آیا گفتن شهادت ثالثه در اذان، بدعت است ؟

  • 1393/01/30 - 11:59
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- مخالفین شیعه یرای پیشبرد اهداف شوم خود در جهت ضربه زدن به تشیع، همواره در صدد خرافی جلوه دادن این مذهب و مشتمل بودن آن با انواع خرافات و بدعت‌ها هستند تا بتوانند از این طریق تشیع را مذهبی ساختگی معرفی نمایند. لذا اتهاماتی را در قالب ایجاد شبهات و اکاذیب ساخته و به این مذهب نسبت می‌دهند. در این مقاله به بررسی یکی از اتهامات نسبت داده شده به شیعیان می‌پردازیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- مخالفین شیعه یرای پیشبرد اهداف شوم خود در جهت ضربه زدن به تشیع، همواره در صدد خرافی جلوه دادن این مذهب و مشتمل بودن آن با انواع خرافات و بدعتها هستند تا بتوانند از این طریق تشیع را مذهبی ساختگی معرفی نمایند. لذا اتهاماتی را در قالب ایجاد شبهات و اکاذیب ساخته و به این مذهب نسبت می‌دهند. در این مقاله به بررسی یکی از اتهامات نسبت داده شده به شیعیان می‌پردازیم.

اهل سنت چنین ادعا می‌کنند که شیعه اذان را تغییر داده و در آن بدعت به وجود آورده است.
ایشان برای اثبات مدعای خود، مطلبی را از شهید ثانی که از بزرگان شیعه است می‌آورند و می‌گویند : شهید ثانی که خود از بزرگان طراز اول تشیع است در این زمینه می‌گوید : «و أمّا إضافة «أنّ عليّاً وليّ اللّه»، و نحو ذلك فبدعة. (1)
اضافه کردن شهادت به ولایت امیر المومنین در اذان، بدعت است.

با این حال اگر در عصر حاضر، به کتب «توضیح المسائل» علمای شیعه رجوع کنید، خواهید دید که ایشان گفتن شهادت ثالثه را نیکو دانسته‌اند …

سؤال این است که اگر گفت این شهادت در اذان، نیکوست، چرا رسول خدا و حضرت علی و دیگر ائمه این امر نیکو را رها کردند؟

پاسخ:

نکته اول:
اولا که با دقت در عبارت شهید ثانی روشن می‌شود که ایشان معتقد است اضافه کردن جمله ( اشهد ان علیا ولی الله ) به اذان و معتقد شدن به اینکه این جمله جزء اذان است، بدعت است، چرا که در کلام ایشان، لفظ (اضافه) آورده شده بدین معنا که این ذکر در صورتی بدعت است که گوینده آنرا جزء اذان بداند. لذا صرف گفتن این جمله در اذان اگر بدون قصد مذکور بوده و فقط به نیت تبرک و امثال آن باشد نه از منظر شهید ثانی و علمای متاخر و نه از نظر علمای معاصر هیچ ایرادی نداشته و ندارد .

صاحب جواهر مى‌گويد:
« الا انه لا بأس بذكر ذلك لا على سبيل الجزئية، عملاً بالخبر المزبور و لا يقدح مثله فى الموالاة و الترتيب، بل هى كالصلاة على محمد عند سماع اسمه... بل لو لا تسالم الأصحاب لأمكن دعوى الجزئية بناء على صلاحيّه العموم لمشروعية الخصوصية. و الامر سهل.»
ذكر شهادت سوم در اذان البته نه به عنوان جزئيت هیچ اشکالی ندارد، چرا که شهادت سوم، ضررى به موالات و ترتيب اذان و اقامه نمى‌زند، بلكه همانند صلوات بر محمد است که به هنگام شنيدن اسم ايشان در اذان برده می‌شود و بلكه اگر اتفاق و تسالم اصحاب و فقهاء بر عدم جزئيت نبود جا داشت ادعاى جزئيت آنرا مى‌كرديم . . . (2)

در رساله مراجع تقلید شیعه هم این مطلب آمده است که :
«اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیَّاً وَلِىُّ اللّهِ» (یعنى گواهى مى‌دهم که على ولىّ خدا بر همه خلق است)، جزء اذان و اقامه نیست، ولى خوب است بعد از «اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ» به قصد تبرّک گفته شود. (3)

نکته دوم :
گذشته از این، روایاتی هم در کتب اهل سنت موجود است که موید این مطلب است که گفتن جمله (اشهد ان علیا ولی الله) در اذان اشکالی ندارد.

عن ابن مسعود عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، قال : أتاني ملك فقال : يا محمّد واسأل من ارسلنا من قبلك من رسلنا على ما بعثوا . قلت : على ما بعثوا ؟ قال : على ولايتك و ولاية علي بن ابي طالب.
از ابن مسعود – در ذيل آيه 45 سوره زخرف - از رسول خدا روايت شده است که فرمود : اي محمد از فرستادگان قبل از خودت بپرس که به چه شرطي فرستاده شده‌اند ؟ پرسيدم به چه شرطي فرستاده شده‌اند ؟ پاسخ دادند : بر ولايت تو و ولايت علي بن ابي طالب .(4)

لذا طبق این حدیث وقتی سوال از ولایت پیامبر می‌شود، مشکلی ندارد که در همان هنگام به ولایت علی علیه السلام هم شهادت داده شود.

در روایتی دیگری هم در کتب اهل سنت چنین آمده است :
دخل رجل على رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم، فقال : يا رسول الله! إني سمعت أمرا لم أسمع قبل ذلك، فقال صلى الله عليه و آله و سلم : ما هو ؟ قال : سلمان قد يشهد في أذانه بعد الشهادة بالرسالة، الشهادة بالولاية لعلي (عليه السلام)، قال : (صلي الله عليه و آله و سلم ) : سمعت خيرا .
شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمده و گفت : اي رسول خدا، چيزي را شنيدم كه تا كنون نشنيده بودم، رسول خدا فرمودند : آن چه چيزي است ؟
آن شخص پاسخ داد :‌ سلمان در اذان خويش بعد از شهادت به رسالت، شهادت به ولايت علي عليه السلام مي دهد؛ پس حضرت فرمودند : چيز نيكويي را شنيده‌ای! (5)

نکته سوم:
آیا شیعه در اذان بدعت آورده یا اهل تسنن که جمله (حی علی خیر العمل) رزا از اذان حذف نموده و به جای آن در اذان صبح، می‌گویند : (الصلاه خیر من النوم) و این جمله را نیز جزئی از اذان می‌دانند ؟

عبدالرزاق صنعانى از ابن عیینه از لیث از مجاهد نقل مى‌کند که او می‌گفت : روزی با پسر عمر بودم که شنیدم مردى در مسجد مى‌گوید : «الصلاة خیر من النوم»، ابن عمر گفت : ما را از پیش این بدعتگذار بیرون ببر. (6)

روایاتی که می‌گویند ذکر (الصلاه خیر من النوم)، بدعت است و روایاتی که می‌گویند این ذکر، بدعت نیست، قابل جمع نیستند و با هم تعارض دارند و لذا نتیجه می‌گیریم که گفتن این ذکر در اذان جایز نیست..

نکته چهارم:
در بسیاری از کتب اهل سنت آمده است که صحابه جمله (حی علی خیر العمل) را در اذان خود می‌گفتند
أنه يقول ذلك (حي علي خير العمل) في أذانه.
عبد الله بن عمر در اذان خود «حي علي خير العمل» مي‌گفت. أنه يقول ذلك (حي علي خير العمل) في أذانه.(7)

عبدالرزاق استاد بخاري متوفاي 235 هجري، هم مي‌گويد:
أن إبن عمر كان إذا قال في الأذان حي علي الفلاح قال حي علي خير العمل.
فرزند عمر هر گاه اذان مي‌گفت : «حي علي الفلاح» و «حي علي خير العمل» را مي‌گفت.(8)

نتیجه اینکه نه تنها شیعه در اذان بدعتگذار نیست بلکه این مخالفین شیعه هستند که باید اتهام بدعتگذاری در اذان را پاسخ گفته و از خود دفع نمایند.

 

 

 

پی نوشت‌ها:
[1] روض الجنان في شرح إرشاد الأذهان، ج2، ص: 646، شهید ثانی
[2] جواهر الكلام، صاحب جواهر، ج 9 ص 87
[3] آیت الله مکارم شیرازی، مسأله 843
[4] معرفة علوم الحديث، حاكم النيسابوري ص96
[5] السلافة في أمر الخلافة، مراغي مصري ص 32
[6] المصنف، ابن أبي شَيبة، ج 1، ص 475، شماره 1832؛ کنز العمال، علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي، ج 8، ص 375، شماره 23250
[7] سنن كبري بيهقي، ج 1، ص 425.
[8] المصنف عبدالرزاق، ج 1، ص 460، ح 1786 – جامع إبن أبي شيبه، ج 1، ص 145 – محلي ابن حزم، ج 3، ص 160 و.....

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام. کتاب السلافة في أمر الخلافة را آیا دارید یا از کتاب واسطه نقل کرده اید؟ این کتاب کمیاب است اگر دارید لطفا اطلاع بدهید ممنونم.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.