چرا از ظهور قائم در روایات به امر جدید شده است
بهائیان در حالی روایات ظهور حضرت مهدی (عج) با امر جدید را به آوردن دینی جدید توسط ایشان معنا می کنند که با توجه به سایر آیات و روایات، حضرت حجت (ع) احیاگر اسلام و از بین برنده بدعت ها از آن می باشند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علی محمد شیرازی (مهدی موعود و اولین پیامبر بهائیان) ادعای نسخ اسلام و نزول شریعتی جدید داشته است.[1] از اینرو بهائیان برای اثبات ادعای او، به روایاتی استناد می کنند که ظاهراً دلالت بر تشریع دینی جدید دارد. چنان که امام باقر علیه السلام می فرمایند: «…يَقُومُ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ وَ كِتَابٍ جَدِيدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِيدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِيدٍ[2]؛ (حضرت مهدی علیه السلام) به امر جدید و کتاب جدید و سنت جدید و قضاء جدید قیام می کند.»
اما در پاسخ به این ادعای بهائیان می گوییم:
اول: قبل و بعد روایات مورد استناد بهائیان، قابل انطباق بر علی محمد باب نیست. چنان که مثلاً در همین روایت امام باقر (علیه السلام) ظهور قائم را در ماه رمضان و پس از دو صیحهی آسمانی اعلام می دارد؛ حال آنکه چنین اتفاقی در زمان ظهور ادعای پیشوای بابیت رُخ نداده است. لذا بهائیت نمی تواند تنها آن قسمت از روایت را که در تأیید خود است مورد استناد قرار دهد و مابقی را نادیده گیرد.
دوم: بر اساس نصوص قطعی اسلامی و آیات قرآن کریم، اسلام آخرین دین و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) آخرین پیامبر است؛ از جمله: «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليماً [احزاب/40]؛ محمد (صلی الله علیه و آله) پدر هیچ یک از شما نیست اما او فرستادهی خداوند و آخرینِ پیامبران است.»
سوم: منظور از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) با دینی جدید و عمل همچون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن است که بدعت در دین تا قبل ظهور چنان گسترش می یابد که گویا حضرت حجت (علیه السلام) با دینی جدید آمده است. یعنی بدعتها در دین اسلام چنان نهادینه میشود که با ظهور موعود و عرضهی اسلام راستین، برخی گمان خواهند برد که آن حضرت با دینی جدید آمده است.
چنان که امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «یَصْنَعُ مَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ کَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیدا [3]؛ همان کاری را که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) انجام داد، مهدی هم انجام میدهد. بدعتهای موجود را خراب میکند. چنانکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اساس جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا میکند.»
چهارم: روایاتی از معصومین (علیهم السلام)، تصریح دارند که حضرت مهدی (علیه السلام)، احیاگر اسلام و نه آورندهی دینی جدید است؛ چنان که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَی مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل” [4]؛ قائم از فرزندان من و هم نام و هم کنیه من است. خوی او، خوی من و رفتارش، رفتار من است. مردم را به طاعت دین من وادار مینماید و به قرآن، دعوتشان میکند.»
پینوشت:
[1]. ر.ک: حسینعلی نوری، ایقان، پاکستان: مؤسسه مطبوعات ملّی، چاپ پنجم، 144 بدیع، ص 187.
[2]. علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت: دارالاحیاء التراث، 1403 ق، ج 52، ص 231.
[3]. محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، تهران: مکتبة الصدوق، 1397 ق، ص 231؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت: دارالاحیاء التراث، 1403 ق، ج 53، ص 353.
[4]. علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت: دارالاحیاء التراث، 1403 ق، ج 51، باب 1، ص 73.
افزودن نظر جدید