزرگان جریان قرآنیون شیعه در دو کتاب نقد دعای ندبه و خرافات آن و بررسی علمی در احادیث مهدی، در امتداد مطالبی که در نفی امامان اثناعشر به آنها استناد می‌کند، حجت‌الله بودن ائمه (علیهم‌السلام) را نیز انکار می‌کند و می‌نویسد: «پس از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نص قرآن، کس دیگری حجت نیست.» زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: «رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ  وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا [نساء/165] رسولانی را فرستاد که (نیکان را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند تا آنکه پس از فرستادن رسولان، مردم را بر خدا حجّتی نباشد و خدا همیشه مقتدر و کارش بر وفق حکمت است.»

برقعی در ادامه کلام خود به خطبه نود کتاب شریف نهج البلاغه استناد می کند: «تمت بنبینا محمد.[1] حجت خدا با پیغمبر ما محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تمام شد.» بنابراین دوازده نفر حجت الهی شیعیان برخلاف این آیات است و نمی‌توان این مقام را برای آنان معتقد شد.»[2]

نقد و پاسخ:
برقعی نه تنها بین معنای لغوی و اصطلاحی «حجت» خلط کرده، بلکه برای اثبات مدعای خود، دست به تحریف معنای آیه زده است.

برقعی برای اینکه مخاطبین خود را به پذیرش وا دارد، فراز «علی الله حجة» را «من الله حجة» معنا کرده است تا بگوید، از جانب خدا حجتی بر روی زمین نیست.
در صورتی که آیه شریفه در مقام بیان عذر و بهانه نداشتن انسان‌ها در برابر خداوند است.

جالبتر اینکه، خود شخص برقعی، در کتاب عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول که در نقد روایات کافی نگاشته، کلام خود را نقض کرده است. زیرا به همین آیه استناد کرده و حجت را عذر و بهانه معنا کرده است.[3]

همچنین خود برقعی در کتاب عقل و دین می نویسد: «از ادله عقلی و روایات متواتره و تواریخ و آیات قرآن استفاده می شود که از زمان خلقت آدم، پیوسته در زمین حجتی بوده و زمین از حجت خالی نبوده و همواره انبیاء و اوصیاء در روی زمین بوده‌اند.»[4]

پی‌نوشت:
[1]. مودب، سید رضا، «نقد دیدگاه روش تفسیر قرآن به قرآن، قرآنیان شیعه» پژوهش دینی شماره 29.؛ برگرفته از مقاله امامت پژوهی، شماره 25، تابستان1398.
[2]. برقعی، سید ابوالفضل، بررسی علم در احادیث مهدی، ص42-45.
[3]. برقعی، سید ابو الفضل، عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول، ص51.
[4]. همان، عقل و دین، ج2، ص34.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.