انحرافات، بدعتها
از ویژگیهای تصوف عاشقانه، "شاهد بازی" است. نخستین کسی که در جهان اسلام به شاهد بازی شهرت داشت و آشکارا به نظربازی میپرداخته، ابوحلمان دمشقی بود و پیروان او را حلمانیه خواندهاند. پیروان او به تبع بزرگ خود، هرجا جوان زیبا رویی را میدیدند، آشکارا در مقابل او سجده میکردند. همین مساله از انحرافات برخی از فرقههای صوفیه است.
صوفیه گنابادیه با طرح بحث مهدویت نوعیه سعی در جذب عوام به فرقه را دارند و در این راه با نگه داشتن مردم در جهل و کتمان واقعیت، از مبلغین روحانی که مسائل دینی را تبیین میکنند وحشت داشته و ایشان را به باد نقد میگیرند.
درحالی که برخی در پی تطهیر چهره صوفیه از ننگ شاهدبازی هستند، بزرگان صوفیه مخالف شاهدبازی، مریدان خود را از خطر به گناه افتادن بواسطه انجام این عمل، آگاه ساخته و مرتکبین این عمل را به خواری و خذلان وعده دادهاند. بنابراین توجیه کردن عقیده به شاهدبازی در میان صوفیه امری عبث است، زیرا متقدمین صوفیه مریدان را از خطر آن آگاه کردهاند.
یکی از علل وجود کتب زیاد صوفیه در باب کرامات قدماء صوفیه این است که آنها کرامت را دلیل بر حقانیت خود میدانستند. درحالیکه بایزید بسطامی معتقد است که نباید فریب برخی اعمال خارقالعاده صوفیان را خورد. مگر زمانی که پایبندی آنان به شرع مقدس را ببینید.
یکی از عقاید اختلافی بین شیعه و صوفیه، اعتقاد به انسان کامل است که شیعه، انسان کامل را در وجود امام معصوم (ع) میداند اما صوفیان، انسان کامل را علاوه بر چهارده معصوم، برای قطب در صوفیه نیز بلامانع دانستهاند، که نکته مهم در تعریف انسان کامل است که تناقضگوییهای مختلفی در آن دیده شده است.
یوسف مردانی شیخالمشایخ فرقه گنابادیه در سخنانی عجیب با استناد به روایتی، صفاتی را که مخصوص ذات باری تعالی بود را به حضرت محمد و علی (صلوات الله علیهما) نسبت داد و در ادامه نیز صوفیان را افرادی معرفی کرد که میتوانند به مقامی برسند که آنها هم ادعا کنند که دارای این صفات هستند.
یکی از انحرافات فرقهی صوفیه، که از بعضی مشایخ و سران آنان مانند حلاج و بایزید واقع شده است، مسئلهی شطحگویی و سخنان کفرآمیز بوده که به گفتهی موافقان این عقیده، این مسئله در حالت سُکر و جذبه واقع میشود. که به اعتراف نورعلی تابنده، کلام و سخنان این افراد چون در حالت خاصی بوده، کاملا بیربط و بیاساس است.
توکل از جمله ارکان عقاید صوفیه است که با افراط قدمای صوفیه به شدت دچار تغییر و تحریف شد. آنهم تا جایی که توکل را به معنای ترک هرگونه تلاش و کوشش و ارادهای در امور زندگی میدانستند، لذا از انجام هر کار و کوششی امتناع میورزیدند.
اکثر صوفیه برای شارب احترام خاصی قائل هستند و قدمتی بلند برای آن قائل هستند و علت بلند گذاشتن آن را اقتدا به امام علی (ع) میدانند. ولی محجوبی از مشایخ فرقه گنابادیه قدمت آن را به دوران حضرت عیسی (ع) برده و معتقد است که آن حضرت نیز شارب بلند داشته است!
یکی از روشهای مهم در فرقههای مختلف، برداشت آزاد از هر چیزی است که در جهت پیشبرد اهداف آن فرقه راهگشا باشد؛ به همین دلیل در فرقه صوفیه از قرآن کریم و حتی ابیات شاعران نیز به این منظور تفسیر به رای شده است.
شاهدبازی و نظربازی از عقاید برخی از صوفیه است که آن را طریقی برای رسیدن به خدا معرفی میکنند. غزالی شاهدبازی را به شهوت و عبرت تقسیم کرده و شاهدبازی از روی شهوت را گناه میپندارند، در حالیکه خود گرفتار همین مسئله است!
یکی از جملاتی که در جامعه امروزی زیاد به آن اشاره میشود جمله معروف " تسقط آلاداب بین الاحباب" است. صوفیان با تمسک به آن به توجیه برخی از آداب و رفتار خود میپردازند و آن را حدیثی در راه توجیه اعمال خود معرفی میکنند. در حالیکه این سخن از جنید بغدادی یکی از بزرگان صوفیه نقل شده نه آقا امیرالمؤمنین (ع)!
در آئین هندو میتوان فرقهها و طریقتهایی را دید که شباهت زیادی به فرقههای صوفیه دارد. طریقتهای همچون مکتب ودانتا و لاکولیشاباشوپانا که عینا به لحاظ اعتقادی و رفتاری، شبیه طریقت اباحیه و ملامتیه هستند. که یکی همچون اباحیه قائل به مباح بودن هر عملی است و دیگری قائل به دیوانهواری است تا مورد ملامت قرار گیرند.
از وظایف پیامبران مبارزه با بدعت و بدعتگذاران است. مهمترین مبارزه پیامبر با بدعتگذاران در جریان تخریب مسجد ضرار متبلور است. از دیگر مصادیقی که میتوان نام برد، گوشزد کردن خطر صوفیه به مسلمین است. حضرت رسول(ع) در حدیثی خطر صوفیه را به مسلمین گوشزد کرده و ایشان را از صوفیان منحرف برحذر میدارند.