مباحث تاریخی
آنچه که بیش ازهمه فاطمه (سلام الله علیها) را غمگین ساخت، سرنوشت امت اسلامی بعد از شورای سقیفه بود. شورایی که مسیر هدایت مسلمین را نشانه رفته بود و بنابه قول ایشان قرار بود کسانی مسئولیت هدایت آنان را بر عهده بگیرند که خود نیاز به هدایت داشتند. حضرت میدانستند که با این انتخابب در سقیفه چه سرنوشت شومی در انتظار امت خواهد بود.
خداوند، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را در زمانی به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه کرد که جامعه عرب جاهلی دارای خُلق و خویی بودند که حتی فرزندان خود را زنده به گور میکردند. کاری که حتی حیوانات با بچههای خود انجام نمیدادند. در چنین شرایطی نبی اکرم دست دخترش فاطمه را میبوسید و به او احترام میگذاشت.
نور مقدس حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) پیش از خلقت آسمانها و زمین آفریده شده است. بنابراین خداوند، آسمانها و زمین را از زیادتی نور حضرت فاطمه زهرا (علیه السلام) آفرید. وجود مقدس آن یگانه دختر محبوب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مقدم بر عالم آفرینش بوده و در آفرینش تمامی عوالم امکانیه مدخلیت هم دارد.
در تاریخ، نامی از توطئهگرانی که نقش ترور حضرت را داشتند نیامده، تنها کسی که به نام این افراد اشاره نموده ابن حزم اندلسی از استوانههای علمی اهلسنّت است که به نام این افراد اشاره نموده و گفته: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و سعد بن ابی وقّاص، قصد کشتن پیامبر را داشتند و میخواستند آن حضرت را از گردنهای در تبوک به پایین پرتاب کنند.
در میان علمای مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد، برخی قرآن را برتر از اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) میدانند و عده زیادی هم قائل به همطرازی عترت با قرآن هستند و ادلهای هم ارائه دادهاند، ولی در هر حال در عالم هستی بدون تردید ائمه معصومین (علیهم السلام) بر تمامی موجودات عالم برتری دارند که در این مورد بین تمام فرق اسلامی اختلافی نیست.
متأسفانه پس از رحلت رسول اکرم (ص) جامعه مسلمین و به خصوص مردم مدینه دچار رخوت و سستی در عقیده نسبت به فرمایشات رسول اکرم (ص) و وصیت آن بزرگوار در خصوص خلافت مسلمین و گرامی داشتن اهلبیت گردیدند که حضرت فاطمه (س) با وصیت نامتعارف خود لازم دیدند برای بیداری اذهان خفته، تلنگری به جامعه وارد سازند که برای همیشه باقی بماند.
اهلسنت از دختر پیامبر خدا حضرت زهرا به بزرگی یاد میکنند. بههمین دلیل آنان نمیتوانند بپذیرند که خلفایشان در حق حضرت زهرا ظلم و ستمی انجام داده باشند. لذا برخورد ابوبکر و عمر با حضرت زهرا را یک مسئله ساختگی و افسانه میدانند. ولی با توجه به شواهد تاریخی موجود در منابع شیعی و همچنین سنی، آنان ناگزیر از پذیرش این مطلبند.
امامت مکمّل نبوت است، و صاحب این منصب، در رتبه بعد از نبوت قرار دارد، و به اعتقاد تمام فریقین، چون نبوت از مسائل اصولی ادیان الهی است، امامت نیز باید چنین باشد، چراکه هر دو در تمام شئونات یکسان هستند، و تنها فرقی که وجود دارد، حدوث و بقاء است. یعنی نبی از طریق وحی، متصدی تاسیس دین است و امام، دین تاسیس شده را حفظ مینماید.
اگر نگاهی دقیق به روایات پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) داشته باشیم، درمیيابیم که کیفیت خلقت یکسان در میان چهارده معصوم (علیهم السلام) ایجاب میکند، در تمام شئون ولایت نیز در ردیف یکدیگر باشند، لذا آثار بغض و یا محبت، اطاعت یا عصیان نسبت به هر معصومی برابر با آثار منقوله نسبت به معصومین دیگر میباشد.
وقتی به حوادث بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نگاه میکنیم به عیان میبینیم که یکی از دلائل وقوع مناقشات و منازعات بر سر خلافت و جانشینی آن حضرت هوای نفس و قدرت طلبی برخی ازاصحاب است. هنوز کار کفن و دفن پیامبر (صلی الله علیه و آله) انجام نشده بود که عدهای در سقیفه تجمع کرده و خواهان تعیین جانشین برای وی شدند.
رسول اکرم پس از آنکه مردم به درجهای از شناخت و معرفت در مورد ارزش و جایگاه ایشان و همچنین برپاشدن قیامت و وجود بهشت و جهنم رسیدند، اشاره به اهمیت و جایگاه فاطمه زهرا (س) نمودند و آزار به ایشان را همردیف اذیت و آزار به خود دانستند. از این رو باید هوشیار بود که سنگ افرادی را که با ایشان ظلم کردند را به سینه نزنیم.
با توجه به وجود منابع تاریخی در خصوص رفتن به درب خانه فاطمه (سلام الله عليها) و آتش زدن و هتک حرمت به آن بیت شریف و همچنین رفتن آن مظلومه به مسجد برای دفاع از ولایت و انجام وصیت و تاکید بر دفن شبانه، به خاطر عدم حضور کسانی که به ایشان ظلم کردند، میتوان رضایتمندی و یا عدم رضایتمندی ایشان از خلفا را به وضوح دریافت.
مراسم و ایام فاطمیه در هر سال، دو مرتبه تحت عنوان فاطمیه اول و فاطمیه دوم با توجه به روایتی که شهادت آن بانوی عظیم الشان را 75 و 95 روز بعد از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میداند، انجام میشود. با توجه به سِن کم آن حضرت، ذهن های جوال را به سراغ کنکاش در مورد چرایی مرگ زودهنگام ایشان سوق داده است.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: اگر با شمشیرم بر بینی مؤمنی بزنم که مرا دشمن دارد، هرگز دشمن نخواهد داشت، و اگر تمام دنیا را در کام منافق فرو ریزم که مرا دوست دارد، دوست نخواهد داشت، این بهخاطر آن است که پیامبر بهصورت یک حکم قاطع به من فرموده است: ای علی! هیچ مؤمنی تو را دشمن نخواهد داشت و هیچ منافقی محبت تو را در دل نخواهد گرفت.