شبه معنویت های بومی
در مکتب شیعه تقلید بدوی از مجتهدی که از دنیا رفته است جایز نیست، اما علی یعقوبی در یک اظهارنظر غیر کارشناسانه تقليد از فقهايی كه صدها سال قبل میزيستهاند را جايز شمرده و اين حکم را به ديدههای خود منتسب میکند: «بنده به لحاظ ديدهها در عوالم بالاتر، عرض میكنم نيازی نيست، هيچ نيازی نيست. اگر مردم در اين زمان به رساله علامه مجلسی هم عمل كنند كافی است...
رجعت از جمله معتقدات شیعه امامّیه است، و به معنای بازگشت بهسوی دنیا، پس از مرگ و پیش از آخرت میباشد که با اندک فاصله بعد از ظهور حضرت ولیعصر(عجّل الله تعالی فرج الشریف) و پیش از شهادت آن حضرت و بر پا شدن قیامت واقع خواهد شد. رجعت همگانی نبوده و از مجموع روایات بهدست میآید که مؤمنین خالص و کافران خالص رجعت میکنند. عیار خلوص مؤمنین...
عدم امکان شناخت خدا، قبل از اینکه توسط محمد علی طاهری (رهبر فرقه حلقه) مطرح شود قبلاً توسط بزرگان یهود و آئین کابالا در منابع گنوسی مطرح شده است. در آیین یهود خداوند قدرتی است لایتناهی و فهم ناپذیر برای انسانها که از آن با نام (اِن سُوف) نام میبرند. در منابع گِنوسی آمده است که (و ذات نامتناهی، نمیتواند موضوعی برای اندیشه مذهبی باشد.) این عنوان و نام را در قرن...
از پدیدههایی که مدتها پیش در جوامع جهانی گسترش یافته و کشور ما نیز از آن در امان نمانده است، فرقههای مختلف عرفان نماست که در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، روانی، دینی و... اثر گذار است و امروز باید با آگاهی بخشیهای لازم و توجه خاص، به پیشگیری از رشد قارچ گونهی آنها پرداخت. بدیهی است، قدم اول برای این کار، آشنایی با برخی از این گروهها، نحلهها و فرقههایی...
نظریه ولایت فقیه تاریخچهای طولانی در اندیشه سیاسی شیعه دارد و متفکران شیعه شرایط و ویژگیهای لازم را برای نیابت از معصومین و رهبری در نظام اسلامی به طور دقیق مورد شناسایی قرار دادهاند که یکی از آن شرایط، فقاهت و اجتهاد است؛ اما یعقوبی شرط فقاهت را مانع رسیدن و دستیابی به ولایت فقیه دانسته، آن را به عنوان پیش شرط ولیّ شدن، قبول نمیکند و میگوید: «در هیچ جا شما نمیبینید که...
کی از اصول اساس نامه عرفان حلقه، تصور نامحدود بودن جهان هستی است. طبق این اصل: «تصور محدودیت برای خداوند محال است، وجود او نامحدود است. بنابراین تجلیات او نیز باید نامحدود باشد. در نتیجه جهان هستی نامحدود است.» قبل از بحث در رابطه با تعریف محدودیت باید به یک تناقض آشکار در این اصل با اصل دیگری از همین اساس نامه اشاره کرد. نامحدود بودن چیزی یعنی...
نویسنده کتاب عرفان کیهانی (اساسنامه عرفان حلقه) در یکی از اصول عرفان کیهانی، به ظنّ خود، به اثبات نامحدود بودن جهان هستی پرداخته است. دلیل وی این است که خداوند نامحدود است به همین جهت، تجلیات او نیز باید نامحدود باشد. اگر این مطلب در قالبی منطقی ریخته شود این گونه خواهد بود...
در عرفان حلقه، بیش از همه یک کلیدواژه برجسته میشود و آن هم مفهوم «شبکه شعور کیهانی» است. شبکه شعور کیهانی چیست؟ با خالق هستی چه نسبتی دارد؟ فواید اتصال به آن و آثار آن کدام است؟ از نظر مصداق خارجی با کدامیک از آموزههای دین قابل تطبیق است؟ آیا منظور همان جایگاه نبوت و رسالت است؟ آیا این شبکه تعبیری دیگر از ذات مقدس خداوند...
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید چرا عرفان حلقه به اسامی خداوند هم روی خوش نشان نداده و حتی عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» هم خوانده نمیشود به جایش جملهی «به نام بینام او» گفته میشود؟ البته این سنت را شخص آقای طاهری بنیان نهاد و بسیاری از متون و جزوات آموزشی عرفان حلقه اکنون به همین صورت در فضای مجازی قابل دسترسیاند. سوگمندانه باید گفت...
ذکر نکتهای لازم است که عرفان حلقه اگرچه به شکل صوری از خداوند نام میبرد، اما این خدا در عملیات اتصالگیری کاملا غایب است، با این توضیح که هم درمانگر و هم درمانگیر هر دو تنها با شعور کیهانی کار دارند و به ارتباط با این شبکه دعوت میشوند و غایت ارتباطشان کسب رضایت همین شبکه است و بس. پس خدا کجاست؟
شاید بعضی از خوانندگان این نوشتار، از شنیدن این جمله تعجب کنند که مشرکان زمان پیامبر هم به میزان عرفان حلقه خدا را باور داشتهاند و حتی بیشاز عرفان حلقه خداپذیر بودهاند. آن میزان از توحید که در عرفان حلقه آمده، باور به خدای خالق است که از آن به «توحید در خالقیت» یاد میشود این مرتبه از توحید همان مرتبهای است که مشرکان زمان پیامبر اسلام هم باور داشتند.
نیاز انسان به عبادت و پرستش، از آنجا که نیاز فطری است، نمیتوان مدفونش کرد و به آن بیاعتنا بود. همهی عرفانهای نوظهور آمدهاند تا برای این نیاز راهی پیدا کرده و چارهاش کنند و این عطش را در وجود آدمی بخوابانند. باید دید در حلقه، نیاز آدمی به پرستش را به چه صورت پاسخ داده شده و آیا در حلقه، خود خداوند پرستش میشود یا پدیدههای دیگر؟...
عجبا! این چه استدلالی است که اصرار دارند هرطور شده خود خدا را متعلق عشق ندانند و (همانطور که او را از حلقه وحدت بیرون انداختهاند) خدا را از دایرۀ عشق خارج کنند؟ البته بهانهای که اینجا دارند این است که خداوند برخوردار از صفات بوده و دارای صفاتی است. آیا تا بحال دقت کردهاید که در عرفان حلقه بین خداوند و صفاتش مرزی قائل شده و سخن از تفکیک ذات و صفات را میرانند؟
اگر حلقهایها بخواهند بین عشق و محبت تفاوت بگذارند و بگویند، منظور ما عشق به خداست، باید به ایشان گفت که شما قبل از آن که حرفی از عشق و محبت در میان باشد فهم انسان از خدا را منکر شدهاید. یعنی راه شناخت خداوند را از اساس مسدود میدانید، به همین علت جایی برای محبت هم باقی نمیماند (دقت شود!). بماند که قرآن نه تنها محبت، بلکه عشق...