پرسش و پاسخ
مبلّغ بهائی در توجیه سخن حسینعلیبهاء بر کر و کُور شدن برای ایمان به او و تعارض آن با تحری حقیقت، مدعی شد: در بهائیت دین موروثی نیست و هرکس از دین خود برگردد مجازاتی ندارد». در پاسخ میگوییم: با برنامهریزیهای تشکیلات بهائی، عملاً در بهائیت نیز دین موروثی است. بعلاوه، مجازات سخت طرد، برای معرضین از بهائیت در نظر گرفته شده است.
مبلّغ بهائی در توجیه درخواست رهبرشان مبنی بر کر و کُور شدن پیروان و تعارض با تحری حقیقت مدعی شدند: کر و کُور شدن به معنای بریدن از دنیاست که نهایتاً به تحری حقیقت منتهی میشود. این ادعا در حالیست که ادامهی همین عبارت حسینعلی نوری و سخنان او در کتاب ایقان، به خوبی نشان میدهد که وی، پیروانی کاملاً کر و کُور میخواسته.
سایت آیین بهائی، با قرار دادن بخشی به نام «کشور مقدس ایران در خلال آثار بهائی»، در تلاش برای جذب قلوب ایرانیان به سوی بهائیت است. اما لازم است بدانیم بر خلاف تکریمهایی که به پیشوایان بهائی نسبت به ملّت ایران داده میشود؛ مردم شریف ایران، همواره آماج توهینها و ناسزاگوییهای پیشوایان بهائیت، خصوصاً پیامبرخواندهی این فرقه بودهاند.
به نظر مي رسد مشكل در اجرا نشدن قوانين، عملكرد نادرست برخي از مسئولان نظام است طبيعي است كه انتخاب و گزينش مسئول برتر اجرايي كشور، يعني رئيس جمهور با مردم است و اگر مردم فرد شايسته و صالحي را براي اين كار انتخاب نكنند مشكلات و نارسائي هايي براي كشور بوجود خواهد آمد، بنابراين نمي توان همه اشكالات را متوجه رهبر دانست و تمام مسئوليت ها را متوجه ايشان دانست، بلكه هماهنگي و همكاري مردم با رهبر و مسئولان کشورو افزايش پايبندي آنان به قوانين و تلاش آنان در جهت اجراي صحيح و دقيق قوانين در اصلاح امور كشور، نقش اساسي دارد.
ناظر استصوابي، علاوه بر برخورداري از حق ناظر اطلاعي، نيز حق دارد كه وظيفه احراز و تصويب اينكه عمل مجري بر اساس قانون انجام پذيرفته را بر عهده داشته باشد و خود در اين مورد به صورت يك قاضي عمل مي كند.
وكيل به كسي گفته ميشود كه كاري به او واگذار ميشود تا از طرف واگذار كننده انجام دهد. به عنوان مثال كسي كه مسئوليت انجام كاري به او سپرده شده است اگر به هر دليل نتواند وظيفهاش را انجام دهد فرد ديگري را براي انجام آن كار انتخاب كرده و به او اختيارات لازم را اعطاء ميكند تا او در حيطه اختيارات داده شده به انجام آن كار اقدام نمايد.
با توجه به اينكه كار بازنگري قانون اساسي در زمان امام راحل(ره) و با هيئتي كه تركيب آن را خود ايشان معين كرده بودند شروع شد و به پايان رسيد.[7] گرچه رأيگيري عمومي براي تصويب نهايي قانون اساسي بازنگري شده، بعد از رحلت امام انجام شد؛اما ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اصلاح قانون اساسي در اين خصوص و در همه بندهاي اصلاح شده ديگر در راستاي ارشادات و تأكيدات آن امام راحل(ره) بوده است.
کانال بهائی شکلگیری اولین کلاس اخلاق را توسط مبلّغی بهائی برای دوری کودکان بهائی از بیادبی کودکان مسلمان معرفی میکند. این در حالیست که 1. پیامبران اولین و بزرگترین مربیان اخلاق بودهاند 2: مبلّغان و پیشوایان بهائی چگونه الگوی اخلاق هستند در حالی که تاریخ کوتاهشان مملو از ناسزاگویی به سایر اقوام، مذاهب و حتی نزدیکانشان است.
کانالهای تلگرامی بهائیت به نقل از جناب عبدالبهاء، مسئلهی عقلی «لزوم رجوع جاهل به عالم» را مطرح ساختند. اما این نظریه در حالی مطرح میشود که اولاً: علیمحمد باب از خرید، فروش و استعمال دارو منع کرده است. ثانیاً: پیشوایان بهائی بارها رجوع شیعیان به مجتهدین (متخصصین در حرفهی خود) را حرام اعلام کردهاند!
امام راحل «قدس سره» ميفرمايد: اين توهم كه اختيارات حكومتي رسول اكرم - صلي الله عليه و آله سلم- بيشتر از حضرت امير - عليه السلام- بوده، يا اختيارات حكومتي حضرت امير - عليه السلام- بيش از فقيه عادل است، باطل و غلط است …. همان اختياراتي كه حضرت رسول و ديگر ائمه ـ صلوات الله عليهم ـ ، در تدارك و بسيج سپاه، تعيين ولات و استانداران، گرفتن ماليات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختيارات را براي حكومت فعلي قرار داده است.
اگر امري را به صورت كامل نميتوان درك نمود نبايد كُل آن را ترك نمود و اين شيوه و روش عقلاء است. علاوه بر توجّه به اين نكته هم لازم است كه احتمال خطا و اشتباه در حكومتهاي غيرديني به مراتب بيشتر وجود دارد.
بهائیان با استدلال به روایتی، مدعیاند باء در بسم الله الرحمن الرحیم، اشاره به پیامبرخواندهی آنان دارد. در پاسخ خواهیم گفت: امام صادق (علیهالسلام) در مقام نسبت حروف بسم الله به القاب خدا بوده و بهاءالله در اینجا، به نورانیت خدا اشاره دارد. بعلاوه آنکه حضرت علی (علیهالسلام) در روایتی خود را به «ب» بسم الله تشبیه میکند.
ر اصل 109 قانون اساسي قبل از بازنگري، در بند 1 آمده است: «صلاحيت علمي و تقوايي لازم براي افتاء و مرجعيت، كه اين صفت و شرط به عنوان اولين و بارزترين شرط رهبري ذكر شده است. و چنان كه از محتواي اين بند از اصل 109 بر ميآيد، سخن از صلاحيت براي افتاء و مرجعيت است نه مرجعيت بالفعل و چنين شرطي می توانددر همه افرادي كه به درجه اجتهاد نائل شدهاند وجود داشته باشد. پس در اصل مذكور (109) كه در صدد بيان شرايط و صفات رهبري بود هيچ گونه تصريحي در مرجع بالفعل بودن رهبري ندارد.
امام خميني (ره) در جواب چنين اشكالي ميفرمايند: «اين حرفهايي كه ميزنند كه خير، اگر چنانچه ولايت فقيه درست بشود ديكتاتوري ميشود، از باب اين است كه اينها ولايت فقيه را نميفهمند چيست... ولايت فقيه ميخواهد جلوي ديكتاتوري را بگيرد، نه اينكه ميخواهد ديكتاتوري بكند.