آیا مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی عامل گرایش به بهائیت می شود

  • 1401/07/07 - 15:25
در پاسخ به اینکه آیا از ابتدای شکل گیری بهائیت، بحران های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عامل گرایش به بهائیت و بهائی شدن افراد شده یا خیر، دو فرض قابل تصور است. اگر میان گرایش به بهائیت و بهائی شدن تفاوت قائل شویم، این عوامل شاید بتواند گرایش به بهائیت را افزایش دهد؛ اما هیچگاه نمی تواند عامل شیوع بهائیت به معنای باور قلبی به آن شود.
تبلیغ بهائیت, نفوذ بهائیت در کشورهای اسلامی, براندازی بهائیت

هر چند آسیب های اجتماعی اقتصادی، می تواند زمینه گرایش به بهائیت را فراهم آورد اما هیچ گاه نمی تواند موجب افزایش باور قلبی به این فرقه شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تحریم های ظالمانه حامیان بهائیت و برخی سوءمدیریت ها از یک‌سو تا اختلاف و چنددستگی احزاب و تهاجم فرهنگی به بنیان خانواده، تا حدودی موجب نابسامانی های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی می شود. اما اینکه آیا از ابتدای شکل گیری بهائیت، بحران های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عامل گرایش به بهائیت و بهائی شدن افراد شده یا خیر، دو فرض قابل تصور است.

اول: در یک فرض می توان اینگونه پنداشت که فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که از دوران قاجار هم زمان با تولد بهائیت وجود داشت، یکی از عوامل بقاء و شیوع این فرقه در ایران است.(1) بنابر این فرض، از آنجا که تنگناهای اقتصادی و مشکلات اجتماعی، بهترین زمینه را برای جریان های حرّاف و مدعی راهکار و تحول فراهم می آورد، بهائیت توانسته تا حدود نفوذ و رسوخ پیدا کند.

تأکید بهائیت‌ بر سوءاستفاده از مسائل اجتماعی در تبلیغ، با تأکید بر فرایند جامعه سازی و توسعه خدمات اقتصادی (2) و از طرفی مخالفت با جریان حاکمیتی که عده ای تمام مشکلات خود را ناشی از عدم صلاحیت آن می دانند نیز گواه بر تلازم گِره های مذکور با توسعه بهائیت است.

به راه اندازی سه جنگ داخلی در زمان قاجار، حمایت از کودتاگران رژیم در زمان پهلوی و پشت پرده جریان های براندازی در جمهوری اسلامی، در راستای گل آلود کردن آب و ماهی گیری بهائیت از آن است.

دوم: فرض دیگر آنست که اوضاع ناگوار اقتصادی اجتماعی، دلیل نمی شود که عده ای از باور و اعتقاد صحیح خود دست کشیده و به باورهای مدعیان دروغین روی آورند. ضمن آنکه جریان بهائیت که امروزه نفوذ از طریق نابسامانی های اقتصادی اجتماعی را اصلی عملی برای خود می داند، از ابتدا درصدد اصلاح امور نبود و اندک قدرتی که می یافت دست به آشوب می زد.

بنابر این دیدگاه اگر فشار اقتصادی و نابسامانی اجتماعی موجب بهائی شدن افراد بود، پس خانواده های کم بضاعت و محلّه های فقیرنشین باید بیشترین گرایش را به بهائیت می داشتند؛ اما از همان ابتدا بسیاری از بهائی شدگان از قشر توانمند یا متوسط بودند و یهودیان کم بضاعت، دیرتر به بهائیت روی آوردند.(3)

به نظر نگارنده بین بهائی شدن با تمایل به بهائیت‌ تفاوت است. عوامل و آسیب های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شاید بتواند گرایش به بهائیت که مخالف با ساختار حاکمیت هست و خود را راهکار معرفی می کند افزایش دهد؛ اما اینگونه مسائل هیچگاه نمی تواند عامل شیوع بهائیت به معنای باور قلبی به آن شود. لذا برای مقابله با گسترش بهائیت‌ به هر دو معنا، در کنار روشنگری نسبت به ماهیت این فرقه ضاله، باید از نفوذ آن هم در پوشش های نوع دوستانه غافل نشد.

پی‌نوشت:
(1). یوسف فضایی، تحقیق در تاریخ و عقاید شیخی گری، بهایی گری و کسروی گرایی، صص 84-83.
(2). توسعه اجتماعی و اقتصادی، گذری بر پیام های معهد اعلی و بیانیه های دفتر توسعه اجتماعی و اقتصادی (OSED)، 1983) میلادی الی رضوان 2010 م).
(3). سیدعلی حسنی آملی، بی بهاء، تهران: تراث، 1398 ش، صص 71-70.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.