مسأله جانشيني پس از سيد كاظم رشتي

سيد كاظم رشتي، در سال 1259 وفات كرد و شاگردان بسياري داشت. او نيز براي خود جانشين تعيين نكرد، زيرا كه مي گفت چون ظهور امام غايب بسيار نزديك است احتياج به تعيين جانشين است. [1] از اين رو چون او درگذشت، معلوم نبود كه «شيعي كامل يا ركن رابع» و سرپرست شيخيان كيست.
ولي امام به زودي ظهور نكرد و شيخيان بي سرپرست ماندند. در اين ميان چند نفر ادعاي جانشيني سيد را كردند، و «سيد علي محمد باب» هم چنانكه در بخش دوم به تفصيل خواهيم گفت، مدعي شد كه او همان امام غايب است، كه سيد رشتي به نزديكي ظهور او مژده داده و شيعيان هزار سال است كه منتظر آمدن او هستند. آن چند نفر ديگر، كه هر كدام در شهري خود را جانشين سيد رشتي خواندند، يكي از آنها آقا سيد احمد پسر سيد كاظم رشتي بود، كه در كربلا عهده دار پيشوائي شيخيان عراق بود و مدت 36 سال در اين مقام بود، كه در سال 1295 هجري قمري، بدست عربي كشته شد. پس از سيد احمد، پسرش سيد قاسم جانشين و پيشواي شيخيان عراق شد؛ ولي، اهميت پدر را نداشت. ميرزا شفيع تبريزي - در آن زمان، بيشتر علما و مجتهدان شهرستان هاي ايران فارغ التحصيلان و شاگردان شيخ احمد احسائي و به ويژه سيد كاظم رشتي بودند، و عقايد استادانشان را، در ميان مردم ايران، به خصوص در آذربايجان اشاعه مي دادند. از جمله ي آنها، «حاج محمد حمزه شريعتمدار» مازندراني، متوفي به سال 1273 قمري، «ملا محمد حجة الاسلام ممقاني» متوفي سال 1269 قمري، «ميرزا محمدتقي حجةالاسلام» متوفي به سال 1312 قمري، شهيد الفضيله «ميرزا علي ثقةالاسلام» مقتول سال 1330 قمري و «ميرزا ابوالقاسم حجةالاسلام» متوفي به سال 1362 قمري تبريزي و «ميرزا شفيع تبريزي» در آذربايجان ترويج عقايد شيخيگري مي كردند. از ميان اين عالمان تبريز، ميرزا شفيع تبريزي بود كه هم در خدمت شيخ احسائي و هم در درس سيد كاظم رشتي حاضر و دست پرورده ي آن دو بوده، و هنگام وفات سيد رشتي، در تبريز به ترويج مكتب شيخيگري مشغول بود. او پس از سيد كاظم رشتي، در تبريز ادعاي جانشيني سيد را كرد، و بيشتر عالمان شيخي هم به گرد او آمدند. ميرزا شفيع و عالمان ديگر شيخي در شهرهاي ايران، بويژه در آذربايجان و مازندران و گيلان، عقايد شيخ احسائي و سيد رشتي را تبليغ مي كردند و يك تحول عقيده اي در تشيع به وجود آوردند؛ و طبق اين عقايد، بيشتر مردم بر آن بودند كه به زودي امام غايب ظهور خواهد كرد؛ اوضاع آشفته ي اجتماعي آن عصر هم اين عقيده را تشديد و تأييد مي كرد. و چنانكه در بخش دوم خواهيم گفت، همين انتظار مردم براي ظهور امام غايب، مقاصد جناب سيد علي محمد باب را، پيش برد و او نيز در شيراز علاوه بر ادعاي جانشيني سيد رشتي، گفت من همان امام غايب هستم كه هزار سال است چشم به راه او هستند.
پاورقي:---------------------------------------------------------
[1] نگاه كنيد به تاريخ نبيل، تاليف نبيل زرندي، ص 44.