إضافة تعليق جديد

سلام شما ببينيد كه نص صريح اين شعر چه ميگويد اين شعر بيان نميكند كه شاه دليل رد درخواست كفاش را بي نيازي او به علم است و ميخواهد بهره وري كند تا همه به كار مشخص و لازم جامعه برسند و تقسيم كار طبيعي بوجود آيد دقيقا دليلش را كيش شخصيت جناب انوشيروان ميداند او ميگويد بسيار زننده است كه يك بچه كفاش كه نماينده طبقه پايين است چند وقت ديگر بيايد و راهنما و معلم شاهزاده ها و اشراف باشد!!!اين را كه نميشود انكار كرد اين داستان توسط فردوسي به نظم در آمده !!حال بيا و بگو كه چه تفكري و چه سياستي !!وقتي اين كفاش اينقدر مسر است كه حتي حاضر است تمام سرمايه خود را در اختيار دربار بگذارد تا فقط فرزندش درس بخاند يعني چه ؟لااقل در اين يك مورد ميتوان اين تفكر را نقض كرد كه او ميخاسته هركس هر كاري را كه غلاقه داشته دنبال كند اين را در جواب بانو اسدي ميگويم!!
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.
Fill in the blank.