انحرافات، بدعتها
دعب سران تصوف این بوده که توجیهات فراوانی در رابطه با اعمال خود ارائه دهند، چه این توجیهات صحیح باشد و چه نامعقول و بدور از تحقیق. اما چیزی که مهم به نظر میرسد، اینست که صوفیان در این دوران وفور اطلاعات، در مقابل اعمال بزرگانشان مغفول نباشند و از ایشان سند و مدرک معتبر و قابل دفاعی در چهارچوب شرع مقدس طلب کنند.
کاشانی انجام این بدعت را فرصتی مغتنم برای مبتدیان مسیر سیر و سلوک معرفی میکند که در پی مستی و بیخودی حاصل از آن راه پر پیچ و خم و صعب العبور عرفان را یکشبه و در مراسم رقص و آواز طی کنند! زهی خیال باطل!
صاحب نظران صوفیه دربارهی سماع مینویسند: سماع این قوم روزگار ما اسمی است بیمعنی و کالبدی بیروح و رسمی است بیحقیقت. نی صورت سماع صدیقان دارد و نی معنی پاکان.
جنید بغدادی جواز رقصیدن و سماع را به فعل بندگان در حضور خداوند نسبت میدهد و طرب و مستی دنیا را یادآور آن ساعت دانسته و به این ترتیب سماع را مباح معرفی میکند.
سماعی که در تصوف به پایهی برخی حالات عرفانی تبدیل گردیده، از منظر قرآن کریم راهی است که مردم را از مسیر و صراط مستقیم دور میسازد و بین حق و ایشان فاصله میاندازد.
رقص سماع بارزترين نشان صوفيگري به شمار آمده، همواره مورد گفت و گوي فراواني بوده و نزاعهاي بسياري برانگيخته است. گروهي با تمسک به آياتي از قرآن کريم که مشتقات واژه "سمع" را بهکار مي گيرند و از کساني که گوش شنوايي براي سخنان حق ندارند، نکوهش ميکنند، در جستوجوي دليلي شرعي براي حليت سماع برآمدهاند.
صوفيه براي اقطاب خود کراماتي ذکر ميکنند و آن را دليل بر حقانيت ايشان ميدانند و حال آنکه بزرگان متقدم صوفيه با رد اين نکته، ملاک برتري و حقانيت کسي را توجه به آداب شرعي و اهميت دادن وي به اوامر و نواهي الهي مي دانند.
یکی از مسائل مهم در دین مقدس اسلام، حفظ حرمت مسلمین و عرض و آبروی مؤمنین است. آبروی انسان مؤمن مانند خون او محترم است و فقط خداست که صاحب جان و مال و آبروی همه است و کسی حق ندارد عرض کسی را هتک کند یا آبروی خود را بریزد.
ازجمله طوایفی که مسیر اعتدال را وا نهاده و به تفریط در زندگی و افراط در نحوهی عبادت و بندگی پرداختهاند، تصوف بوده است. ایشان با برداشتی ناقص و اشتباه از زهد اسلامی، با روی آوردن به زهد افراطی و مرتاض گونه، بسیاری از حلال دین را برخود حرام کرده و برخی از حرام را چون رقص، برای خود حلال نمودهاند.
با توجه به ادلهی ایشان به خوبی میتوان از بطلان استدلال و اندیشه و غرض شومشان آگاهی یافت. کافی است در زمینهی آیات، به تفاسیر و در استدلالهای آنها به روایات، به اهل خبره و محدثین مراجعه گردد، تا پرده از مقاصد شوم مشایخ صوفیه برداشته شود.
هر عالمی هم که به نیکی رفتار نمود و در ظاهر نیز حقوق علمش را ادا کرد قابل اعتماد نیست! این روش برخی از ایشان است که با ظاهر سازی دیگران را به دام خود کشانیده و از ایشان به نفع اهداف پلید خود بهره میبرند و برخی علمای صوفیه از این قبیلاند
وضعیت رقص و سماع از دیدگاه بزرگان اهل سنت و جماعت از قدیم به این صورت بوده که عالمان ایشان و فقها آن را خلاف شرع دانسته و رد کردهاند ولی گروهی از متصوفه در مقابل ایشان نه با دلیل و مدرک صحیح که با خواب و خرافه گویی سعی در مباح کردن آن داشته و با این کار به شریعت دهن کجی کرده و به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله نیز اهانت کردهاند.
از اختلافات تصوف قديم و جديد، اين است که تصوف قديم داراي مولفه هاي مشخص و نظام مندي است که با ابزار علمي به پژوهش پيرامون آنها مي توان پرداخت، اما تصوف جديد از اين ويژگي اساسي بي بهره است و پوستي ضخيم را مي ماند که از مغز تهي است.
آیات و روایات شدید و متنبه کننده تأثیری در قلب و دل مریض سران تصوف نگذاشته که با علم به این نشانهها، برای رسیدن به مطامع چند روزهی دنیا دست از دروغگویی بر نمیدارند!