اعجاز آیات بهاء و باب

  • 1391/12/21 - 00:40
باب و بهاء از اعجاز قرآن فقط الفاظ عربی آنهم به حالت موزون را فهمیده و سعی کردند آیاتی مانند قرآن بیاورند تا آنرا معجزه بنامند. بخاطر همین از کسان دیگر هم برای تالیف آیاتشان کمک گرفتند، غافل از اینکه جملاتی که آنان بعنوان معجزه الهی به بشر تقدیم کردند، از انسان معمولی هم که یک مقدار با ادبیات عرب آشنا باشد به راحتی صادر می شود.
IQAN

چه خوب گفته است شخص معترض در صفحه (261) کتاب بدیع که: اگر مدعی حجتی غیر از آیات دارند بفرمایند، و اگر ندارند و همین آیات است: میرزا یحیی (صبح ازل برادر بهاء) علاوه از نص صریح در مقابل ایستاده و ادعای بالاتر و بیشتر و بهتر دارد، و مجلدات کثیره در دست دارد.
 و خیلی خنده آور است پاسخ جناب میرزا در صفحه ( 262) که می گوید: این تصریحا مخالف است به آنچه نقطه بیان روح ما سواه فداء در کل بیان نازل فرموده: و من تکلم بهذه الکلمة او یتکلم لعن و یلعنه کل الذرات.... نقطه بیان در کل بیان تصریحا فرموده که حجت ظهور بعد غیر آیات نبوده و نخواهد بود..... و اگر نزد نفسی یک قطعه از یاقوت باشد و نزد نفسی صد هزار خروار حصاة حال کدام یک را غنی می دانی، والله الذی لا اله الا هو مجلداتی که می گوئی از برای این خوب است که به آب محو شود .... الخ.
این برهان ( دلیل بودن حرف زدن بر مقام نبوت) اگر صحیح باشد، جناب میرزا خدمت بزرگی به جهانیان انجام داده، و مردم را از زیر بار تکلیف و عبودیت رهانیده است، زیرا مقام الوهیت و ربوبیت را که در کلمات خود چنانکه خواهد آمد به هر شخص بی سر و پایی (باب، قدوس، باب الباب، خود میرزا) ارزانی داشته است، و مردم از جهت خالق ایمن شده اند.
و اما مقام نبوت: آن هم که بقول سید باب و میرزا بهاء فقط محتاج به نزول آیات است ( سخن گفتن به زبان عربی یا فارسی به طرز آیات قرآنی که قطعه قطعه باشد) پس در اینصورت بچه ها و جوان های حجاز و سوریه و عراق یا اعرابی که روی فصاحت حرف می زنند، لازم است مرسل رسل و خدای انبیای قرن نوزدهم باشند.
و در این صورت می باید: صدها امثال حریری که جناب باب و بهاء از فهمیدن جملات ایشان عاجزند در راس مقام نبودت و رسالت قرار بگیرند.
بلکه بچه های خود جناب میرزا که نشو و نماء و تربیت و تعلیمات آنها در محیط عربستان بوده، و به مراتب فصیح تر و بلیغ تر و صحیح تر از خود جناب میرزا حرف می زدند، از لحاظ مقام نبوت بالاتر وبرتر باشند. اینستکه ملاحظه می شود مکاتیب میرزا عباس و میرزا محمد علی هیچ گونه طرف نسبت با مکاتیب میرزا بهاء نیست و بطور مسلم عبارات اقدس و  الواح دیگر که از آثار اواخر عمر میرزا بهاء است و تفاوت واضح وفرق بسیاری با عبارات کتاب بدیع دارد، در تحت نظر بچه های او (که در آن موقع بزرگ شده  به الوهیت میرزا کمک شایانی کرده اند)یا اشخاص دیگر (چنانکه آواره و دیگران هم اشاره نمودن اند) تنظیم شده است، و یا اینکه میرزا شب و روز در تکمیل ادبیات خود سعی و جدیت نموده و مراتب فضل خود را به مرتبه اقدس رسانیده است، و یا اینکه خدای میرزا در نازل کردن آیات استاد شده.
 و معترض هم در کتاب بدیع صفحه (270) به این قسمت اشاره می کند که، عجب تر از این خودشان ادعای آن دارند که عبارات من آیه است، و رسولان ایشان می گویند اطفال هفت ساله ی ایشان هم آیه می گویند، پس کجا آیات من یظهره الله دلیل حجیت او خواهد بود که خلق او هم آیه گوید و پسر کوچک ایشان هم آیه گوید؟
شگفت تر اینستکه: جناب میرزا در پاسخ این اعتراض در همان صفحه زود آیه نازل کرده و گفته است: بلی انه او یرید ان ینطق کل نفس بئناه نفسه لیقدر و انه لهو المقتدر القدیر- اگر او خواست کسی را به ئناء نفسه خود گویا کند البته قادر خواهد بود.
آری چون پاسخ دادن از این اعتراض از لحاظ مقام نبوت جناب میرزا سازگار نبوده و درست نمی آمد، هر چه زودتر در عرش الوهیت برقرار شده و از وجهه ی خدائی او، این پاسخ به یک آیه ی مختصری صادر شده است.
ولی جناب میرزا از این جهت غفلت نموده است که چون میزان نبوت را نزول آیات قرار داده است، و ضمنا از دیگران هم آیاتی نظیر آیات ایشان صادر شده است، پس مقام نبوت همه ی آنان ثابت می شود و البته پیغمبران این طوری خدائی هم مانند جناب میرزا لازم دارند. این است که جناب میرزا مقام الوهیت را نیز حیازت می کند و مانعی هم ندارد که خدای آنان جناب میرزا باشد.
یکی از مبارزان ضد بهائی که در زمان شوقی افندی می زیست، در کتاب خود نوشته:
و اگر به مقام شامخ جناب میرزا جسارت نباشد، این بنده ی قاصر و جاهل دعوی می کنم که من حاضرم؛ جناب شوقی افندی پیشوای فعلی بهائیان ایات چندی را از آیات منزله و فصیحه جناب بهاء انتخاب نماید، و ضمنا پنج نفر از ادبای و دانشمندان بی طرف جهان را نیز معرفی کند، و بنده هم در مقابل آیاتی به همان طرز و سبک در ظرف پنج دقیقه بسازم و به اقضاء و حکومت آن پنج نفر اگر دراین مسابقه جناب بهاء برنده شدند بنده خودم که مسلم است و جمع زیادی هم به همراه خود به الوهیت ایشان ایمان خواهیم آورد.
و اگر جناب شوقی افندی به الوهیت و مقام روحانیت میرزا اذعان و ایمان دارد، لازم است در این عمل مسامحه و سستی را روا ندیده و برای پیشرفت مرام خودشان و هدایت مردم محجوب این وظیفه بزرگ خود را انجام بدهد، زیرا ایشان باید پیش خود یقین داشته باشند که این بنده عاجز ( مخصوصا در صورتیکه اعتقادی به خدای منزل آیات و پیغمبر قرن نوزدهم ندارم) در این مسابقه برنده نخواهم شد.
ولی شما به یقین بدانید که نه تنها در این مسابقه شرکت نمی کنند بلکه برای احتجاج کتبی نیز که به وسیله ی یکی از روزنامه های بیطرف جهان صورت بگیرد حاضر نخواهد شد.
اینست که ما می فهمیم: این خدا و این پیغمبر از کجا آمده اند و مقصدشان چیست و برای چه آمده اند؟
آری در یکی از محافل بهائی که در حدود بیست نفر از بهائیان محترم و دو نفر مبلغ فاضل و تحصیل کرده ی (بعد از مدتی که خوب رفیق شدیم فهمیدم که درباطن معتقد نیستند) ایشان حضور داشتند، پس از مذاکرات مفصل و گفت و شنیدهای طولانی، یکی از آن مبلغین شروع به تعریف کردن از اعجاز و خارق العاده بودن آیات جناب میرزا نمود، بنده هم همین پیشنهاد را نمودم و گفتم درهمین این مجلس شما آیاتی را انتخاب وامضاء کنید بنده هم آیاتی از خودم بسازم و در یکی از روز نامه ها منتشر کنیم و چند نفر از دانشمندان این مملکت را که با بی طرفی مشهورند حکم قرار می دهیم، و هر طوری که آنان حکومت کرده و حکم دادند تسلیم بشویم  و به این گفت و شنید خاتمه بدهیم و متاسفانه قلم که اینجا رسید سر بشکست. (1)

1-    محاکمه و بررسی باب و بهاء صفحه 53 و 54
 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.