رفتار ساختارشکنانه از مأذون فرقه گنابادیه

  • 1399/12/17 - 12:10
فرق منحرف صوفیه در زمان ما دچار رفتار ساختار شکنانه‌ی عجیبی شده‌اند، به گونه‌ای که امروزه دراویش قید اعتقادی به مراد و قطب خود نداشته و به او اشکال وارد می‌کنند. این رفتار حتی در بین مشایخ باسابقه نیز به وفور دیده می‌شود که نمونه‌ای از آن را می‌توان در نامه‌ی سرگشاده‌‌ی مصطفی آزمایش، مأذون فرقه‌ی گنابادیه به علیرضا جذبی قطب این فرقه دید.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - رابطه‌ی مرید ومراد در تصوف و درویشی، به ارتباط بین غسال و مُرده تشبیه شده است. بزرگان صوفیه، مرید را در این راه همچون کوری می‌دانند که نیاز به راهنما دارد لذا هر آنچه مراد می‌بیند و می‌گوید درست است نه آنچه مرید فکر می‌کند، لذا سالک را موظف به اطاعت محض از شیخ می‌کنند، چنانچه یکی از بزرگان صوفیه می‌گوید: «چون از طرف پیر کار بزرگ و محالی به مراد داده شود، ادب صحبت این است که پیر را متهم نگرداند، لکن فعل پیر را تأویل کند که پیر قصد محال نکند... که هر مرید، که به پیر خویش کژ نگاه کند همچنان کژ بماند و هرگز راست نگردد.[1] یا گفته شده: «مرید باید که به‌ظاهر و باطن تسلیم تصرفات شیخ باشد و به تصرف اوامر و نواهی و تأدیب شیخ زندگی کند، همچون مرده که در تصرف غسال است... و اگر او را به خلاف شرع دستور دهد، اعتقاد پیدا کند که اگرچه ظاهراً خلاف است اما شیخ خلاف نکند.[2]

فرق منحرف صوفیه در زمان ما دچار رفتار ساختار شکنانه‌ی عجیبی شده‌اند، به گونه‌ای که امروزه دراویش قید اعتقادی به مراد و قطب خود نداشته و به او اشکال وارد می‌کنند. این رفتار حتی در بین مشایخ باسابقه نیز به وفور دیده می‌شود که نمونه‌ای از آن را می‌توان در نامه‌ی سرگشاده‌‌ی مصطفی آزمایش، مأذون فرقه‌ی گنابادیه به علیرضا جذبی قطب این فرقه دید.

وی نگاشته است؛ «پس از عرض سلام و تقدیم تحیت و احترام؛ پیش از این از طرق مختلفه سعی کردم مصدع اوقات شریف سرکار گردم تا به عرض جنابعالى برسانم که در اثناى ماهها و هفته هاى اخیر افرادى هتاک و فحاش، به بهانه هوادارى از جنابعالى، در فضای مجازى بطور شبانروزى با موهنترین کلمات و جملات به این بنده و دوستانم اهانتهاى نامربوط و بیجا میکنند و بدون رعایت شئون ادب بخود اجازه میدهند تا از اینجانب تفتیش عقاید بکنند و حتى ارائه طریق به بنده براى تجدید بیعت با سرکار بنمایند!
از آنجا که دخالت در امور ایمانى، یادآور عصر سیاه انکیزیسیون و قرون وسطا ومخالف اصول تعالیم نورانی قرآنى مبتنى بر آیات شریفه “لااکراه فى الدین و لکم دینکم ولی دین” میباشد، امیدوار بودم که با امعان نظر صریح و شفاف جنابعالى، این دخالتهاى بیجا و ناروا از جانب مدعیان ارادتمندى به جنابعالى پایان یابد یا حداقل پس از اتخاذ موضع قاطع از جانب جنابعالى، حجت بر آن افراد تمام شود و دیگر کسى به عنوان فقیر گنابادى بخود اجازه دخالت در امور ایمانى و جهان بینى اعتقادى عبادالله را ندهد.اما متاسفانه ظرف یکسال و دوماه گذشته که از رحلت حضرت آقای مجذوبعلیشاه سپرى شده، بنده با سیل فحاشی هتاکان و ادامه سکوت جنابعالی روبرو بوده ام.

تجدید بیعت
اکنون لازم میبینم در واکنش ضرورى به فشار ” ضابطان نوظهور فقر” در طریقت گنابادى، به تبیین دیدگاه خود نسبت به مقوله”تجدید بیعت” بپردازم. فلذا به اطلاع عموم میرسانم که “تجدید بیعت” یک عمل اتوماتیک و مکانیکى نیست. ابناء بشر نیز ماشین یا عروسک کوکى یا ربات نیستند. در امور ایمانى و اعتقادى نیز جایى براى اجبار و تحمیل عقیده و اکراه نیست.
فردى که بعنوان مرید با فرد دیگرى بعنوان مراد عزم بیعت یا تجدید بیعت میکند، ضرورتاً در درون خویش چنین حالت باطنى را احساس کرده است. براى فردى که چنین حالتى بر دل و جانش مستولى نشده، تجدید بیعت میسور و میسر نیست. اگر بنا در امر تجدید بیعت بر نص صریح و اثر صحیح باشد بنده نسبت به جنابعالى در وجود خودم چنین احساسى را تجربه نکرده ام و تقلید کورکورانه نیز در امر ایمان، حرام است.
از نقطه نظر اینجانب عرفان و سلوک الى الله، امتزاج بلاانفکاکى با رشته هاى متنوع شعر و ادب و فرهنگ و علوم دقیقه، شاخه هاى متعدد هنر، و بویژه با تعهدات اجتماعى دارد. جهان بینى این جانب که در طى سنوات عدیده از تعالیم نورانى حضرت آقاى دکترنورعلى تابنده مجذوبعلیشاه آموخته ام نیز متفاوت و ناهمگون با خط مشى کنونى حاکم بر طریقت گنابادى است.

اجتناب از تنش و پرهیز از بدگویى
امیدوارم که در سایه رهنمودهایی که جنابعالى به ارادتمندان عرضه خواهیدداشت، دوستداران سرکار به ترک شیوه غلو و اغراق بگویند، و باادعاى ارادت ورزى به سرکار، به جهان بینى توحیدى و قرآنى مسلمانان مومنى که هم مسلک آنان نیستند، بدگویى نکنند. باز هم یادآورى میکنم که اولى و احسن آن است که ارادتمندان سرکار بر اساس رهنمودهای روشن جنابعالى، کسانى را که به مبانى ایمانى و سلوکى روشن خویش باور و اعتقاددارند، با برچسب ارتداد مورد اهانت قرار ندهند و دست از شیوه موهن ضدفقرى خود بردارند و براى اجتناب از تنش و تشتت در فضاى درویشى، بجاى سرکشیدن به کار سایرین، سرشان را به کار خود سرگرم نمایند.»

پی‌نوشت:
[1]. مستملی بخاری، اسماعیل بن محمد، شرح التعرف لمذهب التصوف، نشر اساطیر، تهران، 1366، ج 3، ص 1250
[2]. نجم رازی، ابوبکر بن محمد، مرصاد العباد، مصحح ریاحی، نشر علمی و فرهنگی، تهران، 1371، ص 259

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.