کشورهای آمریکای لاتین چگونه مسیحی شدند؟

  • 1393/09/11 - 19:55
آمريكاى لاتين پر جمعيت‌ترين منطقه مسیحی نشین دنياست كه اكثريت آن‌ها كاتوليك هستند. مبلغان مسيحى اروپايى فعاليت‌هاى مذهبى خود را هم‌زمان با فتح سرزمین‌های جديد آغاز كردند و با تمام شيوه‌هاى ممكن اعم از تطميع، تهديد، قتل عام و... به مسیحی سازی ساكنان منطقه روى آوردند. اما بعدها، به دنبال استقلال كشورهاى آمريكاى لاتين از اسپانيا در آغاز قرن نوزدهم میلادی به تدريج ...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قاره آمريكا پر جمعيت‌ترين منطقه مسیحی نشین دنيا و تنها قاره‌اى است كه حدود 90 درصد جمعيت آن را مسيحيان تشكيل مى‌دهند. على‌رغم اين كه مسيحيت كمتر از 500 سال سابقه حضور در اين قاره دارد، ولى بيشترين درصد جمعيت مسيحيان دنيا در این قاره زندگى مى‌كنند. امروزه اكثريت مسيحيان كاتوليك در مناطق اسپانیایی زبان این قاره يعنى آمريكاى لاتين زندگى مى‌كنند. بيش از 80 درصد جمعيت منطقه، کاتولیک هستند. اهميت موضوع از اين حيث است كه مسيحيت چطور توانست در كمتر از 5 قرن حضور در آمريكاى لاتين، بيشترين جمعيت را در اين منطقه داشته باشد. جریان شناسی مسيحيت در اين منطقه به ما كمك مى‌كند از سير تدريجى مسيحى شدن مردم آمریکای لاتین و توسعه كليساها و عوامل رشد و توسعه آن آگاه شويم. على‌رغم اين كه مسیحیت در قاره آسيا و منطقه خاورميانه بنيان‌گذارى شده است و در اروپا سابقه دو هزار ساله دارد منطقه آمريكاى لاتين هم چنان بيشترين جمعيت مؤمنان مسيحى را در خود جای داده است؛ لذا همين امر مى‌طلبد كه تحقيق شود كه اولاً مسيحيت چطور وارد آمریکای لاتین شده است و چه عواملى در رشد و توسعه آن موثر بوده‌اند. سؤال ديگر اين که آیا مسيحيت كاتوليك در اين منطقه هم چنان به عنوان كليساى غالب محسوب مى‌شود یا خیر؟ و چه عواملى سبب ايجاد جريان‌هاى مسيحى و تقويت ديگر گرایش‌های مذهبی و دينى شده است؟

فتح قاره آمريكا و ورود مسيحيت كاتوليک

به دنبال ضعف مسلمانان در اسپانيا به تدريج مسيحيان كاتوليك توانستند در مناطق مختلف اسپانيا مسلمانان را شكست داده و قدرت را به دست گيرند. در سال 1496 اولين حكومت مقتدر كاتوليك برای نابودی پایگاه مسلمانان تشكيل شد. یهودیان اسپانیا مجبور به تغییر دین به مسیحیت یا اخراج از اسپانیا شدند. در همین سال‌ها بود که آمریکا فتح شد. اوایل تشکیل مستعمرات، تعداد كشيشانى كه در طول فتوحات در كنار فاتحين حضور داشتند کمتر از مقامات دولتى و نظامى اسپانيايى نبود. اينان فتوحات جديد را تحقق اراده الهى برای توسعه مسيحيت در دنيا مى‌دانستند. در 1493 م، «پاپ الكساندر ششم» اعلاميه‌اى رسمى صادر کرد كه به موجب آن و با رسم خط فرضى روى نقشه جهان، مناطق كشف شده تقسیم شدند؛ سرزمين‌هاى قسمت غربى اين خط به اسپانيا و قسمت شرقى آن -يعنى برزيل- به پرتغال واگذار شد.

مهاجمان اسپانيايى و دعوت به مسيحيت

بعد از حكم پاپ بر مالكيت اسپانيا بر سرزمين‌هاى جديد، اسپانيايى‌ها به مناطق مختلف این قاره لشكركشى و بوميان را قتل عام كردند. فرناندو پادشاه اسپانيا، پس از اعتراضات، قطع‌نامه‌ای تنظيم كردند تا سرخ‌پوستان ابتدا به مسيحيت دعوت شوند و الا آماده مرگ باشند. سرخ پوستان از ایمان به مسیحیت سرپیچی کردند و بسیاری از آن‌ها کشته شدند. بعداً‌ که مورد اعتراض واقع شدند، عنوان «صلح‌نامه» را به جای «قطع‌نامه» گذاشتند و در آن به جای تهديد، مزيت‌هاى گرايش به مسيحيت و تبعيت از دستور كليسا و پادشاهان اسپانیا ذکر شده بود.

مبلغان مسيحى در سرزمين‌هاى جديد

مبلغان مسيحى اسپانيايى، فعاليت مذهبى خود را همزمان با فتح سرزمين‌هاى جديد آغاز کردند. فاتحان اسپانیایی، هر جا كه قدم گذاشتند ابتدا صليب را در كنار پرچم امپراتوری اسپانيا نصب می‌کردند و فتوحات خود را به نام استقرار مسيحيت كاتوليك و گسترش مسيحيت و حاکمیت مقدس پاپ توجيه مى‌كردند. بعد از فتح هر منطقه هميشه كشيشى حضور داشت كه دعاى خير و بركت بخواند، سپس براى آن منطقه يك نام مقدس مسيحى انتخاب مى‌كردند. مسیحی سازی به طور دسته‌جمعى صورت مى‌گرفت و غالباً سرخ‌پوستان به زور مجبور می‌شدند در چنين مراسمى شركت كنند. اما سرخ‌پوستان على‌رغم انجام غسل تعميد و شركت در مراسم دینی کلیسا، به اعتقادات به جاى مانده از سنت‌هاى سرخ‌پوستى ايمان داشتند و حتى مخفیانه برای برگزارى آیین‌های عبادى سرخ‌پوستى تلاش مى‌كردند؛ لذا كشيشان تصميم گرفتند سنت‌های سرخ‌پوستان از فرهنگ، آداب و حتى زبان گويش و نوشتارى آن‌ها را نابود كنند؛ لذا زبان اسپانيايى به عنوان زبان رسمى جايگزين زبان محلى بسيارى از كشورها گشت و در برزيل زبان پرتغالى جايگزين زبان‌هاى بومى شد. فاتحين به دستور كشيش‌ها، معابد را خراب مى‌كردند و به جاى آن كليسا مى‌ساختند. على‌رغم تلاش‌هاى كليساى كاتوليك برای انکار اسناد مربوط به جنايات مسیحی‌سازی سرخ‌پوستان، لكن شواهد زيادى در تاريخ ثبت‌شده‌اند كه کتاب سوزی سرخ‌پوستان را اثبات مى‌كنند.

نسل‌كشى و قتل عام سرخ‌پوستان غير مسيحى

بسيارى از اقوام سرخ‌پوست كه حاضر به تغيير دين نشدند به كلى قتل عام شدند، بسيارى از بردگی گرفته مى‌شدند و زنان مورد تجاوز قرار مى‌گرفتند، کشتار سرخ‌پوستان به حدی بود تقریباً اكثر جمعيت سرخ‌پوست در آمريكاى لاتين از بين رفتند. در مکزیک كمتر از يك قرن نسل كشى، 93 درصد سرخ‌پوستان قتل عام شده بودند. در ابتداى قرن 16 ميلادى جمعیت قاره آمريكاى لاتين 80 ميليون نفر بود كه در نيمه قرن 17 ميلادى جمعيت قاره به کمتر از 10 ميليون نفر كاهش پيدا كرد. فشار براى مسيحى كردن قاره امريكا تا چندین قرن ادامه داشت، اجبار بوميان به مسيحيت در دوره استعمار سبب شد كه بوميان در سال‌های بعد مواضع ضد كليسايى داشته باشند. در نزد عمده محققان، مقامات و رهبران اسپانيايى، اشخاصى بى‌رحم و سود طلب بودند كه تنها هدفشان استفاده از دسترنج و ثروت سرخ‌پوست‌ها بوده است.

عوامل گسترش مسيحيت كاتوليك در آمريكاى لاتين

1. زهدگرايى و ترك دنيا: اين ويژگى مبلغين مسيحى، خصوصاً فرانسيسكن‌ها سبب شده بود كه حضور اين افراد براى فاتحين هزينه‌اى نداشته باشد و نيز به عنوان رقیب در تصاحب غنائم و طلا تلقى نشوند.
2. حضور در ميان فاتحين: حضور اين گروه‌ها در ميان فاتحين اسپانيايى، تجاوز به مناطق مختلف آمريكاى لاتين را به نام تبليغ دين مسيح توجيه مى‌كرد و همين جنبه قداست بخشی، روحيه و انگيزه زيادى به سربازان مى‌داد.
3. تجرّد راهبان: اين سبب شده بود كه آن‌ها بدون داشتن تعلق به خانواده و فامیل بتوانند تمم عمر خود را وقف تبليغ در مناطق فتح شده كنند.
4. تعهد راهبان به تبليغ مبانى اعتقادى كليساى كاتوليك: تعهد آن‌ها سبب شده بود که تنها مسيحيت كاتوليك در آمريكاى لاتين تبليغ شود. راهبان فرانسيسكن مأموریت آموزش و تبليغ سرخ‌پوستان و دومينيكن‌ها مسئوليت دادگاه‌هاى تفتيش عقايد در اسپانیا و سرزمين‌هاى جديد را بر عهده داشتند.
5. تأكيد بر جاذبه‌هاى عرفانى و مكاشفات: اين اقدام يكى از عوامل مهمى بود که در تبليغ و توسعه مسيحيت نقش موثرى داشت.
6. بهره‌بردارى از صنعت چاپ براى نشر و توزيع كتب عرفانى مطابق با آموزه‌های کلیسای كاتوليك
7. تأكيد بر آموزش نظام‌مند و تأسيس دانشگاه‌ها و صومعه‌ها و بهره‌بردارى از استعدادهای بومى در تأسيس ديرها و دانشگاه‌هاى مسيحى: البته مديريت آن‌ها بر عهده راهبان مسيحى ژزوئيت يا فرانسيسكن اروپايى بود.
8. حمايت گسترده پاپ از حضور راهبان و تقديس ايشان: اين امر سبب شده بود راهبان از مناطق مختلف اروپا از جمله اسپانيا، فرانسه، ايتاليا، پرتغال و... برای تبلیغ مسيحيت كاتوليك به آمريكاى لاتين سفر نمايند.
9. حمايت مستقيم پادشاه و ملكه اسپانيا از ترويج مسيحيت و مبلغين مسيحى: این عمل سبب شده بود فاتحين براى توجيه كشورگشايى‌هاى خود بر امر مسیحی‌سازی سرخ‌پوستان تأكيد نمايد.

همه اين عوامل سبب شد كه مسيحيت در كمتر از چند قرن تمام قاره آمريكا را فرا بگیرد. امروزه آمريكاى لاتين بيشترين تعداد كاتوليك‌هاى دنيا را در خود جاى داده است. کشور برزيل با داشتن حدود 200 ميليون جمعيت بزرگ‌ترین كشور كاتوليك دنيا است که بيش از 75%جمعيت آن از پيروان اين مذهب مى‌باشند.

پروتستان‌ها در آمريكاى لاتين

از ابتداى ورود اسپانيايى‌هاى كاتوليك تا قرن نوزدهم ميلادى در طول سه قرن (1492-1808) کاتوليك‌ها به شدت نهضت‌هاى اصلاح‌گراى پروتستان برخورد می‌کردند و اجازه نمى‌دادند كه اين گروه‌ها در دنياى جديد وارد شوند و در اين مبارزه دادگاه‌های تفتيش عقايد به شدت عمل زيادى با افراد مشكوك برخورد مى‌كرد. یكى از رسالت‌های مبلغين ژزوئيت نيز مبارزه و جلوگيرى از انتشار عقايد پروتستان در دنیا بود. همين ممنوعيت‌ها سبب شد كه تا قرن‌ها كاتوليك بتوانند به عنوان تنها كليساى رسمی در آمريكاى لاتين مطرح باشند.

ممنوعيت ورود كتاب و تبليغات پروتستان

در پى تشكيل دادگاه‌هاى تفتيش عقايد در اسپانيا هر چند سال يك ليست از کتاب‌های ممنوعه توسط كليساى كاتوليك اعلام مى‌شد. اين كتاب‌ها به علت ترويج اندیشه‌های ضد عقايد رسمى كليسا، ممنوع اعلام مى‌شدند. البته كتاب‌هاى مذهبى مانند ترجمه کتاب مقدس نيز در فهرست كتاب‌هاى ممنوعه قرار داشت. روش اسپانيايى‌ها در مستعمراتشان به اين نحو بود كه اجازه نمى‌دادند تبعه‌های کشورهای غير اسپانيا به مناطق تحت سلطه ايشان وارد شوند و آن را ممنوع اعلام کرده بودند. همين امر سبب شد در منطقه آمريكاى لاتين تنها مسيحيت كاتوليك كه دين رسمی کشور اسپانيا بود رشد يابد و فرصت براى مطرح شدن ديگر گرايشات دينى و از جمله تبلیغات پروتستان‌ها به وجود نيايد.

عوامل گسترش پروتستان‌ها و ضعف كليساى كاتوليک

1. فرمان پاپ عليه فرقه ژزوئيت: گستره، اعتبار و جايگاه آموزشى و علمى ژزوئيت‌ها سبب بى‌اعتبار شدن ساير فرقه‌های مسیحی شده بود. همين امر انگيزه‌هاى مخالفت با اين فرقه را در سياسيّون و رهبران دیگر فرقه‌ها ايجاد نمود. در نتيجه آموزه‌ها، اهداف و اعمال ژزوئيت‌ها مورد انتقاد شدید قرار گرفت و به اين ترتيب، مسئله مصلحت از بين بردن فرقه ژزوئيت از حدود اواسط قرن 18 به مسئله اصلى كليسا و سياست‌هاى اروپا تبديل شد. به دنبال عدم حمایت پاپ و واتيكان از ژزوئيت‌ها، اخراج آن‌ها از كشورهاى لاتين در بين سال‌هاى 1759 و 1768 آغاز شد و تضعيف فرقه راه را براى سركوبى كامل آن هموار كرد.

2. انقلاب فرانسه، ناپلئون و تسخير اسپانيا: اسپانيا كه قدرت برتر كليساى كاتوليك رومى بود و با فتوحات آمريكاى لاتین ثروتمند شده بود، به واسطه جنگ‌هاى بسيار تحليل رفته بود. در قرن هجده ميلادى نقد کتاب مقدس و زير سئول رفتن سنت‌هاى كليساى كاتوليك -كه از قرن شانزدهم آغازشده بود- تقریباً سراسر اروپا را فراگرفته بود. با شروع انقلاب فرانسه در سال 1789 و به دنبال آن به حكومت رسيدن «ناپلئون بناپارت» در سال 1799 كليساى كاتوليك در فرانسه از قدرت كنار رفت و به شدت تضعيف شد. به دنبال ضعف نظامى اسپانيا، ناپلئون در سال 1806 به اين كشور لشكركشى كرد و اسپانيا و پرتغال را اشغال نمود. در این جنگ بسيارى از صومعه‌ها كه از پادشاه اسپانيا حمايت مى‌كردند ويران شدند. با تضعیف حكومت مركزى در اسپانيا فرمانداران و مالیات دهندگان در آمريكاى لاتين علیه حاکمان محلى اسپانيايى شوريدند و كشورهاى آمريكاى لاتين به تدريج تا سال 1855 مستقل و از اسپانيا جدا شدند.

3. مقابله كليسا با رهبران استقلال طلب: كليساى كاتوليك منطقه كه مهم‌ترين متحد پادشاه اسپانيا در طول دوران استعمار بود، به مخالفت با نهضت‌هاى استقلال برخاست. چون دستگاه اقتصادى و سياسى گسترده کلیسا در منطقه با استقلال كشورها به خطر مى‌افتاد، لذا كليسا در طول جنگ‌هاى استقلال مخالفت با فرماندار اسپانيا را محكوم كرده و خود نيز بر ضد جنبش‌هاى استقلال‌طلب و آزادی‌خواه مى‌جنگيد. استقلال يافتن كشورهاى لاتين ضربه زندگى به منافع اقتصادی کلیسا بود چرا كه هر ساله صندوق‌هاى پر از طلا و نقره از عايدات اين زمين‌ها به واتیکان می‌فرستاد. در مقابل، رهبران استقلال‌طلب مانند سيمون بوليوار نيز به مبارزه با کلیسای کاتولیک برخاستند. وى كليسا را متهم به همكارى با استعمارگران اسپانيايى مى‌دانست و معتقد بود كليسا در طول قرن‌ها از ايمان مردم سوءاستفاده كرده و با توجيه حق حاکمیت مقدس پادشاه اسپانيا، در خدمت استعمارگران بوده است. كليسا حرکت‌های استقلال‌طلبانه به رهبرى سيمون بوليوار را محكوم و با شيطانى خواندن آن، مردم را به مقابله با بوليوار فرا خواند. بوليوار در مقابله با كليسا تا جایی پيش مى‌رود كه قرآن كريم را به عنوان مرجعى مناسب براى نوشتن قانون اساسى پيشنهاد مى‌كند.

4. دولت‌هاى ملى و لائيك در منطقه: با روى كار آمدن دولت‌هاى ملى و لائيك در آمريكاى لاتين فعاليت‌هاى کلیسای کاتولیک به شدت محدود شد. پایبندی شديد به سنت‌ها و عدم نوآورى جاى خود را به عقل‌گرايى، رويكرد تجربه‌گرايانه علمى و نقد آموزه‌هاى دينى داد. کليسا وجهه خود را كم‌كم از دست مى‌داد و با ظهور ايدئولوژى‌های «لائيک» و ضد دينى در اين سال‌ها، گفتمان‌هاى ضد دينى در جامعه غالب مى‌شد؛ لذا آزار و اذيت انجمن‌هاى رهبانى و اخراج آن‌ها از برخى كشورهاى منطقه به صورت امرى عادى درآمد.

5. توسعه مراكز علمى و دانشگاهى: هر چند كه اولين دانشگاه‌هاى كاتوليك در مكزيك و پرو در سال 1551 ساخته شد. اين دانشگاه‌ها مراكزى براى آموزش‌هاى دينى تحت نظر کلیساها بودند. به تدريج در كنار مسائل دينى رشته‌هاى ديگر در اين دانشگاه‌ها افزوده شد. اما به تدريج با رشد نهضت‌هاى عقل‌گرايى در اروپا و نفوذ پروتستان‌ها در مراکز علمی دانشگاهى، در آمريكاى لاتين نيز از نفوذ كليسا در مراكز دانشگاهى كاسته شد و به تدريج تفكرات مخالف كليسا جايگاه خود را در مراكز دانشگاهى پيدا كرد. البته بوميان و سیاه پوستان نيز با مطالعه تاريخ فتوحات به جنايات كليساى كاتوليك پى بردند و از آن فاصله گرفته و جذب ديگر گروه‌ها از قبيل پروتستان و سنت‌هاى بومى شده‌اند، البته افرادى كه اهل تحقيق و مطالعه در حوزه اديان هستند بيشتر در مرحله اول ضد کلیسا و بى‌دين و در صورت دسترسى به منابع اسلامى، مسلمان مى‌شوند.

شروع فعاليت رسمى گروه‌هاى پروتستان

به دنبال استقلال كشورهاى آمريكاى لاتين از اسپانيا در آغاز قرن نوزدهم میلادی به تدريج آزادى‌هاى دينى ايجاد شد. دادگاه‌هاى تفتيش عقايد برچيده شد. بسيارى از نویسندگان قانون اساسى كشورهاى تازه به استقلال رسيده از اعضاى گروه‌هاى ماسونى بودند كه با كليساى كاتوليك رابطه خوبى نداشتند و همين امر سبب شده بود قوانين جدید به نفع كليسا تنظيم نشوند. با ضعف دولت اسپانيا و شروع نهضت‌هاى استقلال‌طلبى به تدریج گروه‌هاى ملى و ليبرال در منطقه به قدرت رسيدند و فعاليت مبلغين پروتستان گسترش پيدا كرد. یكى از علل مهم حمايت دولت‌هاى استقلال يافته از توسعه فعالیت گروه‌های پروتستان، مقابله با اسپانياى كاتوليك بود. چون در طول جنگ‌هاى استقلال، کليسا حامى و متحد اصلى استعمار اسپانيا بود. روابط تجارى با كشورهاى پروتستان از قبیل هلند و انگلستان به رشد و توسعه فعاليت‌هاى تبليغى كمك مى‌كرد. به تدريج با توسعه آموزش و روابط و تبلیغات گسترده اين گروه‌ها خصوصاً ارتباط مستقيم با سياست‌مداران ليبرال، به تدریج پروتستان‌ها كه در اواخر قرن نوزدهم تنها يك اقليت كم اهميت بودند تبديل به يك گروه مهم شدند كه در پايان قرن بيستم جمعيت قابل توجهى-در برخى منابع بيش از 25 درصد- از جمعيت كل آمريكاى لاتين را تشكيل مى‌دهند.

برگرفته از:

مجله پژوهش‌های منطقه ای پاییز و زمستان 1390، شماره 8 (از صفحه 19 تا 56)، مقاله مسیحیت در آمریکای لاتین، محسن مجتهدزاده

بازنشر

دیدگاه‌ها

عجب! فرایند مسحی شدن امریکا عجیب برای من آشنا است! بدجور منو به یاد نحوه مسلمان شدن ایران میندازه! عین همین اتفاقات یه بار دیگه در فاز دوم تغیر مذهب ( از تسنن به تشیع) رخ داده.

حرفتون رو میذارم به حساب ناپختگی و جهل شما از مسائل تاریخی. بهتره اسناد و شواهد را بررسی کنید. امروزه تاریخ پژوهان مسلمان و حتی غیر مسلمان هم به نظر شما ب عنوان یک جوک نگاه میکنن. مطالعه کنید: http://www.adyannet.com/tags/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86

واقعا افرین یاد شیعه شدن ایرانیا افتادم !!! دوما اقای نوید بعضی از غیر مسلمانان که از اسلام دفاع میکنند برای نفرت از دین یا مسیحیته! گوته شاعر المانی برای تحقیر مسیحیت اسلام را بزرگ کرد در واقع کسایی که از اسلام دفاع می کنند کسانی اند که از مسیحیت ضربه خوردند پژوهشگرای مسلمان هم توقع داشتید بگن ما مسلمانان جنایت کردیم ؟ حرف هایتان را میزارم به علت نادانی و جهالت و ناپختگی شما منتشر کنید جوابی دارید؟؟؟؟؟

جواب به ناشناس ۱۳۹۴/۱۲/۴ و دفاع از نويد ايرانی ! ناشناس بدجور پات لرزيده و بد هم سر خوردی ! و بد هم تو فاضلاب فرو رفتی ! و كلا خودت رو زدی به اون راه ! انگار نه چيزی شنيدی و نه چيزی خوندی ! 1. اومدی گفتی بعضی داشمندان ايران شناس واسه دشمنی با مسيحيت از اسلام دفاع كردن ! خسته نباشی ! خوب اون بقيه شون كه گفتن اسلام ايرانيان اختياری بود چی ؟ نكنه ميخای بگی همه به خاطر دشمنی با مسيحيت اينو گفتن ؟!!!! 2. پژوهشگرای مسلمان رو به جرم مسلمان بودن نفی كردی و به خاطر مسلمان بودن حرفشون رو قبول نمی كنی ! 3. پژوهشگرای زرتشتی چی ؟ گرشاسب چوكسی چی ؟!!! اون رو با چه بهونه ای ميخای ردش كنی ؟‌ تو نميخای حقيقت رو قبول كنی ! واسه همين خودت رو به خواب زدی !!!!!! حالا جوابی داری ؟

خب آقای دلیلتون برای این اظهار نظر چیه؟؟؟؟ الکی لینک نده مگه نمیگی جوک گفته ؟ خیلی مختصر و مفید دلیلش رو بهم بگو منتظرم... لابد یه دلیلی داشته که شما به این دیدگاه میگی جک... دیدگاه آقای (عجب) از دید شما چه ایراد داره؟؟؟

واقعا از احمقی و کند ذهنی این واقعا افرین یاد شیعه شدن تحعجب میکنم با اون دروغ هاش طبیعیه دروغ و فریب کاریشون اولا کجا گوته گفته برای تحقیر مسیحیت این حرف ها رو زده باید منبع و مدرک بدید نه اینکه تخیلات و تفسیر های بجگانه خودتون رو به جناب گوته بچسبونید گوته هیچ دقت از مسیحیت ضربه نخورده اون ادم منطقی بوده که قران رو خوانده بوده و بعد مسلمان شده تو میگی قران رو نخونده و نظر شخصی داده ولی اون کامل قران رو خوانده و ترجمه کرده برعکس شما دیپلم ردی ها که مثل احمق ها یک چیزی از خودتون میگید منبع دید برای مزحرفاتتون میبنید با یک سوال ساده رسوا میشید بدبخت های بی عقل حالا که این همه د دوما شما میگید هرکس ار اسلام تعریف کرده اشتباه میگه بخاطر تنفر از مسیحیته که الان ثابت شد مثل یک بدبخت بی عقل با ذهنیت بجکانه دروغ گفتید پس اون یهودی ها یا زرتشتی ها یا خیلی از خدانباوران اعتراف به اسلام کردن چی ؟؟؟ باز هم رسوا شدید شما فقط میخواید نظز شخصی خودتون رو وارد کنید به تحقیقات بقیه الان از نظر خودت تو بهتر از گوته میفهمی ولی به خیال خوابت تو در حقیقت یک دیپلم ردی هستی منم میتونم راحت مثل تو بگم هرکس از اسلام بد میگه بخاطر تنفر و یک عقده بجگانه هست ولی من بر عکس شما خودمو فریب نمید و حقیقتو میگم ویلیام لنس هم میگفته مسیحیت بهترین دینه منم میتونم راحت یک چیزی از خودم بگم بگم اون دیوانس و بخاطر لح با اسلامه ولی برعکس شما من خودمو فریب نمیدم و میرم دلایل و منطق اون رو بررسی میکنم و برعکس شما خودمو فریب و یک چیزی از خودم نمیگم تا بی سوادیم و احمقیم معلوم بشه خسته شدم از ادم های احمق چرا نسل شما منقرض نمیشه

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.