زرتشت و باستانگرایی

جشن شب یلدا، نه ریشه زرتشتی دارد و نه مُهر تأییدی از سوی زرتشت. بلکه این شب، توسط بسیاری از مردمان غیرآریایی (و ایضاً آریایی) گرامی داشته میشد. پس از اسلام، این جشن مانند دیگر مظاهر هویتی ایرانیان، رنگ و بوی توحید به خود گرفت و جامه عشق و عرفان بر تن کرد.

خسرو انوشیروان، پادشاه زرتشتیِ سلسله ساسانی، در دوران حکومت خود پیروان مزدک، مردم بلوچستان (حتی زنان و کودکان)، مردم گیلان و... را کشتار کرد. او نه فقط محاربین، بلکه معترضان غیر مسلح را نیز زجرکُش میکرد.

پس از این که بین گُشتاسپ (پادشاه ایران) و ارجاسب (پادشاه توران) اختلاف افتاد، زریر (برادر گشتاسپ) و اسفندیار (پسر گشتاسپ) شمشیر خود را از نیام بیرون آورده؛ گفتند که ما دست از دین زرتشت نمیکشیم و هر کس را که پیرو دین زرتشتی نشود، خواهیم کُشت و سرش را خواهیم برید و بر نیزه خواهیم کرد.

حکیم ابوالقاسم فردوسی هیچ ترس و واهمهای ندارد که از بدیهای شاهان و پهلوانان سخن بگوید. در حقیقت، ایشان، تاریخ را با همه شیرینیها و تلخیهایش پذیرفته است. یک نمونه، اینکه ایشان فرمودند رستم (قهرمان شماره یک شاهنامه) در هر وعده غذایی به تنهایی یک گورخرِ کامل را میخورد و به هیچ کس هم رخصت نمیداد که بر سر سفره بنشیند به جز کسانی که همخوناَش بودند.

هر چه به ساعتِ صِفر نزدیک میشویم، اوضاع عجیبتر میشود. عبدالحمید اسماعیلزهی (امام جمعه اهل تسنن زاهدان) با آن اندیشههای طالبانی، مدعی دفاع از حقوق زنان میشود. جمشید زره پوش زرتشتی مدعی چشم و دیدهی پاک میشود. لابد به زودی باید منتظر بیانیه داعش در حمایت از حقوق بشر و تظاهرات گربهها در دفاع از حقوق موشها باشیم!

رسانههای زرتشتی و باستانگرا، همصدا و همسو با شیاطین، برای اشرار مسلحی که در بلوچستان کشته شدند، اشک تمساح میریزند. حال آنکه تا دیروز، خودشان افتخار میکردند که خسرو انوشیروان پادشاه زرتشتی ساسانی، بلوچها را قتل عام کرد. انوشیروان حتی به کودکان بلوچ هم رحم نکرد و آنان را کشت.

برخی مدعیانِ میهنپرستی که خود را فرزندان کوروش میخوانند، این روزها از سر کمعقلی، سطحینگری و لجبازی، سرگرم لگد پراندن به ایران اند. دوشادوشِ تجزیهطلبها و مزدوران سعودی و صهیونیست!

چرا این دو رسانه زرتشتی که ادعای اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک دارند، برای مرگ مهسا امینی، اشک ریختند و ریخت و رَخت عزا به خود گرفتند، اما برای زنان و کودکان شهید در شاهچراغ، واکنشی نشان ندادند؟

منطق اسلام در باب توحید بسیار صریح و روشن و منطقی است. اما نگاه دین زرتشتی به خداوند، نگاهی بسیار ابتدایی و در سطحی نازل و آمیخته با خرافات است.

در تاریخ چند هزار سالهی زرتشتی، به تعداد انگشتان دست هم نمیتوان دانشمند نامدار یافت. اما در نقطه مقابل، در اثر اهتمام قرآن و پیامبر اسلام به قلم، نگارش و علم آموزی بود که امروز میبینیم اکثر قریب به اتفاق دانشمندان بزرگ ایرانی، مسلمان بودند.

در آموزههای اسلام آمده که یک مسلمان باید همه انبیاء الهی را تصدیق و در محضر این خوبان عالَم، تواضع کند. اما دین زرتشتی، تکذیب و انبیاء الهی را به پیروان خود آموزش میدهد.

زرتشتیان هم میتوانند ناجوانمرد و دروغگو باشند. همان گونه که برخی مسلمان(نما)ها چنین اند. پس این قضاوت که زرتشتیان بهتر از ما مسلمانان هستند، قضاوت درستی نیست. امروز هم برخی زرتشتیان، از بیوفایی و ناجوانمردی همکیشان خود مینالند.

همه شیاطین گرد هم آمدند تا ایران را و اسلام را بزنند. در این میان، عده ای نادان از سر بی فکری و حماقت، بازیچه رسانه های شیطان شده، جَو زده در میدان به رقص درآمدند.

انتخابات انجمن زرتشتيان ايالت واشینگتن امریکا مشهور به ZSWS در روز شنبه 21 آبانماه 1401 برگزار شد. نشست انجمنی که قرار است پاسدار هویت زرتشتی باشد، اما هیچ چیزی از هویت زرتشتی در آن وجود نداشت.