نوشتند؛ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ، بخوانید؛ حجیت بدعت سماع!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقهی منحرف تصوف برای حجیت دادن به انحراف و بدعتی که در آموزههای اسلامی ایجاد کردهاند، متمسک به انواع و اقسام وسائل میشوند. از آیات وحی و تفسیر به رأی تا نقل خواب و کشف و شهود که هیچ گونه حجیت شرعی در اسلام عزیز ندارد! ایشان در مبحث سماع و در تلاش برای مستند سازی این بدعت، آیهی شریفهی 18 سورهی مبارکهی زمر را تفسیر به رأی کرده و دستاویز قرار دادهاند که میفرماید: الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ[1] آنهايى كه سخنان را گوش فرا مىدهند و از بهترين آنها پيروى مىكنند، آنها هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها هستند كه صاحبان خرد نابند.
باخرزی در کتاب اورادالاحباب پس از نقل این آیهی شریفه در طلیعهی مبحث سماع و آوردن چند روایت، مینویسد: رسول خدا صلی الله علیه (وآله) وسلم ذکر بهشت و نعیم او میفرمود، اعرابی در آخر قوم نشسته بود. گفت یا رسول الله در بهشت سماع باشد؟ رسول الله فرمود باشدیا اعرابی![2] باخرزی با نقل این روایت بدن سند در ذیل این آیهی شریفه، آن را مربوط به بحث سماع دانسته و برای حجیت این بدعت مورد استفاده قرار میدهد.
برای فهم منظور آیات باید به شأن نزول و تفاسیر مراجعه کرد. تفسیر مجمع البیان مینویسد: سه آيه 17، 18 و 19 (سورهی زمر) در مورد سه تن از مسلمانان صدر اسلام فرود آمد، چرا كه آنان از كسانى بودند كه در روزگار جاهليت و ميداندارى شرك و كفر به يكتايى خدا گواهى مىدادند؛ اين سه تن عبارت بودند از: «زيدبن عمرو»، «ابوذر غفارى» و «سلمان فارسى». در جایی دیگر میفرماید: مراد از" گوش دادن به حرف و پيروى كردن از بهترين آن" گوش دادن به قرآن و غير قرآن، و پيروى كردن از قرآن است.[3]
مرحوم علامه در تفسیر المیزان مینویسد: اينكه آيه شريفه بندگان خدا را توصيف فرموده به اينكه" پيرو بهترين قولند" معنايش اين است كه، مطبوع و مفطور بر طلب حقند و به فطرت خود رشد و رسيدن به واقع را طالبند. پس هر جا امرشان دائر شود بين حق و باطل، بين رشد و گمراهى، البته حق و رشد را متابعت مىكنند و باطل و گمراهى را رها مىنمايند و هر جا امرشان داير شود بين" حق" و" احق"- حقتر- و رشد و رشد بيشتر، البته حقتر و رشد بيشتر را انتخاب مىكنند.
پس حق و رشد، مطلوب بندگان خداست، و به همين جهت هر چه بشنوند به آن گوش مىدهند و اين طور نيست كه متابعت هواى نفس كنند و هر سخنى را به صرف شنيدن بدون تفكر و تدبر رد كنند.[4]
سوالی که مطرح میشود این است که با توجه به مطالب تفاسیر شریف، ربط این آیهی با مبحث سماع که مورد ادعای صوفیان است، چیست؟ دعب سران تصوف این بوده که توجیهات فراوانی در رابطه با اعمال خود ارائه دهند، چه این توجیهات صحیح باشد و چه نامعقول و بدور از تحقیق. اما چیزی که مهم به نظر میرسد، اینست که صوفیان در این دوران وفور اطلاعات، در مقابل اعمال بزرگانشان مغفول نباشند و از ایشان سند و مدرک معتبر و قابل دفاعی در چهارچوب شرع مقدس طلب کنند.
منابع:
1- سوره : الزمر آیه : 18
2- اورادالاحباب، ص 180 چاپ دانشگاه آزاد اسلامی
3- مجمع البيان، ج 8، ص 493
4- تفسیر المیزان ذیل آیهی 18 سورهی زمر
افزودن نظر جدید