شوقی افندی

بر خلاف معرفی اصل اُلفت و محبت به عنوان یکی از تعالیم بهائیت؛ پیشوایان این فرقه، رفتاری در تضاد با این اصل را از خود نشان دادهاند. همچنان که در احوالات شوقی افندی میخوانیم: «مادرش بیمار شد بر بالینش نیامد تا بدرود زندگانی گفت، پس از چندی پدرش نیز که روزگاری در بستر ناتوانی افتاده بود درگذشت و چون ناشناسان به خاک سپرده شد».

شوقی افندی به عنوان رهبر و سومین پیشوای بهائیان، دارای صفات رذیلهی اخلاقی بسیاری بوده است. جناب صبحی (مبلّغ مشهور بهائی و از دوستان نزدیک دوران جوانی شوقی افندی)، شوقی را فردی زناکار و همجنس باز معرفی میکند. این در حالیست که پیشوایان دینی همواره به عنوان بهترین الگویهای جامعهی بشری به شمار میروند.