بهاییت و شیخیه
عبدالبهاء پیشوای بهائیت به جهت خوش آمدِ شنوندگان و پسند مخاطب، حقایق دینی را دست خوش تغییر و تحریف قرار داده است!
او در یک جا ژست روشنفکری گرفته و با انکار ماجرای بهشت و اخراج حضرت آدم و حوا، از لزوم تأویل نص کتُب الهی سخن گفته است.
بیت العدل در مستند خود از عبدالبهاء سعی دارد تا او را به عنوان سرمشق عالمیان معرفی کند!
عرفان ثابتی به بهانه ممنوعیت اعلام عضویت در تشکیلات برانداز بهائیت در ایران بهائیان را بزرگترین کنشگران سیاسی در کشور خواند!
اما چگونه کسی که وام دار پیشوایان دروغین و دروغگوی بهائیت است، می تواند جامعه ایران را دروغگو و بهائیان را ساختارشکن معرفی کند؟!
پیشوای بهائیت عبدالبهاء بر خلاف تصریح متون الهی، اصول منطقی مسلّم و حتی شعار مسلک خود بر ممنوعیت تأویل، واقعیت ماجرای حضرت آدم و حوا را منکر شده است!
تشکیلات بهائیت در استرالیا به بهانه آنچه مصادره زمین های بهائیان در شمال ایران می خواند، به تهییج افکار برخی از سیاست مداران و شهروندان استرالیا علیه ایران پرداخت.
تشکیلات بهائیت در راستای مظلوم نمایی پیروانش برای تحت فشار گذاشتن ایران مدعی شد که شرکت پارس آزما، بخاطر بهائی بودن مدیر آن، ممنوع المعامله شد.
تشکیلات بهائیت در حالی مدعی ممنوعیت کسب و کار پیروانش در ایران می شود که شرکت ها و کارکنان بهائی بسیاری در ایران آزادانه فعالیت دارند. شرکت پارس آزما نمونه ای از فعالیت اقتصادی آزادانه بهائیان در ایران است.
مبلغین بهائی یکی از ویژگی های علی محمد باب را بشارت او به امتداد ظهور پیامبران معرفی می کنند. این در حالیست که نه تنها بشارت دروغین علی محمد باب به امتداد پیامبران پس از اسلام توسط خودش نقض شد، بلکه بشارتش به پیامبر دروغین پس از بابیت هم با بهائیت تطابق نداشت.
مبلّغین بهائی علت انتخاب لقب باب، برای پیشوا و مبشّر ادعایی خود را به علت دروازده بودن او در انتقال به عصرجدید معرفی کردند.
این در حالیست که انتخاب و شهرت این لقب برای او، بخاطر ادعای بابیتش (نیابت خاصه اش) برای امام دوازدهم شیعیان بوده است.
خلیل شهیدی در خاطرات خود، به ماجرایی اشاره می کند که عبدالبهاء در جواب نامه قاضی مسلمان شهر طبریه، یهودیان را به میمون تشبیه کرده است. او پس از نقل این ماجرا، علت توهین عبدالبهاء به یهودیان را تقیه و پاسخ مطابق با میل پرسشگر معرفی می کند.
تشکیلات بهائیت با توسل به دروغ هایی نظیر تعطیلی قبرستان بهائیان در تهران، به دنبال آن است تا پیروانش را به تقابل با حاکمیت ایران بکشاند. این تشکیلات از این فضاسازی بین المللی به نفع خود بهره برده، بر سابقه خیانت آلودش پرده می گذارد و با غلبه احساسات و دوری از عقلانیت، برای خود حامی می یابد!
عناصر تشکیلات بهائی در تاریخ شانزدهم خرداد ماه 1401، مدعی دیوارکشی و ممنوعیت ورود به قبرستان بهائیان در تهران شدند.
ادعایی که توسط مسئولین قبرستان رد و دروغ بودن آن تأیید شد.
چگونه می توان از ظهور ادعای بابیت و پیامبری علی محمد باب، به دروازه انتقال به عصرجدید تعبیر کرد در حالی که دعوت او به بربریت و حتی منع از بهکارگیری علوم رایج عصر خودش، عقبگردی قابل توجه برای بشریت بود؟!