زرتشت و باستانگرایی

یک موبد زرتشتی، در دوران ساسانی (پیش از ظهور اسلام)، مسیحی شد. پس بزرگان سیاسی و دینی زرتشتی، ابتدا آن موبَد (روحانی) را به خیانت متهم کرده؛ سپس در بیابان رها کردند تا از تشنگی و گرسنگی بمیرد. یعنی اعدام به جُرم ارتداد...

ما مسلمان نیکوکار داریم، مسلمان بَد رَفتار هم داریم، زرتشتی نیکوکار داریم، زرتشتی بَد رَفتار هم داریم. پس رفتارِ دینداران، نمیتواند دلیل بر حق یا ناحق بودنِ یک دین باشد. اما برای قضاوت، بهتر است رفتار زرتشتیان، آن هنگامی که قدرت را به دست داشتند، بررسی کنیم.

زرتشتیان، دین و قوانین خود را به ایرانیان تحمیل میکردند؛ اما دین خود را اغلب به "غیر ایرانیان" تحمیل نمیکردند. چون زرتشتیان، مردمان غیر ایرانی را پَست و حقیر میپنداشتند. یعنی اینکه زرتشتیان که دین خود را به "غیر ایرانیان" تحمیل نمیکردند، از سر مهربانی نبود، بلکه از سر بدخواهی و نژادپرستی بود.

برخی از رسانههای به ظاهر میهن پرست و باستان گرا، کرکس وار دور جنازه دختر "بلوچ" سُهی (سُها) اعتباری، گرد آمدند و از بی عدالتی ناله کرده، اشک تمساح ریختند. حال آنکه بزرگان این جریان، خود آن زمانی که قدرت را به کف داشتند، کودکان بلوچ را قتل عام کرده و به آن افتخار میکردند.

در اندیشه اسلام، نژادپرستی، نکوهش شده. به عبارتی هیچ قوم و نژادی بر دیگری برتری ندارد. اما در زرتشتیگری، آثاری واضح از نژادپرستی و "خود برتر پنداری" مشاهده میشود.

هزاران مورد "باید" و "نباید" در متون زرتشتی وجود دارد. پس این ادعاها که «دین زرتشتی، از طریق "باید و نباید" کسی را وادار به انجام کاری نمیکند، یا دین زرتشتی، دین آزادی است و...» متکی به اسناد دینی و تاریخی نیست. بلکه بافتههای برخی از زرتشتیان معاصر است تا به این وسیله، دین خود را زیبا جلوه دهند.

قرآن و اهل بیت(ص)، از تهمت زدن به دیگران منع کرده اند. آنجایی که پیامبر(ص) بودند مُباهته کنید، به معنی استدلال و سخن گفتن به نحوی است که دشمنان، مبهوت و متحیّر بمانند. "اگر" هم منظور پیامبر(ص)، از مباهته، تهمت زدن باشد، این به معنیِ بازگرداندن تهمت به تهمتزننده است. که تمام این وجوه، عادلانه است.

رهبران زرتشتی، در گذر تاریخ همواره پیشگویی میکردند که هزار سال پس از «یزدگرد سوم» ساسانی، میبایستی منجی موعود زرتشتی (سوشیانت) ظهور میکرد. یعنی 400 سال پیش (در حدود قرن 16-17 میلادی) سوشیانت باید ظهور میکرد، که نکرد.

برخی شبهه میکنند که مهریه، یک سنت اسلامی و توهین به زن است. چون زن، در مقابل پول، خود را در اختیار شوهر قرار میدهد! در حالیکه اولاً مهریه در سنت اسلام، دفاع از حق زن است. ثانیاً در دین زرتشتی هم قانون مهریه وجود داشته و دارد.

دین زرتشتی، برای اهریمن، هویت و قدرتی متمایز و مستقل از اهوره مزدا قائل است و این باور، بروندادِ نامطلوبی در پی دارد. حداقل اینکه این عقیده، اصلِ توحید را نفی میکند و در نتیجه دین زرتشتی از زمره ادیان توحیدی (یکتا باور) بیرون میشود.

در کتاب دینی زرتشتیگری از خِرَد وَرزیدن سخن به میان آمده است. اما مصادیق آن بعضاً خردمندانه و برخی نابخردانه اند. برای مثال، در زرتشتیگری، همبستری با محارم ولو به عُنف (زور)، کردار نیک خوانده شده است. یا در آموزههای زرتشتی، هدف از همهی نیکیها، خشنود کردنِ روانِ گاو مقدس است.

داریوش اول (مشهور به داریوش بزرگ) شاهنشاه هخامنشی در کتیبه بیستون (مشهور به کتیبه DB) میگوید در یک سال، 19 قیامِ مردمی، شورش و اعتراض وسیع در قلمرو او رخ داد که تمامی این موارد به دست او سرکوب شدند. صدها هزار نفر از معترضین و اغتشاشگران کشته شدند یا به اسارت در آمدند.

باید دانست که یلدا واژهای سریانی است. یعنی این کلمه از یک زبان سامی (به نام زبان سریانی) و منشأ آن در بینالنهرین بوده است و لذا این واژه ابداً ریشه آریایی ندارد. بنا بر متنِ اَوِستا، «میترا» که نام دیگر آن، مِهر است، اصلاً یک الهه بانو نیست! بلکه مذکّر (نرینه) است. در اوستا: اَشی یشت (اَرت یشت)، بند 16 آمده است که میترا (مهر) برادر ایزد اَشی است و در نتیجه میترا پسر اهورامزدا است. همچنین در مهر یَشتِ اَوِستا که در ستایشِ ایزد مهر (میترا)...

میتراپرستی یکی از ادیان کهن دنیا است که دین زرتشتی با آن دشمن بود. از سویی دیگر، ایرانیان در طول تاریخ، شب تولد میترا را به شبنشینی و جشن و سُرور میگذراندند. از این سخن میتوان نتیجه گرفت که عامه ایرانیان، هیچ گاه آن گونه که برخی گمان میکنند، به دین زرتشتی ایمان نیاورده بودند.