حکایت نظامی گنجوی از نامه پیغمبر به خسرو پرویز

  • 1397/01/19 - 21:22
نظامی گنجوی» از بزرگترین گنجینه‌‌های ادبی در تاریخ ایران در منظومه خسرو و شیرین به نامه پیامبر به خسرو پرویز اشاره می‌کند. که پیغمبر خسرو پرویز را به راه ایمان و یقین دعوت کردند، اما خسرو پرویز مانند شخصِ هار نامه پیامبر را درید. نه فقط نامه پیامبر، بلکه نامِ خود را درید و اینگونه سرنوشت شومی برای خود رقم زد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «ابومحمد جمال الدین الیاس بن یوسف» مشهور به «نظامی گنجوی» از بزرگترین گنجینه‌‌های ادبی در تاریخ ایران است. او در قرن 6 هجری می‌زیست و آثاری چند از خود بر جای گذاشت. در پنج‌گنج (اثر گرانبهای نظامی)، بخشی است مشهور به منظومه "خسرو و شیرین" که در آن به حکایت زندگی خسرو پرویز و معشوقه‌اش شیرین می‌پردازد. در این میان، دیدگاه او درباره نامه پیامبر خسرو پرویز قابل توجه است.
نظامی کلام خود را با ذکر و یاد خداوند آغاز می‌کند. به عظمت و عزت و حکمت خداوندی اشاره می‌کند. پس به محتوای نامه پرداخته و از قول پیغمبر خاتم به خسروپرویز می‌گوید که از تکبر، خودبینی و فخرفروشی پرهیز کند: «مبین در خود که خود بین را بَصَر نیست،‌ خدا بین شو که خود دیدن هنر نیست». سپس او را به بندگی خداوند و پذیرشِ رسالت محمدی دعوت کرد: «گواهی دِه که عالم را خدائیست، نه بر جای و نه حاجتمندِ جاییست... خدایی کآدمی را سَروَری داد، مرا بر آدمی پیغمبری داد».
پس پیامبر نامه‌ها را «به عنوان محمد ختم کردش» و سپس «به دست قاصدی جَلد و سبک خیز، فرستاد آن وثیقت سوی پرویز»... هنگامی که قاصد نامه را بر خسرو پرویز خواند، شاه ساسانی مانند شخصِ مستِ لایعقل (به تعبیر نظامی: چو اَفیون خورده‌ی مخمور) از کوره دررفت و رگ‌های بدنش مانند آتش فشان شد: «ز گرمی هر رگش آتش‌فشانی...» و همچون شخص هاری که آب ببیند، از خود بی‌خود شد. این تعبیر نظامی است... که خسرو پرویز را همچون سگ گزیده (هار) می‌خواند: «چو عنوان‌گاهِ عالم تاب را دید، تو گفتی سگ گزیده آب را دید». پس دید که نام پیغمبر قبل از نام خسرو پرویز نوشته شده است. پس دچار غرور و تکبر شد: «غرور پادشاهی بردش از راه»! سپس اندیشه بد بر او غالب شد (ز خشم اندیشه‌ی بد کرد و بد کرد)‌ و نامه پیامبر را درید: «درید آن نامه گردن شکن را... نه نامه بلکه نام خویشتن را». او فقط نامه پیامبر را پاره نکرد! بله ناخواسته آن قسمتی از نامه که نام خودش بر آن نوشته شده بود را نیز پاره کرد! در واقع خسرو پرویز، خود، سرنوشتِ شوم را برای خود رقم زد! پس او به دست پسرش کشته شد، شکمش دریده شد : «پسر در کشتنش شمشیر برداشت».[1]

پی‌نوشت:

[1]. نظامی گنجوی، پنج گنج، خسرو و شیرین، بخش 117 (نامه نبشتن پیغمبر به خسرو)
 
 

تولیدی

دیدگاه‌ها

سپاس بابت مطلب آموزنده تان

کانال نقد و بررسی زرتشت و باستانگرایی، مربوط به تیمِ ادیان‌‌نت: @n_bastan

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.