مباحث روایی
اکنون برای یک فرد محقق سوال پیش میآید که این اندیشمندان سنی، چگونه از بهشتی بودن تمامی صحابه آگاه هستند؟ آیا این دانشمندان به خاطر ارتباطشان با خدا از سرنوشت صحابه مطلع هستند؟ به راستی این دانشمندان طبق کدام منبع و مدرک قائل به بهشتی بودن صحابه هستند؟ به راستی اين چه عدالتى است كه قرآن نسبت فسق به بعضی از صحابه داده است.
رسم عرب جاهلی در آیین حج، بر این بود که با ورود به شهر مکّهی مکرّمه، حتّی اگر چند ماه پیش از ایّام حج به این شهر وارد میشد، به حال احرام باقی مانده و با همان حال در روز 8 ذیحجه لبیک گویان به صحرای عرفات، مشعر و منا رفته و در این مدّت، تا مادامی که مناسک حج، پایان نمییافت از احرام خارج نمیشدند که پیامبر بر آن، مهر بطلان زد.
در احادیث صحیح بنا بر مذهب اهل سنت آمده است که خداوند متعال درآخر زمان و نزدیکی قیامت امام عادلی را بهسوی مردم جهان میفرستد تا امور مردم دنیا را به عهده بگیرد، او ازاهلبیت رسولالله (صلی الله علیه و آله) و از فرزندان حضرت زهراء (سلام الله علیها) میباشد. زمین را به عدل آراسته میکند و بساط ظلم را برای همیشه برمیچیند.
با مروری در کتب اهل سنت به این نتیجه میرسیم که از خلفا تفسیر قرآن بسیار اندک نقل شده است. چرا که جهل خلفا به مسائل و معارف قرآن بسیار مشهور است. این مطلب در کتب اهل سنت تصریح شده است. بر این اساس خلفا با آن كه عرب زبان بودند، معناى برخى واژههای قرآنی را نمىدانستند. مثلًا رواياتى كه در مورد جهل ابوبكر و عمر نسبت به معناى «كلاله» نقل شده، فراوان است.
روایاتی که در پیرامون شخصیت و فضائل حضرت علی (علیه السلام) به ما رسیده چنان در سطح وسیع انتشار یافته است که ما نمیتوانیم او را آنچنان که هست توصیف کنیم، روایات بیشماری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) وارد شده است که هر دسته از آن گوشهای از جوانب شخصیت محیّرالعقول او را توصیف میکند.
از تهمتهایی که به شیعه نسبت داده میشود، این است که شیعه معتقد به تحریف قرآن است. در حالیکه عقیده شیعه امامیه این است قرآنی که اکنون در دست ماست عینا همان قرآنی است که بر پیامبراکرم نازل شده است و هیچگونه تحریفی در آن صورت نگرفته است. برعکس با رجوع به کتب اهلسنت موارد بسیاری مییابیم که خلفاء قائل به تحریف بودند.
بر اساس برخی گزارشها از سوی علمای اهلسنّت، عمر بن خطّاب در زمان حکومتش نیز این عادت را که از زمان جاهلی داشت، نتوانست ترک کند. البته برخی از علمای اهلسنت برای توجیه شرابخواریهای خلیفه گفتهاند: وی بدان جهت شراب مینوشید تا غذایی که میخورد بهتر هضم شود: «عمر میگفت: من بدینرو شراب مینوشم که گوشت شتری که میخورم را هضم کند و اذیت نشوم!»
عایشه جریان حسادتش به خدیجه را چنین بیان میکند: روزی پیامبر امر فرمودند که مقداری گوشت برای دوستان خدیجه ببرند. من که از اینهمه محبت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به خدیجه ناراحت شده بودم با ناراحتی حسادت خویش را اظهار کردم و گفتم: برای خدیجه!؟ حضرت فرمود: من خدیجه را دوست دارم.
پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند: هيچ چيزى را براى خود كراهت ندارم مگر اينكه براى تو نيز آن را كراهت دارم. رجال این روایت مورد اطمینان هستند و از لحاظ علمای اهل سنت مشکلی ندارند. اما بخارى در این حدیث نیز مانند احاديث فراوان ديگر دست به تحریف زده و برای آبرو بخشیدن به نااهلان، روایت را ناقص بیان كرده است.
ابن عباس مىگويد: زن ديوانهاى را به نزد عمر بن خطاب آوردند كه زنا كرده بود. خليفه پس از مشورت با صحابه، امر كرد تا وى را رجم و سنگسار كنند. پس على بن ابىطالب (ع) سر رسیدند و مانع اجرای آن حکم شدند و فرمودند: در اسلام، تکلیف از دیوانه برداشته شده است. پس عمر بن خطاب آن زن را با امر اميرالمؤمنين آزاد نمود.
فخر رازی: اگرچه به من لقب امام المشککین دادهاند و در هرچیزی شک میکنم، اما درجایی که تعارض بین سخن صحابه با سخن علی بن ابیطالب علیهالسلام باشد، بدون هیچ شک و تردیدی و با قاطعیت حکم بهدرستی سخن علی (علیهالسلام) میدهم و باکمال میل آن را میپذیرم. چون هر کس در دینش به علی اقتدا کند، قطعاً هدایت یابد.
ابن حجر عسقلانی میگوید: «برخی با تمسک به برخی روایات به برتری خدیجه بر عایشه حکم کردهاند، زیرا جبرئیل به عایشه سلام میرساند، درحالیکه در روایت دیگر، پیامبر سلام خداوند را بر خدیجه (علیهاالسلام) ابلاغ میکند». ابن حجر عسقلانی میگوید که معلوم میشود مقام خدیجه بالاتر از عایشه است که خداوند اعلی به او سلام میرساند.
بخاری که از عالمان مشهور اهل سنت است و کتاب او نزد اهل سنت، صحیحترین کتابها بعد از قرآن محسوب میشود در کتاب معروف خود، حدیث پیامبر اکرم که فرمود: «هر کس من مولای او بودم، اینک علی مولای اوست»، را کتمان کرده است. به راستی چنین افرادی که این گونه احادیث نبوی را انکار میکنند، لایق عنوانِ عالم و محدث هستند؟
بخارى در روايتی به نقل از خليفه دوم مىنويسد كه آن دو زنى كه بر ضد رسول خدا هم پيمان شده بودند، عائشه و حفصه بودند: «از ابن عباس نقل شده است كه مىگفت: مىخواستم از عمر سؤال كنم كه اى اميرمؤمنان ! آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا هم پيمان شدند، چه كسانى بودند؟ سخنم را تمام نكرده بودم كه عمر گفت: حفصه و عائشه بودند.»