سلفیت و وهابیت
وهابیون مدعیند که پیامبر (ص) در حق معاویه دعا فرموده و این دعاها به استجابت رسیده و باید شیعه بپذیرد که معاویه منافق نیست؛ درحالیکه این روایات مورد پذیرش شیعه نیست؛ علمای اهل سنت نیز این روایات را تضعیف کردهاند و در جمعبندی روایات فضایل معاویه، هیچ روایتی را صحیح نمیدانند.
وهابیون می گویند در روایت نیامده که معاویه به سعد چه دستوری داده، بلکه از علت ناسزا نگفتن وی به علی (ع) پرسیده است؛ پاسخ این است که برخی از علمای اهل سنت ازجمله شارحان صحیح مسلم و حتی ابن تیمیه نیز به دستور معاویه در دشنام دادن سعد به امیرالمؤمنین (ع) اعتراف کردهاند.
امام باید توسط خدا مشخص شود و یکی از راه های شناخت امام، معرفی توسط امام قبل است. کارشناس وهابی گفته امام حسن (ع) چون با اذن خدا حکومت را به معاویه سپرد، پس یعنی خداوند امامت را از امام حسن (ع) گرفت و به معاویه داد که لازمه این سخن این است که امام در عین امام بودن، امام نباشد.
صلح امام حسن (ع) قابل تقدیر بود نه مستحق نکوهش و قابل مقایسه با اجتهاد و ترک اولای حضرت یونس نبود؛ در این صلح، حضرت به جهت نجات قوم از هلاکت بی فایده، با مصلحت سنجی مجبور به صلح شدند و این صلح در عین توان شخصی حضرت به جنگ، نشان از توانایی غلبه بر هوای نفس و ترجیح مصلحت مسلمانان بر مصلحت شخصی است.
طبق جدیث منزلت، به غیر از نبوت، تمام مقاماتى را كه هارون داشت براى حضرت على (ع) ثابت است؛ از شباهت هایی که بین على (ع) و هارون وجود دارد روشن میگردد که وصایت، خلافت و امامت امیرالمؤمنین (ع) نیز ثابت است و نفی مقام نبوت، نفی خلافت و وصایت حضرت نیست.
احادیث فراوانى دلالت می کند که حدیث منزلت، اختصاص به جنگ تبوک ندارد؛ جمله «یا على انت منى بمنزلة هارون من موسى» اگر مقید به زمان یا مکان خاصى بود، پیامبر اکرم (ص) قید آن را بیان مىفرمود و از آنجا که هیچ قیدى بیان نشده، کلام اطلاق دارد و شامل همه زمانها و همه مکانها و همه احوال و اوصاف مىگردد.
ابنتیمیه از فضایل امام سجاد ایراد گرفته که اینکه گفته شده پیامبر لقب «سیدالعابدین» به ایشان داده، هیچ کسی چنین روایتی نقل نکرده است؛ با بررسی کتب رجال اهل سنت میبینیم این لقب برای ایشان بسیار بهکار برده شده و روایت معتبری که این خبر را نقل کرده با چند سند در کتب اهل سنت آمده است.
محمد بن جریر طبری، تاریخ نویس مشهور اهل سنت اذعان میکند که معاویه بن ابوسفیان در زمان استانداری و بعد از آن، در زمان پادشاهی خود بر امت اسلامی، به جای آنکه سبب تبلیغ و ترویج اسلام به مناطق مختلف دنیا باشد، سبب ترویج بتپرستی و تجارت بت بوده است؛ هندوستان بهترین بازار برای فروش بتهای معاویه بود.
یکی از شبهاتی که از سوی مفتیان وهابی مطرح شده، آن است که امام حسین (ع) از سوی یاران امیرالمومنین (ع) به شهادت رسیده اند؛ آنان معتقدند که شمر بن ذی الجوشن از اصحاب امیرالمومنین (ع) بوده است؛ در حالی که در منابع معتبر اهل سنت، به جدا شدن شمر در زمان امیرالمومنین (ع) و ملحق شدن او به معاویه ملعون اذعان شده است.
اخبار و رواياتی که درباره ازدواج سکينه دختر امام حسين (ع) نقل شده به حدی آشفته است و تناقض دارند که داوری درباره صحت آنها غير ممکن يا مشکل است؛ مورخان نیز درباره ازدواج حضرت سکینه اختلاف نظر دارند و ازدواج هایی که به ایشان نسبت داده شده، قطعی نیست که شبهه کننده چنین وانمود کرده است.
عزاداری و سوگواری بر عزیزان از دست رفته، رویکردی طبیعی است که از مهر و محبت سرچشمه میگیرد و از آغاز آفرینش انسان تا حال رواج داشته است و خدای سبحان نیز بر این واکنش طبیعی بشر مهر تأیید زده است.
شخصیت امام حسین (ع) از دو جهت دارای اهمیت فراوان است؛ اول آنکه ایشان سبط اصغر پیامبر اکرم (ص) هستند و امامت و خلافت امت اسلام در جمله «حسین منی» مختصر میشود و دوم آنکه تبیین و تشخیص اسلام ناب محمدی از اسلام تحریف شده اموی، در جمله «و انا من حسین» بیان میشود.
بسیاری از ازدواجهای بین نوه و نبیرههای اهل بیت (ع) و مخالفانشان، ربطی به اختلاف هایی که بین آنها وجود داشته، ندارد؛ زیرا این ازدواجها بر یک اصل قرآنی استوار بوده و آن این است: «هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیگیرد.» اگر نیاکان زوج یا زوجه، نسبت به خاندان رسالت بیمهری کرده، دلیل نمیشود که نوه و نبیرههای آنان در این جرم شریک باشند.
در صوتی از شهید مطهری قضایای تاریخی که نشان از روحیه خشونت طلبی خلیفه و ساده زیستی او دارد، نقل شده است و بر فرض که دلیل بر عدالت باشد، عادل بودن فاعل آن را ثابت نمی کند. چه بسیار ستمگرانی که رفتار انسانی هم از آنان گزارش شده است. این سخنان ثابت میکند که حکومت اسلامی صدر اسلام با تمام معایبش، باز هم برای مردم تحت امر حکومت های سلطنتی، جذاب است.