تاریخ
وهابیون با تهمت و ادعای باطل، قصد دارند تا قتل عثمان را متوجه یاران امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کنند. آنان با ادعای دروغ قائل هستند، عدهای شورشی و نومسلمان، قاتل عثمان بودند. در حالیکه در منابع معتبر اهل سنت از نقش بعضی همسران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و بعضی از صحابه در این واقعه یاد شده است.
لشکرکشی عایشه به بهانه خونخواهی عثمان و انتقام از قاتلان او، بهانه آن شد تا بعد از گذشت قرنها از این اتفاق ننگین، عدهای وهابی با طرح شبهاتی بیاساس، به مقایسه عظمت قیام کربلا با لشکرکشی اصحاب جمل بپردازند. اما نمیتوان فراموش کرد که پیامبر خدا بارها عایشه را از این جنگ برحذر داشتند.
وهابیون بین کربلا و جَمل مقایسه میکنند و قائلند عایشه به قصد خونخواهی عثمان و مقابله با نومسلمانانی که قصدشان نابودی اسلام بود، دست به قیام زد. با بررسی تاریخ و روایات معتبر اهل سنت مشخص میشود که حب دنیا و ریاست سبب جنگ جمل علیه خلیفه واجب الاطاعه زمان شد. نهی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از حضور عایشه نیز دلیل بر حرمت کار او است.
وهابیون با ایجاد شبهه پیرامون مخالفت امام مجتبی (علیهالسلام) با حضور در جنگ جمل، قصد دارند از ایشان چهرهای سازشگر و مخالف با اقدامات امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) به تصویر بکشند. حضور امام حسن مجتبی (علیهالسلام) در سه جنگی که بر امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) تحمیل شد، قطعی و مسلم است. علاوه بر علمای اهل سنت، مورخین مشهور شیعه نیز به این مطلب اذعان کردهاند.
نحوه قتل عثمان و نقش قاتلان او در زمان حکومت امیرالومنین، یکی از چالش برانگیزترین مباحثی است که باید در تاریخ به آن به طور ویژه پرداخته شود. اما وهابیون طبق ادعای باطل خود، اعتقاد دارند که قاتلان عثمان در لشکر امیرالمومنین (علیهالسلام) حضور داشتند و حضرت در قصاص آنان کوتاهی کردند. جواب این است که در منابع اهل سنت، معاویه و طلحه و زبیر به عنوان قاتلان عثمان معرفی شدهاند.
دوران حکومت عثمان خلیفه سوم اهل سنت، دورانی خاص و حساس بود. هرچند با به قدرت رسیدن وی لطمههای غیر قابل جبرانی بر پیکره اسلام وارد شد، اما تهمت غیر قابل بخشش وهابیون به امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) به عنوان قاتل عثمان، فرار از حقیقت واقعیت تلقی میشود.
جنگ جمل، اولین جنگ امیرالمؤمنین با منافقین بود که به رهبری عایشه همسر پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و به قصد گرفتن خلافت رخ داد. اما عدهای با استناد به یک روایت ضعیف، از پشیمانی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برای شرکت در این جنگ یاد میکنند. در حالیکه در منابع معتبر روایی اهل سنت، صلابت علوی و رشادت و شجاعت حسنی، ناکثین را به زانو در آورد.
زنده نگاه داشتن یاد و نام پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) وظیفهی هر فرد مسلمانی است که خود را مطیع اوامر الهی میداند. هر مسلمانی، هرروز در وعدههای مختلف نماز خود، با ذکر نام حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآله) به رسالت ایشان اقرار میکند و این خود دلیلی مهم در گرامیداشت پیامبر خوبیها است.
یکی از دستاوردهای ظاهری خلفا با کنار زدن امیرالمؤمنین از خلافت، رسیدن به خلافت و مدتها حکومت بر مردم بود. «حب ریاست یا جاهطلبی»، از امیال دیگر در انسان شدیدتر و ضرر آن بیشتر است، و آخرین چیزی است که از دل انسان خارج میشود؛ ریاستطلبان برای رسیدن به ریاست، حاضرند از دنیا و مال و دین خود بگذرند.
پذیرش مسئولیت در حکومتهای ستمگر، همیشه با رویکرد میل به ظالمین نیست؛ روایات متعددی دلالت بر جواز مسئولیت از طرف سلطان ستمگر میکند؛ همچنین همیشه حضور در یک حکومت، به معنای تأیید آن حکومت و حاکم نیست؛ بنابراین به راحتی حضور سلمان و عمار در حکومت خلفا قابل توجیه است.
امیرالمؤمنین جهت حفظ دين، که وظيفه خود میدانستند، همچنین دفاع از مظلوم، و اسلام، در زمان خلفا مشورت داده و همکاری میکردند؛ این همکاریها نشان از تأیید خلفا نیست؛ بلکه ایشان به وظیفه خود در قبال اسلام و مسلمانان عمل میکردند.
جان، مال و ناموس مسلمانان و گویندگان شهادتین محترم است و کسی حق تعرض به آن را ندارد، اما وهابیها با دلایل واهی، اقدام به تکفیر مسلمانان بیگناه کرده و مسلمانان زیادی را کشتند از جمله اینکه در دوره اول این فرقه، مسلمانانِ مناطقی از حجاز بهدست این گروه سفاک بیگناه کشته شدند.
جنایات وهابیت بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست و امروز شاهد جنایات بسیار زیاد این گروه سفاک، در گوشه گوشه جامعه اسلامی هستیم، این رویکرد و خصوصیت ذاتی این گروه است که از پیشینیان خود به ارث بردهاند.
علمای بزرگ اهلسنت به ناسزاگوییها و توهینهایی که وهابیون به بزرگان دین داشتهاند، اعتراف کردهاند؛ به عنوان مثال، احمد زینی دحلان، از علمای بزرگ اهلسنت، پرده از توهین وهابیت و کمتر نشان دادن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از عصا، اشاره کرده است.