سایر مسائل

اسماعیل صلاحی، قطب خودخوانده، در جدیدترین اقدام، ضمن تعریف و تمجید از پهلوی مخلوع، به دیدار سلطان حسین تابنده با محمدرضا شاه و ارادات دربار به اقطاب صوفیه اشاره کرده و مدعی شده که حضرت امام خامنهای (حفظه الله) به دیدار با نورعلی تابنده رغبت داشتهاند؛ اما تابنده این دیدار را نپذیرفته و گفته «از نظر الهی وظیفهی آقای خامنهای است که به دیدار من بیاید!»

محمد اسماعیل صلاحی بارها و بارها به شخصیتها و نهادهای مختلف نظام اسلامی توهین کرده و نسبت به قوه قضائیه و رئیس آن نیز بیحرمتی روا داشته است. او خود را مرغ طوفان! میخواند و مترصد است تا از طرف نهادهای امنیتی و قضایی بازداشت شود و از این رو هزینهی جدیدی را با معاونت خارج نشینان و غرب به بهانهی حقوق بشر و ... بر نظام اسلامی تحمیل کند.

دغدغهی بسیاری از فعالان مذهبی که خطر فرقهها و به خصوص فرقهی صوفیه را درک کرده و متوجه شدهاند که ایشان باعث گمراهی مردم معتقد و مؤمن در مسیر عرفان این است که روش برخورد با اعضای این فرقه و یا مقابله با لیدرها و سرتیمهای ایشان و چگونه باید باشد. این یک مسألهی مهمی است که با هر فردی از آنها چگونه برخورد شود تا ضمن ارائهی یک بحث منطقی، حقیقت نیز برای سایرین روشن شود.

به نظر میرسد تکيه به رای بزرگانی مانند امام خمينی(رحمة الله عليه) و مقام معظم رهبری و ديگر عرفای معاصر بر شيعه و عارف بودن جناب حافظ، رأی و نظری محکم است و نمیشود به سادگی از کنار آن گذشت. حتی در افرادی که چنين روشی را نمیپسندند، رأی اين بزرگان میبايست ايشان را محتاط کند، که به راحتی نظر به سنی بودن و يا صوفی و درويش بودن جناب حافظ ندهند.

درحالیکه چندین جوان از نیروهای انتظامی بخاطر جنایت درویشی سنگدل به نام محمد ثلاث به شهادت رسیده بودند و باعث صدمات و خسارات فیزیکی و مادی به نیروهای امنیتی و مردم عادی شده بود، عدهای از دراویش و طرفداران آنها از اپوزسیون خارج نشین و حتی طرفداران آنها در داخل کشور ایرادات و ادعاهای واهی زیادی را نسبت به بازداشت او مطرح میکردند و او را بیگناه معرفی میکردند.

در پی اغتشاشی که توسط دراویش منحرف صفی علیشاهی در اسفند 96 در خیابان پاسداران صورت گرفت و چندین نفر به شهادت رسیدند، عدهای از دراویش متعصب، این اغتشاش و حتی رانندهای که با اتوبوس چندین نفر را له کرد را انکار کرده و آن را صحنهسازی توسط خود نظام دانستند.

دراویش گنابادی نعمتاللهی از اقطاب خود اطاعت محض کرده و بدون چونوچرا تسلیم محض آنان هستند، که این اقطاب با روشهای مختلف، مریدان خود را فریب میدهند تا به مقاصد دنیوی خود برسند و در این بین ظلم و ستمهای زیادی به مردم، بهویژه مخالفین خود وارد کردهاند، اما این دراویش همچنان چشم بسته مرید اقطاب خود هستند.

از اتفاقات مهمی که در بهمن و اوج آن در اسفند 96 بهوقوع پیوست، قضیه اغتشاش و ایجاد ناامنی توسط دراویش نعمتاللهی بود که با قلدری و وحشیگری با نیروی اتظامی و بسیجیان درگیر شدند، که این آشوب در نهایت منجر به شهادت سه تن از پرسنل نیروی انتظامی و یک بسیجی بهنام محمد حسين حداديان شد.

یکی از راههای صوفیه برای تایید فرقه خود و جذب افراد بیشتر، منتسب کردن عارفان و علمای مشهور است تا با صوفی خواندن آنان، به فرقه خود مشروعیت دهند. یکی از این علما امام خمینی (ره) است که صوفیان او را یکی از صوفیان میدانند، در حالی که حضرت امام بارها از دراویش بدگویی و آنان را مذمت کردند.

بیشک حمله تروریستی تلخ اهوازکه توسط گروهک الاحوازی صورت گرفت، شباهتهایی با جریانات اتفاق افتاده در بهمن ماه سال گذشته توسط فرقه صوفی سلطان علیشاهی داشت. از جمله اینکه برخی از بزرگان آنها مورد حمایت کشورهای غربی میباشند و از حمایتهای مالی، رسانهای و پناهندگیهای سیاسی بهره میبرند.

صوفیان همانند برخی مدعیان عرفانهای کاذب شریعتگریزی یا گزینش بخشهایی از شریعت را در دستور کار خود قرار داده و با بهانه قرار دادن اصطلاحاتی همچون شریعت، طریقت و حقیقت، برای خود مقامی متصور هستند که شریعت را پشت سر گذاشته، از این رو نیازی به آن نمیبینند.

یکی از انحرافات در حوزه عرفان پژوهی یکی دانستن منشا عرفان و تصوف است. برخی از شیعیان هنگام بحث از عرفان، به جای شروع کردن از پیامبر خدا (ص) و امیرالمومنین علی (ع) از شخصیتهای تراز اول صوفیه نام برده و آنها را بعنوان اولین عرفا مطرح میکنند. همین امر موجب انحراف در این حوزه میشود.

نورعلی تابنده قطب فرقه صوفیه، در تازهترین ادعای خود، ضمن اینکه دراویش را بهترین مردم خوانده، آنان را عامل نظم و ثبات جامعه دانسته است. در حالی که با توجه به اغتشاشات دراویش در کشور و ایجاد ناامنی، این سخن وی چیزی جز ادعّا و فریب مردم نیست.

از آثار مهمی که در نقد صوفیه به رشته تحریر درآمده است، میتوان کتاب "خرقه می آلود" را نام برد. این کتاب اثر حسن یوسفیان است که به رویکرد شریعتگریزی صوفیان انتقاد کرده و بعد از بیان برخی از عقاید صوفیان که منجر به شریعتگریزی ایشان میشود، آنها را بررسی و نقد کرده است.