کتمان فضیلت امام علی (ع) و رابطه خلفا با ایشان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در کتب اهل سنت فضائل بسیاری برای امیرالمومنین (علیه السلام) ذکر شده است، ولی متاسفانه با این وجود بعضی از علمای معروف اهل سنت سعی در کتمان این فضائل دارند.
نمونه این کتمان در چندین جای صحیح بخاری به چشم میخورد. آنچه در این نوشتار به آن میپردازیم نمونهای از کتمان فضیلت امام علی (علیه السلام) توسط بخاری است.[1]
در روایت اهل سنت میخوانیم: «ابن ابى ليلى، حارث همدانى، هبيره و جعده بن هبيره از اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت كردهاند كه براى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) لباسى از حرير هديه دادند و حضرت كراهت داشت آن را بر تن كند لذا آن را به من فرستاد پس من آن را بر تن كردم و حضرت آن را بر تن من ديد و فرمود: هيچ چيزى را براى خود كراهت ندارم مگر اينكه براى تو نيز آن را كراهت دارم، پس آن را بين زنها قسمت بكن. على (عليه السلام) گفت: پس من نيز طبق خواسته حضرت آن را تقسيم كردم.»[2] رجال این روایت مورد اطمینان هستند و از لحاظ علمای اهل سنت مشکلی ندارند.
اما بخارى باز مانند احاديث فراوان ديگر اين حديث را ناقص روايت كرده و به سخن پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) كه فرمودند: «هر چه را كه براى خود كراهت دارم براى تو نيز آن را كراهت دارم» اشاره نكرده و آن را حذف كرده است.[3]
سؤالی که ممکن است پیش آید این است که این قسمت از روایت «هر چه را كه براى خود كراهت دارم براى تو نيز آن را كراهت دارم.» چگونه فضیلت امام علی (علیه السلام) را ثابت میکند که بخاری آن را کتمان کرده است؟ در پاسخ به این سوال ذکر چند نکته لازم است.
نکته اول: در قرآن میخوانیم که: «وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى انَ هُوَ الَّا وَحْىٌ يُوحى.[نجم /3-4] و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگويد. آنچه مىگويد چيزى جز وحى (الهى) كه بر او القا شده نيست.» پس با توجه به این روایت و آیه میتوان چنین نتیجه گرفت که تمام گفتار پیامبر اکرم سرچشمه از وحی است (از جمله حدیث مورد بحث).
پیامبر اکرم بیدلیل چیزی را مکروه و ناپسند نمیداند، بلکه هر چیزی که ناپسند میداند، همگی از وحی سرچشمه میگیرد و این خود فضیلتی بزرگ است که خواسته پیامبر اکرم، خواسته امام علی باشد.
نکته دوم: اما این حدیث میتواند نتایج زیادی داشته باشد از جمله: اگر پیامبر از شخصی کراهت داشت و او را لعن کرد، لازمه این حرف این است که امام علی (علیه السلام) هم از آن شخص کراهت داشته باشد، پس در این صورت چگونه اهل سنت میگویند که رابطه امام علی با خلفا رابطهای حسنه بوده است؟
شهرستاني در کتاب ملل و نحل میگوید: «پيامبر اكرم فرمود: لعنت خدا بر كسی كه از سپاه أسامه تخلف ورزد...»[4] ابن حجر عسقلانی در شرحش بر صحيح بخاری که از مهمترين و بهترين و معتبرترين شرح بر صحيح بخاری هست صراحت دارد بر اينکه تجهيز اسامه روز شنبه قبل از رحلت پيغمبر اکرم بود و آن افرادی که در سپاه اسامه بودند شخصيتهای بزرگ مهاجرين و انصار بودند، شخصيتهايی مثل ابوبکر، عمر، ابوعبيده جراح و سعد و سعيد و قتاده و همه بودند، وقتي به فرمانده اسامه اشکال تراشی کردند، با اينکه پيغمبر بيماريش شدت گرفته بود فرمان داد هر چه سريعتر سپاه اسامه را مجهز کنيد و آماده حرکت باشد.[5]
ضمن اینکه در صحیح بخاری تصریح شده است که: «امام علی (علیه السلام) از دیدن عمر کراهت داشت.»[6] پس آن وقت چگونه میتوان گفت که رابطه امام علی (علیه السلام) با دیگر خلفا خوب و حسنه بوده است؟
پینوشت:
[1]. رجوع کنید: «صحیح بخاری و مسلم در ترازوی نقد»
[2]. «عن علي قال: أهدي للنبي صلى الله عليه و آله حلة من حرير فكره أن يلبسها وبعث بها إلي فلبستها فرآها علي فقال: ما أكره لنفسي شيئا إلا أنا أكرهه لك فخرقها بين النساء قال ففعلت ذلك؛» معمر بن راشد الأزدي، الجامع لمعمر بن راشد، حدیث 19939، دار النشر: المكتب الإسلامي،بلد النشر: بيروت، سنة النشر: 1403،
[3]. «حدثنا حَجَّاجُ بن مِنْهَالٍ حدثنا شُعْبَةُ قال أخبرني عبد الْمَلِكِ بن مَيْسَرَةَ قال سمعت زَيْدَ بن وَهْبٍ عن عَلِيٍّ رضي الله عنه قال أَهْدَى إلي النبي e حُلَّةَ سِيَرَاءَ فَلَبِسْتُهَا فَرَأَيْتُ الْغَضَبَ في وَجْهِهِ فَشَقَقْتُهَا بين نِسَائِي» بخاری، صحیح بخاری، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة، بيروت، 1407، 1987 ،ج 2 ص 922.
[4]. «الخلاف الثاني في مرضه أنه قال جهزوا جيش أسامة لعن الله من تخلف عنه فقال قوم يجب علينا امتثال أمره واسامة قد برز من المدينة وقال قوم قد اشتد مرض النبي عليه الصلاة والسلام فلا تسع قلوبنا مفارقته والحالة هذه فنصبر حتى نبصر أي شىء يكون من أمره.» ملل و نحل ج1 ص 129 چاپ بيروت و در چاپ دار المعرفه ج1 ص 23 در چاپ قاهره ص 13.
[5]. «فَبَدَأَ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعُهُ فِي الْيَوْمِ الثَّالِثِ فَعَقَدَ لِأُسَامَةَ لِوَاءً بِيَدِهِ فَأَخَذَهُ أُسَامَةُ فَدَفَعَهُ إِلَى بُرَيْدَةَ وعسكر بالجرف وَكَانَ مِمَّن انتدب مَعَ أُسَامَةَ كِبَارُ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ مِنْهُمْ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ وَأَبُو عُبَيْدَةَ وَسَعْدٌ وَسَعِيدٌ وَقَتَادَةُ بْنُ النُّعْمَانِ وَسَلَمَةُ بْنُ أَسْلَمَ فَتَكَلَّمَ فِي ذَلِكَ قَوْمٌ مِنْهُمْ عَيَّاشُ بْنُ أَبِي رَبِيعَةَ الْمَخْزُومِيُّ فَرَدَّ عَلَيْهِ عُمَرُ وَأَخْبَرَ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَخَطَبَ بِمَا ذُكِرَ فِي هَذَا الْحَدِيثِ ثُمَّ اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعُهُ فَقَالَ أَنْفِذُوا بَعْثَ أُسَامَةَ فَجَهَّزَهُ أَبُو بَكْرٍ بَعْدَ أَنِ اسْتُخْلِفَ فَسَارَ عِشْرِينَ لَيْلَةً إِلَى الْجِهَةِ ....» ابن حجر، فتح الباري شرح صحيح البخاری ، الناشر: دار المعرفة،بيروت، ج8 ص152
[6]. «فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها وكان لِعَلِيٍّ من الناس وَجْهٌ حَيَاةَ فَاطِمَةَ فلما تُوُفِّيَتْ اسْتَنْكَرَ عَلِيٌّ وُجُوهَ الناس فَالْتَمَسَ مُصَالَحَةَ أبي بَكْرٍ وَمُبَايَعَتَهُ ولم يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الْأَشْهُرَ فَأَرْسَلَ إلى أبي بَكْرٍ أَنْ ائْتِنَا ولا يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ» بخاری، صحیح بخاری، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة، بيروت، 1407، 1987 ،ج 4 ص 3997.
افزودن نظر جدید