تناقضات بهائیت
عرفان ثابتی بهائی در مصاحبه با شبکه ضدایرانی اینترنشنال، در دفاع از توهین به مقدسات اسلامی گفت که خشونت، ابزار کار فقها هست و باید حکومت و احکام اسلامی را کنار گذاشت.
فرزانه ثابتان از اعضای تشکیلات بهائیت مدعیه که بهائیت چون مخالف عالِم، قشر روحانی و مرجع تقلیده، مسلمونها به مخالفت باهاش پرداختند.
این در حالیه که:
در آییننامههای بهائی صراحتاً به وجود دولت مخفی و موازی بهائیت اعتراف شده و حکومت بهائی، دارای سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه دانسته شده است. اما چگونه بهائیت از حکومتی موازی برخوردار و به دنبال ایجاد حکومت دینی جهانی برای خود است، درحالی که تا توانسته علیه حکومت بر مبنای دین، نفرتپراکنی کرده و عامل عقبافتادگی ایران را حکومت دینی دانسته است.
بهائیان یکی از دلایل مخالفت علمای اسلام با مسلک بابیت و بهائیت را تلاش باب و بهاء برای برچیدن طبقه روحانی و علمای دین از جامعه معرفی میکنند. اما درحالی باب و بهاء مخالف وجود علمای دینی معرفی میشوند که در متون این فرقهها، به وجود علمای دینی بابی و بهائی اعتراف شده و آنها را بسیار ستودهاند.
از آغاز جنگ در نوار غزه و نسل کشی فلسطینیها توسط اسرائیل، بیتالعدل مرکز بهائیان جهان که در حیفای اسرائیل قرار داشته، حاضر به محکومیت وحشیگری صهیونیستها نشده است!
عرفان ثابتی تئوریسین بهائیت، فقه شیعه را سرشار از خشونت خواند و روایت جمهوری اسلامی از اسلام را خشونت و فقه شیعه را به دلیل گره خوردن با قدرت، به باتلاق و لجنزار تشبیه کرد. با بررسی تاریخ، عقاید و احکام بهائیت درمییابیم که این فرقه سرشار از خشونت و توحش است و به دنبال برپایی حکومت تمامیتخواه خود در دنیا است.
مبلّغهای تشکیلات بهائیت، محرومیت زنها از مدیریت بیت العدل را امتحانی برای بهائیان و حجابی برای غیربهائیان معرفی میکنند و از بهائیان میخواهند تا بر خلاف آموزه تطبیق دین با علم و عقل، کورکورانه آن را بپذیرند. از طرفی، چگونه مدیریت بیت العدل به روحیات زنی و جایگاه مادری زنان بهائی لطمه میزند اما زندان رفتن بخاطر امور تشکیلاتی، آسیبی به جایگاه و روحیه آنان وارد نمیکند؟
پیامبرنمای بهائیت دشمنی با پیامبران را سیرهای تکراری در بین پیامبران گذشته دانسته و دشمنی با خود و جناب باب هم از همین قِسم معرفی کرده است. این درحالیست که بر خلاف پیامبران گذشته که حقانیت خود را با منطق و معجزه ثابت کردند، مدعیان پیامبری بابی و بهائی به جای معجزه، سیاست رُعب و وحشت را پیش گرفتند.
کانال تبلیغی بهائیت مدعی شد عبدالبهاء بر این باور بود که نباید محبّت را ابزار تبلیغ کرد و در تبلیغ بهائیت نباید به ریاکاری متوسل شد. اما با نگاهی به متون و سابقه بهائیت درمییابیم که پیشوایان بهائی از حسینعلی نوری گرفته تا عبدالبهاء و شوقی افندی، استفاده ابزاری از محبّت و کمک به دیگران را یکی از ابزارهای مهم تبلیغی بهائیت شمردهاند.
یکی از بهائیان آمریکایی با نقل روایتی جعلی میگوید که خوشا به حال کسی که ککهای شهر عکا او را بگزند. یکی از بهائیان حاضر هم به شوخی میگوید که از قضا وقتی عبدالبهاء از عکا به حیفا آمد، کک و آفات را هم با خود آورد. اما پشت این شوخی، حقیقتی عجیب از کثیفی عبدالبهاء و حمام نرفتن سالی به یکبار او نهفته است.
در داستانی که مبلّغ بهائی نقل میکند، عبدالبهاء به خودستایی و نژادپرستی خاخام یهودی اعتراض میکند. اما در واقع عبدالبهاء خاخام یهودی را به باوری سرزنش کرد که مشابه آن در بهائیت وجود دارد؛ با این تفاوت که خاخام یهودی به صراحت عقیده قلبی خود را بیان کرد و بهائیت با زیرکی آن را پنهان میکند.
عبدالبهاء خاطره خود از دیدار با یک خاخام یهودی را اینگونه نقل میکند که بسیار کثیف بود و بخاطر مسئله نجاست و حرمت، از ناهار ما که مرغ بود نخورد. اما چرا عبدالبهاء که در کثیفی سرآمد بود، به کثیفی خاخام اعتراض داشت؟ چرا بهائیها به حکم یهود، بر حرمت و نجاست خود اعتراض نمیکنند؟ و چرا به اسم عبدالبهاء تبلیغ گیاهخواری میشود درحالی که غذای حیوانی، پای ثابت میهمانیهای او بود؟
یکی از ترفندهای بهائیت برای جذب اینست که شما را به آموزههای قرآنی در حقیقتجویی و دوری از تقلید کور مراجعه میدهند. این درحالیست که بهائیان از یک طرف حقیقتجویی را آموزهی ابداعی خود برمیشمارند و از سویی دیگر با ایجاد سیاستی بسته، راه هرگونه حقیقتجویی را بر پیروان خود بستهاند.
بهائیتی که خود را آیین محبت معرفی میکند و از نیکی با دشمن سخن میگوید، هیچ گونه انتقادی را نسبت به خود برنمیتابد. در این مقاله، داستانی از نوع برخورد سومین رهبر بهائیت با یکی از منتقدین این فرقه را میشنویم و برخورد او را با شعارهای نوع دوستی بهائیت مقایسه میکنیم.