نظریه نصّ در کلام صحابه

  • 1394/12/12 - 23:33
اهل سنت، برای تعیین خلیفه، پنج روش را برشمرده‎اند که عبارتند از: طریق نص؛ طریق اختیار و انتخاب؛ طریق دعوت؛ طریق ارث؛ طریق قهر و استیلاء. شیعیان امامیه از آن‎جاکه امامت را ادامه راه نبوّت دانسته و شرط عصمت و علم الهی را نیز لازمه امام می‎دانسته‎اند، همواره طریق نصّ را تنها راه مطمئن برای شناخت امام دانسته‎اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اینکه امام و خلیفه‎ی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به چه روشی باید تعیین گردد از مهمترین موضوعات مطرح شده در بین مذاهب اسلامی بوده و هست. به‎طور کلی دانشمندان مسلمان پنج روش را برشمرده‎اند که عبارتند از: 1- طریق نص؛ 2- طریق اختیار و انتخاب؛ 3- طریق دعوت؛ 4- طریق ارث؛ 5- طریق قهر و استیلاء. شیعیان امامیه از آن‎جاکه امامت را ادامه راه نبوّت دانسته و شرط عصمت و علم الهی را نیز لازمه امام می‎دانسته‎اند، همواره طریق نصّ را تنها راه مطمئن برای شناخت امام دانسته‎اند.
علاوه بر شواهد بسیار زیادی در قرآن، کلمات پیامبر (صلی الله علیه و آله)، خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) و صحابه بر منصوص و معیّن بودن خلافت امام علی (علیه السلام) توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) وجود دارد. در این مقاله به بیان برخی از کلمات صحابه در این‎باره طبق یک سیر تاریخی، پرداخته شده است.
اولین نمونه مربوط به زمان عثمان است که روزی بر در مسجد ایستاده و گفت: «و محمّدٌ وارثُ علمِ آدم و ما فُضّل به النبیّون، و علی بنُ ابی طالب وصيّ محمدٍ و وارثُ علمِه، أیتها الأمّةُ المتحیّرة بعد نبیّها! أما لو قَدمتم مَن قدّم الله و أخَّرتم مَن أخَّرالله و أقررتم الولایةَ و الوراثةَ فی أهل بیت نبیّکم.[1] و محمّد (صلی الله علیه و آله) وارث علم آدم و هرآن‎چه انبیاء به‎واسطه آن برتری یافتند، می‎باشد و علی (علیه السلام) وصیّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و وارث علم اوست، ای امت حیران و سرگشته بعد از درگذشت پیامبرش! ای کاش آن کس که خدا مقدّم نمود را مقدم می‎داشتید و آنکه را مؤخّر نموده بود، مؤخّر قرار می‎دادید و به ولایت و وراثت خاندان نبیّتان اقرار می‎نمودید.»
سپس مالک اشتر آن روزی که مردم بالاخره با علی (علیه السلام) بیعت نمودند، فرمود: «أیها الناس! هذا وصيّ الأوصیاء و وارثُ علمِ الأنبیاء.[2] ای مردم! این وصیّ اوصیاء و وارث علم پیامبران است.»
سپس خزیمه با علی (علیه السلام) بیعت نمود و گفت: «أیّها الناس! إنّا قد تَشاورنا و اخْترنا لِدینِنا و دنیانا رجلاً إختاره لَنا رسولُ الله (صلی الله علیه و آله).[3] ای مردم! همانا ما مشورت نموده و برای دین و دنیایمان مردی را برگزیدیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را برگزیده بود.»
در دوران خلافت علی (علیه السلام) نیز محمد پسر ابوبکر طیّ نامه‎ای به معاویه نوشت: «یا لک الویل! تعدِل نفسَک بِعليّ و هو وارثُ رسولِ الله (صلی الله علیه و آله) و وصیّه؟![4] ای وای بر تو! خودت را با علی برابر می‎پنداری درحالیکه او وارث پیامبر (صلی الله علیه و آله) و وصیّ اوست؟!»
و امّ الخیر روز صفین برای تحریک سپاهیان امام علی (علیه السلام) می‎گفت: «هلمّوا -رحمکم الله- إلی الإمام العدل و التقيّ الوفيّ و الصدّیق الوصيّ.[5] بشتابید –خدا رحمتتان کند- بسوی امام عادل و پرهیزگار وفادار و صدّیق وصیّ.»
این‎ شواهد به‎خوبی نشانگر قدمت فکر شیعی در منصوص بودن خلافت امام علی (علیه السلام) توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‎باشد. از طرف دیگر نیز اعتقاد صحابه بزرگی را که مورد تأیید همه فرق اسلامی هستند، به این باور نشان‎ می‎دهد.

پی‎نوشت:
[1]. یعقوبی، تاریخ یعقوبی: ج2، ص171، بیروت: دار صادر.
[2]. همان: ج2 ص178.
[3]. اسكافی، المعیار و الموازنة: ص51، بیروت، 1402 ق.
[4]. نصر بن مزاحم، وقعة الصفین: ص119، المؤسسة العربية الحديثة، 1382 ق. مسعودی، مروج الذهب: ج3، ص11، بیروت: دارالأندلس.
[5]. ابن طیفور، بلاغات النساء: ص 38، قم: مکتبة بصیرتی. ابن بکار الضبی، اخبار الوافدات: ص29، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1403 ق. 

تولیدی

دیدگاه‌ها

و محمّدٌ وارثُ علمِ آدم و ما فُضّل به النبیّون، و علی بنُ ابی طالب وصيّ محمدٍ و وارثُ علمِه، أیتها الأمّةُ المتحیّرة بعد نبیّها! أما لو قَدمتم مَن قدّم الله و أخَّرتم مَن أخَّرالله و أقررتم الولایةَ و الوراثةَ فی أهل بیت نبیّکم.[1] و محمّد (صلی الله علیه و آله) وارث علم آدم و هرآن‎چه انبیاء به‎واسطه آن برتری یافتند، می‎باشد و علی (علیه السلام) وصیّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و وارث علم اوست، ای امت حیران و سرگشته بعد از درگذشت پیامبرش! ای کاش آن کس که خدا مقدّم نمود را مقدم می‎داشتید و آنکه را مؤخّر نموده بود، مؤخّر قرار می‎دادید و به ولایت و وراثت خاندان نبیّتان اقرار می‎نمودید.» سخن ابوذر غفاری است نه عثمان یعقوبی، تاریخ احمدبن یعقوب، 2/ 171. علامه عسکری پیرامون این خبر در کتب تاریخی، به خصوص تاریخ طبری و کتاب‌های تاریخی بعد از آن، تحقیق مفصلی کرده‌اند که مطالعه آن توصیه می‌شود (معالم المدرستین، 1/ 426 _ 460). قال اليعقوبي في تاريخه: [ص:89] "وبلغ عثمان أن أبا ذر يقعد في مسجد رسول اللَّه، ويجتمع إليه ناس، فيحدث بما فيه الطعن عليه، وأنه وقف بباب المسجد فقال: "أيها الناس من عرفني فقد عرفني، ومن لم يعرفني فأنا أبو ذر الغفاري، أنا جندب بن جنادة الربذيّ {إنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى العَالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَليمٌ} [آل عمران: 33- 34] . محمد الصفوة من نوح. فالأول من إبراهيم، والسلالة من إسماعيل، والعترة الهادية من محمد. إنه شرف شريفهم، واستحقوا الفضل في قوم هم فينا كالسماء المرفوعة، وكالكعبة المستورة، أو كالقبة المنصوبة، أو كالشمس الضاحية، أو كالقمر الساري، أو كالنجوم الهادية، أو كالشجرة الزيتونية، أضاء زيتها، وبورك زبدها. ومحمد وارث علم آدم، وما فضلت به النبيون، وعليٌّ بن أبي طالب وصيُّ محمد ووارث علمه. أيتها الأمة المتحيَّرة بعد نبيها، أما لو قدمتم من قدم اللَّه، وأخرتم من أخر اللَّه، وأقررتم الولاية والوراثة في أهل بيت نبيكم لأكلتم من فوق رؤوسكم، ومن تحت أقدامكم، ولما عال ولى اللَّه، ولا طاش سهم من فرائض اللَّه، ولا اختلف اثنان في حكم اللَّه، إلا وجدتم علم ذلك عندهم من كتاب اللَّه وسنة نبيه. فأما إذا فعلتم فذوقوا وبال أمركم {وَسَيَعْلَمُ الذِّينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ} [الشعراء: 227]

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.