مباحث روایی
عشق بدون اظهار ارادت، اعتقاد بدون انتظار و انتظار بدون عمل، عاشقی حساب نمیشود. کسیکه میگوید من معتقدم و منتظرم آیا در عمل نشانی از خود بهجا گذاشته؟ خودی نشان داده؟ مرام نامهاش چه رنگی است؟ سیاه، خاکستری، یا سفید و پاک؟ کسیکه منتظر مهمان عزیزی میباشد، باید خانه انتظار را از آلودگیها تمییز کند، و خود را به مهمانش نزدیک کند.
از شبهاتی که برخی از اهلسنت به شیعیان وارد میکنند این شبهه است که احادیث مهدویت در صحیح بخاری و مسلم نیامده است؛ بنابراین نمیتوان آنها را پذیرفت. شاید این مسأله را برای اولین بار ابن خلدون مطرح کرد و کسانیکه بعد از او آمدند، به تبعیت از او چنین گفتند. دلیل آن هم، جایگاه ویژهای است که این دو کتاب، نزد اهلسنت دارد.
عدالت یکی از صفات حسنهای است که انسان به آن نیاز دارد. با وجود مفاسد اجتماعی و اقتصادی آخر الزمان، نیاز بشر به این مسئله بیش از پیش احساس میشود. یکی از اتفاقات شیرینی که در آخرین دولت اتفاق میافتد تحقق این امر است. بدون شک تحقق عدالت فقط و فقط به دست کسی تحقق پیدا خواهد کرد که توان عدالت گستری داشته باشد.
در روایاتی با سند صحیح وارد شده است که، مسح سر و پاها سزاوار است. در مسند احمد وارد شده است که: «از علی (عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت فرمود: من گمان داشتم باطن (كف) پاها سزاوارتر به مسح كردن از روی آن است، تا اينكه ديدم رسول خدا (صلی الله عليه و آله) روی هر دو پا را مسح میكردند.»
علم و دانش حضرت علی (علیه السلام) که از چشمه جوشان الهی سرچشمه میگیرد، از جمله مسائلی است که در بین هیچ یک از فرق اسلامی اختلافی نیست. اگر بگوییم علوم تمامی صحابه در مقابل علم و آگاهی حضرت علی (علیه السلام) همچون قطره در برابر دریا است، بیهوده و گزاف نگفتیم. چه بسا که بگوییم که مقایسه بین آنها ظلم در حق حضرت (علیه السلام) باشد.
روایاتی در کتب اهلسنت وجود دارد مبنی بر اینکه پیامبر اکرم در امور خود مورد سحر قرار گرفته است. حال تصوّر کنید اگر پیامبری را در امور خود به سحر و جادو متّهم نمودیم، آیا خواهیم توانست وی را در امور مهمّی همچون وحی که به ملکوت و عالم ماوراء الطبیعه مرتبط میگردد، از این اتّهام مبرّا سازیم؟! «فأین تذهبون؟!»
روایات فراوانی در متون اهلسنت در موضوع اهانت به ساحت مقدس رسول اکرم وارد شده. حال اگر شما بگویید: پیامبر اکرم بارها در حق امیرمؤمنان فرموده است: «علیّ منّی و أنا من علیّ؛ علی از من و من از علی هستم.» شاید کسانی بگویند مگر خود پیامبر چه بوده که علی را به پیامبر تشبیه میکنید؟ ابوبکر و عمر را ببینید که چه شخصیت والایی داشتهاند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند برای برادرم علی فضائلی قرار داد، که کسی را یارای شمارش آن نیست. پس هر کس فضایل علی را بر زبان جاری کند، در حالی که اقرار به فضایل او داشته باشد، خداوند گناهان گذشته و آیندهاش را میآمرزد و خداوند ایمان بندهای را قبول نمیکند، مگر به ولایت و محبت علی بن ابیطالب و دشمنی با دشمنانش.
احادیث جعلی و دروغین در شکستن و تنزّل شخصیت پیامبر بزرگ اسلام کم نیستند و متأسفانه این دسته از روایات نزد اهلسنت از جایگاه بسیار ویژهای برخودار است؛ چرا که در این روایات علاوه بر پایین آوردن مقام حضرت رسول اکرم در صدد شخصیتسازی و بالا بردن مقام عمر بن خطّاب نیز میباشد. بخشی از این روایات را «موافقات عمر» مینامند.
ابی بن کعب، یکی از مشهورترین اصحاب پیامبر اسلام (ص) و از قاریان قرآن است که نزد اهل سنت از عالمان صحابه بهشمار میرود؛ با این حال، در کتب اهل سنت، از او تنها 164 حدیث نقل شده است، اهل سنت ناچارند اعتراف کنند، هزاران حدیث نزد او بوده و از بین رفته است، و این خسارت برای تمامی کسانی است که قصد بهرهمندی از سنت نبوی را داشتهاند.
روایات بسیاری از رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شده است که تمسّک به اهلبيت (عليهم السلام) را مايه نجات امّت میشمارد و سعادت امّت را تنها در پرتو تمسّک به آنان ميسر میداند و آنان را مايه امان يافتن امّت از اختلاف و گمراهی و هلاکت معرّفی میکند، این احادیث، به "حديث امان" و "حدیث نجوم" معروف است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آخرین لحظات عمر مبارک فرمود: کاغذ و دوادی بیاورید، تا مطلبی بنویسم که هیچگاه گمراه نشوید! هنوز سخن پیامبر به اتمام نرسیده بود که عمر با ناراحتی صدایش را بلند کرد و گفت: او حالش خوب نیست، هذیان میگوید، کتاب خدا ما را بس است! با وجود کتاب خدا دیگر چه نیازی به سخن او داریم؟
قرآن کریم به عنوان راهنمای بشریت برای رسیدن به درجه بالای معنوی، از هرگونه تصرفی به دور است. خداوند، خود به عنوان بهترین حافظ و نگهبان، از این هدیه بزرگ محافظت نموده و آن را در برابر تحریفات مصون میدارد.شیعه بر خلاف اتهامات وارده، قائل است که قرآن کنونی تماما همان قرآنی است که بر نبی خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است.
این اولین و آخرین باری نبود که پیامبر (ص) منزلت علی (ع) را بیان میکرد، بلکه بارها و بارها، همگان این جمله را از پیامبر شنیده بودند که «علی در نزد من مانند هارون برای موسی است» و شاید این دفعه، پیامبر میخواست با ذکر این جمله و جانشینی علی در مدینه به صورت عملی به همهی مردم بفهماند، که منظور از «منزلت» خلافت و جانشینی است.