گفتگوی صمیمانه میان دو زائر جوان شیعه وسنی

  • 1394/12/18 - 14:07
گفتم: دوست عزیزاهل مطالعه هستی؟ گفت: وقت مطالعه ندارم، همیشه مشغول کارم اما درذهنم سوالات زیادی است که چرا ما مسلمانان که خدا و قرآن و پیامبرمان یکی است با هم اختلاف داریم؟ حالا با این جواب‌های مختصری که دادید فهمیدم که اختلاف را عده‌ای ایجاد کردند و خیلی از واقعیت‌ها را برای ما کتمان کردند و برعکس گفتند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در مسجدالنبی بعد از نماز با حالی سرشار از آرامش و خوشحالی به طرف مرقد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نشستم و با حال خوشی که داشتم، بلند گفتم «السلام علیک یا رسول الله»؛ ناگهان جوانی که کنارم نشسته بود، به من نگاهی کرد و لبخندی زد، من هم دستم را دراز کردم و باب دوستی را آغاز کردم.
گفتم: «اسمی مصطفی من ایران؛ ما اسمک و من این انت؟» اسمم مصطفی است و اهل ایرانم؛ اسم تو چیست و اهل کجایی؟
گفت: عماد هستم، اهل مصر.
گفتم: تا به حال ایران آمده‌ای؟
گفت: نه. نیامده‌ام.
گفتم: من هم مصر نیامده‌ام.
آن جوان با لبخندی زیبا گفت: میشه چند سوال ازشما بکنم، اجازه است؟ گفتم: بفرمایید، درخدمتم.
چرا با این فاصله زیاد، یا رسول الله گفتی؟ مگر پیامبر سلام ما را می‌شنود؟
من هم با لبخندی صمیمانه دست به شانه‌اش زدم و گفتم مگر شما خودت همین‌جا در تشهد نمازت نگفتی «السلام علیک ایها النبی ورحمة الله برکا‌ته»، پس بین صدا زدن من و شما فرقی نیست، هر دو یا رسول الله گفتیم، از راه دور. پس چنین سلامی آن هم به صورت خطاب چه معنایی دارد؟
در ضمن انبیاء سلام ما را می‌شنوند و جواب سلام را به اذن خداوند برمی‌گردانند و در قبرهایشان زنده هستند و نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «خداوند ملائکه گردش‌گری در زمین دارد که سلام امت مرا به من می‌رساند.» طبق احادیثی که مورد قبول همه مذاهب اسلامی است.[1]
جوان گفت: شما شیعیان، رسول الله و ائمه را عبادت می‌کنید و رو به قبر آن‌ها می‌ایستید و دست به دعا بلند می‌کنید و حاجت می‌طلبید. گفتم: اولاً هیچ مسلمانی اموات را عبادت نمی‌کند. ثانیاً: ما اعتقاد داریم و روایت هست که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «شایسته است زائر پس از خواندن زیارت رو به قبله کند و دست به دعا بلند کند.»[2] و این کار را مستحب می‌دانیم اما خلاف آن اشکال ندارد و منافاتی با نیت افراد وعبادت خداوند  ندارد.
همان‌طور که امام مالک بن انس در جواب سوال ابوجعفر منصور که روبروی قبر پیامبر ایستاده بود، پرسید آیا رو به قبله دعا کنم یا رو به قبر پیامبر؟ مالک جواب داد رویت را برنگردان. پیامبر وسیله تو است.[3] و شفاعت و استغفار توسط پیامبر اکرم به اذن خداوند است. «مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ‏.[بقره/255] كيست كه در نزد او جز به فرمانش شفاعت كند.» و «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً.[نساء/64] و اگر اين مخالفان، هنگامى‌كه به خود ستم مى‏‌كردند و فرمان‌هاى خدا را زير پا مى‏‌گذاردند به نزد تو مى‏‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش مى‏‌كردند؛ و پيامبر هم براى آن‌ها استغفار مى‏‌كرد؛ خدا را توبه پذير و مهربان مى‏‌يافتند.»
و ما شیعیان در شب‌های جمعه که دعای کمیل می‌خوانیم، می‌گوییم: «الهی وربی من لی غیرک.[4] خدایا کسی غیر از تو را معبود و اله خود نمی‌دانم.»
پس دوست عزیز! بدان هرگز ما شیعیان امامان خود را عبادت نکرده و نمی‌کنیم، بلکه آن‌ها را واسطه قرار می‌دهیم. گفت: خیلی جالب بود، میشه بیشتر وقتتون را بگیرم، زیاد مزاحم نمی‌شم.
گفتم: خواهش می‌کنم، راحت باش.
گفت: ببخشید مشرکین هم برای نزدیکی به خدا بت‌ها را واسطه قرار می‌دادند.
«وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏‏.[زمر/3] و آن‌ها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند و دليلشان اين بود كه: «اين‌ها را نمى‏‌پرستيم مگر به‌خاطر اين‌كه ما را به خداوند نزديك كنند».» و شما شیعیان هم امامان خود را واسطه قرار می‌دهید، پس «ما الفرق بینکم» چه  فرقی بین شماست؟
خندیدم و گفتم جواب شما را خود آیه داده است؛ فرقش در جمله «وما نعبدهم» است. زیرا آیه شریفه فرموده، مشرکین بت‌ها را پرستش و عبادت می‌کردند و شرک آن‌ها به جهت عبادت کردن بت‌ها بوده است و بت‌ها را مستقل و در عرض خداوند قرار می‌دادند، ولی ما شیعیان هرگز غیر خدا را عبادت و پرستش نمی‌کنیم و مستقل از اذن خداوند و عنایت خدا نمی‌دانیم، و برای امامان و اولیاء خدا، نذر و سجده نمی‌کنیم و اگر هم نذری برای آن‌ها می‌کنیم ثواب نذر را هدیه می‌کنیم به روح آنان، به خاطر خشنودی خداوند.
و بعد درادامه گفتم: اگر به کتب فقهی ما نگاه کنی، متوجه می‌شوی که بالاتفاق، همه علمای شیعه حکم کرده‌اند که عبادت باید قربة الی الله باشد و الاّ باطل است، هر عبادتی که باشد.
در آخر دوست عزیزمان با تکان دادن سرش و با تعجب گفت: ما ظاهر برخی اعمال شیعیان و گفته‌های آن‌ها را می‌بینیم و قضاوت می‌کنیم، در حالی‌که حقیقت و نیتشان چیز دیگر است و من اصلاً این مطالب را نمی‌دونستم، و تا به‌حال خلاف آن را شنیده بودم.
گفتم: برادر عزیز! شما چه‌قدر اهل مطالعه هستی؟
گفت: وقت مطالعه ندارم، همیشه مشغول کارم، اما در ذهنم سوالات زیادی است که چرا ما مسلمانان که خدا و قرآن و پیامبرمان یکی است، با هم اختلاف داریم؟
حالا با این جواب‌های مختصری که دادید، فهمیدم که اختلاف را عده‌ای ایجاد کردند و خیلی از واقعیت‌ها را برای ما کتمان کردند و برعکس گفتند و دشمنان اسلام هم در این میان خیلی سوءاستفاده کردند. به هر حال گفتگوی خیلی صمیمانه و تاثیرگذاری بود، خیلی خوشحال شدم، از دیدن شما. (انا مسرور بلقائکم)
و من هم در آخر روی او را بوسیدم و با او خداحافظی کردم و دو کتاب مهم و تاثیرگذار را به او معرفی کردم، گفتم: می‌دونم همیشه مشغول کاری، اما مقداری از وقتت را تنظیم کن و حتماً دو کتاب را بگیر و بخوان.
کتاب «ثم اهتدیتم» آن‌گاه هدایت شدم؛ تألیف دکتر سید محمد تیجانی تونسی و کتاب «بنور فاطمه اهتدیت» به نور فاطمه هدایت شدم؛ تالیف عبدالمنعم حسن سودانی.
وقتی دوستم عماد رفت، مدت زیادی به فکر فرو رفتم، هم خوشحال بودم و هم ناراحت؛ خوشحال از این‌که گفتگوی صادقانه و صمیمانه بود، ای کاش همه این‌جوری باهم بحث می‌کردند، بدون تعصب و عناد و لجبازی؛ و ناراحت از این‌که چرا بعضی افراد حقیقت اسلام و دین حق را درست معرفی نمی‌کنند و مانع از یافتن حقیقت می‌شوند، چرا چرا؟
ناگهان دستی به شانه‌ام زده شد، گفت: مصطفی جان غروب نزدیک است میای هتل یا برای نماز مغرب می‌مانی؟

پی‌نوشت:
[1]. مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، علی بن ابی بکرالهیثمی، دارالکتب العلمیه، لبنان، بیروت،ج8ص210 «الأنبياء أحياء في قبورهم يصلون»
الترغیب والترهیب، الامام الحافظ زکی الدین عبدالعظیم بن عبدالقوی المنذری، دارالفکر، لبنان بیروت، 1408ق، «الترغیب فی اکثار الصلاة علی النبی»ص498 و499ح 2570 ح2573«ان الله ملائکة سیاحین فی الارض یبلغونی عن امتی السلام»«ما من مسلم يصلي علي ألا رد الله علي روحي فأرد عليه السلام»
[2]. شيخ حر عاملى محمد بن حسن‏، وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم 1409ق، ج14، تتمه کتاب حج، ابواب المزار ومایناسبه، باب 6 زیارة النبی وآدابها ح 19353«واستقبل القبلة وارفع یدک»
[3]. السید محمد بن علوی مالکی الحسنی، الزیارة النبویه فی ضوء الکتاب والسنة، دارجوامع الکلم، القاهره، المکتبة التخصصیه للرد علی الوهابیة،1424ق،  ص 4 وص 50 «أأستقبل القبلة و أدعو ام أستقبل رسول الله، فقال له المالک: ولم تصرف وجهک عنه وهو وسیلتک»
[4]. المرحوم الحاج الشیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، موسسه بضعة المختار لاحیاء تراث اهل البیت، 1428ق، دعای کمیل  ص102

تولیدی

دیدگاه‌ها

داستان زیبایی بود

تشکر اززحمت ومطالعه شما.لطف کردید.آجرک الله

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.