اخبار بهائیت
پس از حکم دادستانی کلّ کشور بر ممنوعیت فعالیت بهائیت، محفل روحانی بهائیان ایران، در سال 1362 اقدام به ارسال نامهای به دادستانی کشور کرده و تعطیلی کامل امور تشکیلاتی بهائیت را مدعی میشود. این در حالیست که تشکیلات بهائیت، در نامهی سال 1387 خود، صراحتاً به فعالیت پنهانی این تشکیلات در ایران اعتراف میکند!
معصومی تهرانی در نامهی خود به آیتالله محقق داماد، خواستار به رسمیت شناختن بهائیت شد. در پاسخ میگوییم: ادعاهای الحادی پیشوایان بهائی و ماهیت استعماری و نفوذی تشکیلات بهائیت، موجب شده تا علمای اسلام، آن را به رسمیت نشناسند. بعلاوه آنکه حتی پیامبرخواندهی بهائیت، از عادیسازی روابط پیروانش با پیروان سایر ادیان منع کرده است.
با حضور مرکز تشکیلات بهائیت در اسرائیل، جاسوسی سازمانی بهائیت برای این رژیم، شکلی متمایز به خود گرفته است. از اینرو گستردگی جاسوسی بهائیان برای اسرائیل در عصر پهلوی، به حدی بوده که اوج رسوایی را برای این تشکیلات به همراه داشته است. امام خمینی (ره) نیز در پاسخ ساکت ننشسته و به رسوا کردنِ بهائیان و شرکتهای جاسوسی آن پرداخته است.
کمیسیون بین المللی آزادی مذاهب آمریکا، خواهان آزادی فوری زندانیان بهائی و کاهش فشار بر بهائیان این کشور شد. اما تلاش برای آزادی بهائیان در یمن در حالی صورت میگیرد که با محاصرهی این کشور توسط نیروهای ائتلاف عربی، این کشور به زندانی 24 میلیونی بدل شده و نیروهای متجاوز با سلاحهای آمریکایی، به قتلعام و نابودی یمن مشغولند!
بر خلاف دروغپردازی تشکیلات بهائیت در انکار جاسوسی سازمانی اتباعش در ایران، مدارکی موجود است که این تشکیلات، به جاسوسی سازمانی خود در ایران اذعان دارد. از همینرو امام خمینی (ره) حمایت بیدریغ آمریکا از بهائیان ایران (به اسم مسائل حقوق بشری) را خود سندی بر جاسوسی سازمانی بهائیت در ایران برمیشمارد.
خانهی پدری حسینعلی نوری که روزگاری به عنوان مرکز ترویج بابیت به شمار میرفت، اکنون در گرو درخواست تشکیلات بهائیت، برای بازگشایی مجدد و استفادهی تبلیغاتی از آن است. اما بدون شک تخریب این بنا و یا تبدیل آن به موزهای برای شناخت عقاید پوچ و ماهیت استعماری بهائیت، مناسبترین راهکارها برای خواباندن این فتنه است.
خانهی پدری حسینعلی نوری (سرکردهی بهائیان) در سال 1385 در سایهی غفلت مسئولین، به ثبت ملّی رسید و پس از مدتی پلمپ شد. اکنون نیز در کانالهای وابسته به تشکیلات بهائیت، شاهد مطالبهی این تشکیلات برای بازگشایی مجدد آن هستیم. البته همانگونه که امام خمینی (ره) فرمودند: «آزادی برای افرادی که مضرّ به حال مملکت هستند، داده نخواهد شد».
جناب معصومی تهرانی، روحانینمایی است که به خاطر حمایت بیحد و حصرش از فرقهی ضالّهی بهائیت، توسط آنان، آیت الله خطاب میشود. اما با توجه به فاجعهی خونبار میرزا اولنگ و سکوت معصومی تهرانی در قبال این جنایت؛ جا دارد از این روحانینما پرسید، آیا در ادبیات شما، تنها جاسوسان اسرائیل در ایران، انسان و سزاوار ترحمند؟!
سازمانهای بینالمللی برای آزادی مدیران بهائیت در ایران مدام در تلاشاند. اما گویا تنها این بهائیان ایراناند که شایستهی برخورداری از حقوق انسانیاند! چرا که با گذشت چندین روز از جنایت تروریستها در میرزا اولنگ افغانستان، که به قتلعام و به اسارت رفتن غیر نظامین انجامید، هنوز صدایی از این مجامع به اصطلاح حقوق بشری به گوش نمیرسد.
نهاد رهبری بهائیت در پیام خود خطاب به مردم جهان، تحریم سلاحهای کشتار جمعی را جزء موانع بروز جنگها نمیشمارد. این در حالیست که بهائیت از یکسو خود را حامی صلح عمومی معرفی میکند و از سویی دیگر حاضر به تحریم این سلاحها نمیشود. اما مسئله آنجا جالب میشود که بدانیم عمده سازندگان این سلاحها، از حامیان بهائیت به شمار میآیند.
کانالهای تلگرامی بهائیت با انتشار استفتایی از آیت الله صافی گلپایگانی مبنی بر عدم توارث کافر از مسلمان، مدعی صدور فتوی جدید بهائیستیزانه شدند. این در حالیست که اولاً: عدم توارث کافر از مسلمان مسئلهی جدیدی نیست و ثانیاً: اگر ارث نرسیدن از مسلمان به کافر، بهائیستیزانه است، پس ارث نبردن دختر بهائی از خانهی پدری خود، زنستیزانه است.
در راستای حمایت تشکیلات بهائیت از چهارشنبههای سیاه، کانالهای تلگرامی منتسب به این فرقه، حجاب اسلامی را عامل تضییع حقوق زنان برشمردند. اما به راستی که جهان استکبار با هدف افزایش بهرهکشی عمومی از زنها، گسترش دامنهی فحشاء و نیز سقوط شخصیت و جایگاه زن، سعی در گسترش آثار ناشی از بیحجابی و بیحیایی در جامعهی اسلامی دارد.
«مجمع یاران ایران» به عنوان نهادی غیرقانونی در ایران است که رهبری تشکیلات بهائیت در ایران را بر عهده دارد. بازداشت اعضای سابق این نهاد در سال 1387 ش، با واکنش تند و پیوستهی آمریکا همراه شد و این خود سند دیگری بر اثبات جاسوسی آنان است. اینها همه در حالیست که بهائیت پیشتر، جاسوسی و دخالت خود در سیاست را به طور کلّی منکر شده بود.
پس از اعلام ممنوعیت فعالیت تشکیلات بهائیت در ایران، این فرقه متعهد به توقف تمام فعالیتهای خود را در ایران شد. البته همانگونه که پیشبینی میشد این تشکیلات هیچگاه در ایران تعطیل نشد و تنها با تغییر نام به «یاران ایران»، ماهیت خود را حفظ نمود. البته خیانت به وطن در طول این سالها همگام قانونشکنی تشکیلات بهائیت در ایران شد.