به راستی، واقعیت وجودی شیطان چیست؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شیطان پس از شش هزار سال عبادت، وارد جرگه فرشتگان مقرب الهی شد، اما تكبری كه در وجودش همچون شعله زیر خاكستر بود، به هنگام سجده بر آدم، سر برآورد و ندای « خلقتنی من نار و خلقته من طین » [ ص 76 ] « مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل آفريدهاى ». سر داد؛ ندایی که او را از قله سعادت به قعر شقاوت فرستاد و از آنجا بود كه كمر همت به گمراه کردن آدم ( علیه السّلام ) و فرزندان او بست و فریاد زد: « فبعزتک لأغوینهم اجمعین » [ ص 82 ] « پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مىبرم ».
امروزه شیطانپرستی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیۀ دین و معنویت به میدان آمده است؛ این مرام برخلاف تصور رایج، جذابیتهایی دارد که فهم و درک آن برای کسانیکه تصور روشنی از آموزههای این آیین ندارند، بسیار دشوار است. شیطانپرستان، شيطان را به عنوان قدرت غالب در جهان میدانند و اگر کسی میخواهد در جهان خوب زندگی کند بايد با شيطان باشد به طوریکه معتقدند راه خدا از طريق ارتباط با شيطان میگذرد.
حال سوال این است که : شیطان کیست؟ واقعیت وجودی شیطان چیست؟ آیا این موجود آنگونه که هوادارانش ادعا میکنند، چنین قدرتها و اعمال تصرفهایی دارد؟ سرانجام آیا آخرین کتاب الهی چنین ادعاهایی را تایید میکند؟
اینکه شیطانگرایان ادعا میکنند شیطان از ملائکه بود ( و البته در کتب یهود و مسیحیت هم به آن اشاره شده ) به هیچ وجه مورد تایید آخرین کتاب آسمانی نیست و برخلاف نص قرآن است. قرآن میفرماید: « کان من الجن ففسق عن امر ربه » [کهف 50 ] « شیطان از جن بود، پس از امر خدا سرپیچی کرد ».
تعبیر دقیقتر در مورد جایگاه شیطان قبل از خلقت آدم در میان ملائکه، این است که او در صف ملائکه بود، نه از جنس ملائکه و از یک سو تصریح شده اصل خلقت شیطان از آتش است؛ اصل خلقت جن هم از آتش است « خلق الجان من مارج من نار » [ الرحمن 15 ] « خداوند جن را از آتش آفرید »؛ در صورتی که در قرآن راجع به خلقت ملائکه، چنین مطلب نیامده است. قرآن برای شیطان غیر از اعوان و انصار، ذریه هم ذکر میکند؛ که بیانگر نوعی زاد و ولد است اما در مورد ملائکه چنین چیزی را نمیگوید و نوعی ثبات و عدم تغییر را در عالم فرشتگان میپذیرد.
شیطان ( آنگونه که قرآن معرفی میکند ) موجودی است که از باطن بر انسان تاثیر میگذارد؛ یعنی شیطان بیشاز غرایز شهوانی که در انسان وجود دارد، ابزاری ندارد و او از همینجا به انسان نفوذ میکند؛ و نقش شیطان و هواهای نفسانی برای انسان، فقط در حد « دعوت » است نه بیشتر؛ یعنی راه تسلط شیطان، همان راه هواهای نفسانی است و هواهای نفسانی هیچ گاه عامل اجبار کننده نیستند؛ چرا که انسان همیشه خود را بین دو میل مختلف میبیند و از آن دو، یک راه را انتخاب میکند.
قرآن به صراحت میگوید: « انما سلطانه علی الذین یتولونه » [ نحل 100 ] « شیطان بر افرادی که سرپرستی او را پذیرفتهاند، تسلط دارد ». ( تسلط به همان معنایی که در بالا گفته شد، نه به معنای « حلول اجباری » که در آثار هالیوودی ادعا میشد. ) یعنی افرادی که شیطان را با اراده خود، به زندگی راه دادهاند و برایش جایی در نظر گرفتهاند، شیطان میتواند به زندگی ایشان وارد شود؛ در غیر این صورت شیطان راهی برای ورود به زندگی انسانها ندارد.
کلام آخر: به شهادت آخرین کتاب آسمانی، در قیامت مناظرهای بین شیطان و پیروانش رخ میدهد؛ شیطان به مردمی که از او پیروی کردند میگوید:
« خدا به شما نوید و وعده داد، من هم وعده دادم، وعده خدا راستین بود، وعده من خلاف؛ ولی شما دعوت مرا لبیک گفتید؛ من شما را خواندم و شما به سرعت مرا پذیرفتید؛ پس مرا ملامت نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید، پس جایگاهی که برای خود آماده کردهاید؛ خودتان باید تحمل کنید ». [ ابراهیم 22 ]
سرانجام شیطان در قیامت، دم از توحید میزند و گنهکاران را به شرک متهم میکند و میگوید: « مرا در جایگاه خدا قرار دادید؛ ولی من از این شرک تبری میجویم ». [ ابراهیم 22] [1]
پینوشت:
[1]. کاوشی در معنویتهای نوظهور، ص 291 - 294
دیدگاهها
نیما حق پور
1393/07/15 - 14:40
لینک ثابت
آیا شیطان همان روابط قوا است؟
mohammadtaha
1393/07/18 - 00:43
لینک ثابت
با عرض سلام
ابوالفضل
1393/08/22 - 12:15
لینک ثابت
افکار وهابیون در راستای افکار
سجاد
1393/09/08 - 18:29
لینک ثابت
1_به نظر من کسی که اینقدر
mohammadtaha
1393/09/23 - 19:51
لینک ثابت
سلام
امیر
1395/02/18 - 23:01
لینک ثابت
من اصلا سر در گمم که این
mohammadtaha
1395/02/19 - 21:37
لینک ثابت
سلام
افزودن نظر جدید