حل اين گره به دست على بن ابى طالب است

  • 1392/08/07 - 04:53
قبل از نزول آیه مباهله وقتی مسیحیان نجران در حالی که لباس‏هاى تجملى ابريشمى بر تن، و انگشترهاى طلا بر دست و صليب‏ها بر گردن داشتند، برای ملاقات رسول خدا وارد مسجد شده، اما کبر و غرور و ظاهر تجملاتی آنان پيامبر صلى الله عليه و آله را سخت ناراحت نمود. اصحاب برای حل این ناراحتی از حضرت علی ( علیه السلام ) کمک گرفتند.

جغرافیای عربستان سعودی نشان می دهد که در نقطه مرزى حجاز و يمن، منطقه ای بنام نجران قرار گرفته است و در ابتدای ظهور اسلام، این قسمت تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود و پیامبر خدا صلى الله عليه و آله برای دعوت این افراد به اسلام، نامه‏ اى به اسقف نجران، ابو حارثه نوشتند و در آن نامه ساکنان نجران را به دین مبین اسلام دعوت نمودند.

متن نامه حضرت به این شرح است : «به نام خداى ابراهيم و اسحاق و يعقوب.
(اين نامه‏ اى است) از محمد پيامبر خدا به اسقف نجران:
خداى ابراهيم و اسحاق و يعقوب را حمد و ستايش مى‏ كنم، و شماها را از پرستش «بندگان»، به پرستش «خدا» دعوت م ى‏نمايم. شما را دعوت مى ‏كنم كه از ولايت بندگان خدا خارج شويد و در ولايت خداوند وارد آييد، و اگر دعوت مرا نپذيرفتيد (لا اقل) بايد به حكومت اسلامى ماليات (جزيه) بپردازيد (كه در برابر اين مبلغ جزئى از جان و مال شما دفاع مى‏ كند) و در غير اين صورت به شما اعلام خطر مى ‏شود».
-برخى از مصادر تاريخى شيعه اضافه مى ‏كنند كه آن حضرت آيه «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ» سوره آل عمران/ 64، مربوط به اهل كتاب را، كه در آن همگى به پرستش خداى يگانه دعوت شده‏ اند نيز نوشت- نمايندگان پيامبر صلى الله عليه و آله وارد نجران شده، نامه پيامبر صلى الله عليه و آله را به اسقف نجران دادند.

وى نامه را با دقت هر چه تمام‏تر خواند. و براى تصميم، شورايى مركب از شخصيت‏هاى بارز مذهبى و غير مذهبى تشكيل داد. يكى از افراد طرف مشورت، «شرحبيل» بود كه به عقل و درايت و كاردانى معروفيت كامل داشت. وى در پاسخ «اسقف»، چنين اظهار نمود:
اطلاعات من در مسائل مذهبى بسيار ناچيز است. بنابراين، من حق ابراز نظر ندارم، و اگر در غير اين موضوع با من وارد شور مى‏ شديد؛ مى ‏توانستم راه حل‏هايى در اختيار شما بگذارم.
اما ناچارم مطلبى را تذكر دهم و آن اينكه: ما مكرر، از پيشوايان مذهبى خود شنيده‏ ايم: روزى منصب نبوت نسل اسحاق به فرزندان «اسماعيل» انتقال خواهد يافت، و هيچ بعيد نيست كه محمد كه از اولاد اسماعيل است، همان پيامبر موعود باشد!

شورا نظر داد كه گروهى به عنوان «هيئت نمايندگى نجران» به مدينه بروند تا از نزديك با محمد صلى الله عليه و آله تماس گرفته، دلايل نبوت او را مورد بررسى قرار دهند.

بدين ترتيب، شصت تن از ارزنده ‏ترين و داناترين مردم «نجران» انتخاب گرديدند، كه در رأس آنان سه تن پيشواى مذهبى قرار داشت:

1- «ابو حارثة بن علقمه»، اسقف اعظم نجران كه نماينده رسمى كليساهاى روم در حجاز بود.

2- «عبد المسيح»، رئيس هيئت نمايندگى كه به عقل و تدبير و كاردانى‏ معروفيت داشت.

3- «ايهَم» كه فردى كهنسال و يكى از شخصيت‏هاى محترم ملت نجران به شمار مى ‏رفت. (1)

برهان الدين حلبي شافعي در کتاب سیره خود می نویسد: هيئت نمايندگى مسیحیان نجران ، طرف عصر در حالى كه لباس‏هاى تجملى ابريشمى بر تن، و انگشترهاى طلا بر دست و صليب‏ها بر گردن داشتند، وارد مسجد شده به پيامبر صلى الله عليه و آله سلام كردند. ولى وضع زننده و نامناسب آنان آن هم در مسجد، پيامبر صلى الله عليه و آله را سخت ناراحت نمود. آنان احساس كردند كه پيامبر صلى الله عليه و آله از آنان ناراحت شده است، اما علت ناراحتى را ندانستند. فوراً با عثمان بن عفان و عبد الرحمن بن عوف، كه سابقه آشنايى با آنان را داشتند، تماس گرفتند، و جريان را به آنها گفتند. آنها اظهار داشتند كه حل اين گره به دست على بن ابى طالب عليه السلام است.

وقتى به امير مؤمنان عليه السلام مراجعه كردند، على عليه السلام در پاسخ آن‏ها چنين فرمود :
شما بايد لباس‏هاى خود را تغيير دهيد، و با وضع ساده، بدون زر و زيور به حضور حضرت بياييد. در اين صورت، مورد احترام و تكريم قرار خواهيد گرفت.

نمايندگان نجران، با لباس ساده بدون انگشتر طلا، به محضر پيامبر صلى الله عليه و آله شرفياب شده، سلام كردند. پيامبر صلى الله عليه و آله با احترام خاص، پاسخ آنان را داد، و برخى از هدايايى را كه براى وى آورده بودند؛ پذيرفت. نمايندگان، پيش از آنكه وارد مذاكره شوند، اظهار كردند كه وقت نماز آنان رسيده است. پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه داد كه نمازهاى خود را در مسجد مدينه، در حالى كه رو به مشرق ايستاده بودند، بخوانند.(2)

موضوع رجوع به حضرت علی ( علیه السلام ) در حوادث حساس و سرنوشت ساز تاریخ بارها از طرف صحابه اتفاق افتاده وقتی در جنگهای کار به جایی مشکل و سخت می رسید این بازوی علی ( علیه السلام ) بود که پیامبر صلى الله عليه و آله را یاری می کرد اما این تنها به قدرت علی ( علیه السلام ) ختم نمی شد بلکه درایت و تدبر و آگاهى گسترده نسبت‏ به كتاب خدا و سیره رسول الله صلى الله عليه و آله و گردن فرازى در راه خدا از جمله فضائل علی ( علیه السلام ) بود که در همه لحظات می توانست امت اسلامی را به سعادت ابدی برساند.

 

 

 

منابع :

(1) تاريخ يعقوبى، ج 2/ 66.

(2) سيره حلبى، ج 3/ 239.

 

دیدگاه‌ها

درحدیثی داریم اگر تمام باغها قلم ودریاها مرکب وجنیان حسابگر و انسانها نویسنده شوند توان برشماری برتری های علی بن ابی طالب علیه السلام را نخواهند داشت (مناقب خوارزمی) و اینکه پیامبر در روز غدیر این چنین گفتند که "ای مردمان! هر آینه برتری های علی نزد خدای عز و جل بیش از آن است که من یکباره برشمارم پس هر کس از مقامات او خبر داد و آن ها را شناخت او را تصدیق و تأیید کنید.

حاکم نيشابوري در مستدرک صحيحين آورده است: هنگامي که آدم مرتکب اشتباه شد گفت: «يا رب، أسئلک بحق محمد لما غفرت لي»؛ آن‌گاه خداوند به او فرمود: «چگونه محمد (صلي اللـه عليه و آله) را شناختي در حالي که او را هنوز خلق نکرده‌ام آدم گفت: «زماني که مرا خلق کردي ديدم بر پايه‌هاي عرش جمل? لا إله الا الله محمد رسول الله ... نقش بسته است».4 با توجه آنچه گذشت چه مانعي دارد که انبيا (عليهم السلام)، به خاطر اطلاعي که از آفرينش ائمه (عليهم السلام) در آينده داشته‌اند و به خاطر اطلاع از عظمت و مقام اين خاندان در درگاه الهي براي رهايي از هموم وگرفتاريهاي خود به آنها توسل بجويند؟ آيا دليلي بر رد آن هست؟ از طرفي بايد توجه داشت که ملاک و معيار در استشفاع و توسل اعتقاد به جايگاه و نزديکي مخلوقي خاص در پيشگاه خالق است؛ لذا همين‌که انبيا (عليهم السلام) از جايگاه و مقام والاي انبيا در نزد خداوند (هرچند در آينده) اطلاع داشته باشند و به آن معتقد باشند کافي است تا به آنها متوسل شوند؛ هرچند ائمه غايب باشند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.