دیدگاه علمای اهل سنت دربارهی ابن تیمیه
در قرن هشتم با ظهور ابن تیمیه و اظهار عقاید باطلش، علمای زیادی به مخالفت برخاستند و به گمراهی و لغزشهای او اعتراض کردند و او را از این عقاید باطل برحذر داشتند، اما او هیچگاه از نظرات خود عقبنشینی و عدول نکرد و بر آنها اصرار و پافشاری کرد تا اینکه چند بار توسط حکومت وقت به زندان افتاد و عاقبت هم در زندان درگذشت. در این نوشته اسامی برخی علمای هم عصر ابن تیمیه را همراه دیدگاهشان نسبت به ابن تیمیه بیان شده است و نظرات علمای اهل سنت پس از او را یادآور میشویم.
شوکانی دربارهی احمد اسکندری مالکی، متوفای 709 هجری میگوید: «او از جمله کسانی است که بر ضد ابن تیمیه قیام کرده و در این راه زیادهروی کرده و ردّیه بر او نوشت.»[1] و احمد رفعه شافعی، متوفای 710 هجری که قاضی دمشقی در وصف او میگوید: «او شیخ الاسلام، عالم، علامه و حملکننده پرچم شافعیان بود که اعتراضات سختی به ابن تیمیه داشت.»[2] و ابن تغری بردی دربارهی احمد بن ابراهیم سروجی حنفی، متوفای 710 هجری میگوید: «در علوم گوناگون سرآمد روزگار خود بود و در علم کلام و عقاید بر ابن تیمیه اعتراضاتی داشت.»[3] و ابن حجر مینویسد علی بن محمد باجی مصری، متوفای 714 هجری در مناظرهای با ابن تیمیه، نادرستی چهارده مورد از چیزهایی که ابن تیمیه در کتابش آورده بود را برایش ثابت کرد.[4] و سبکی دربارهی محمد صفی الدین هندی شافعی، متوفای 715 هجری میگوید: «او در حضور حاکم وقت و علمای عصر با ابن تیمیه مناظره کرد و ابن تیمیه از این بحث فرار میکرد، لذا به ابن تیمیه گفته بود تو مانند گنجشکی هستی که هر جا خواستم تو را بگبرم به جای دیگری فرار میکنی و...[5]
علی اسماعیل قونوی شافعی، متوفای 729 هجری، دربارهی ابن تیمیه میگوید: «او از جاهلانی است که نمیفهمد چه میگوید، او این مثال تفرقهاندازی را از استاد یهودی پست و ذلیلش که به ظاهر مسلمان شده بود، گرفته است.»[6]
ذهبی پس از آگاهی از افکار باطل و فاسد ابن تیمیه میگوید: «من با ابن تیمیه در مسایل اصلی و فرعی مخالف هستم.»[7] شوکانی دربارهی علاءالدین محمد بخاری حنفی، متوفای 841 هجری مینویسد: او ابن تیمیه را کافر و بدعتگذار معرفی میکرد.[8]
و نهایتاً افراد و شخصیتهای بزرگ علمی زیادی، مانند ابن خطیب، تونسی مالکی، ابن بطوطه، یافعی مکی شافعی و دیگران... صراحتاً اعتراض و ردیهّهایی را بر او نوشتند و یا تألیفاتی بر ردّ عقاید او نگاشتند و در آخر او را ملحد و کافر و بدعتگذار در دین معرفی کردند و به زندان افتاد و در همانجا درگذشت.
پینوشت:
[1]. بدر الطالع...، شوکانی، دار الکتاب الاسلامی، قاهره، مصر، ج1 ص74.
[2]. طبقات الشافعیه، سبکی، دار احیاء الکتب العربیه، بیروت، لبنان، ج3 ص66.
[3]. البدایه و النهایه، ابن کثیر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج14 ص67.
[4]. درر الکامنه...، ابن حجر عسقلانی، دارالجیل، بیروت، لبنان، ج1 ص377.
[5]. طبقات الشافعیه، سبکی، دار احیاء الکتب العربیه، بیروت، لبنان، ج5 ص92.
[6]. دفع الشبه من شبه و تمرد، تقی الدین حصنی، المکتبه الازهریه للتراث، قاهره، مصر، ص88.
[7]. درر الکامه...، ابن حجر عسقلانی، دار الجیل، بیروت، لبنان، ج1 ص151.
[8]. بدر الطالع...، شوکانی، دار الکتاب الاسلامی، قاهره، مصر، ج2 ص260.
افزودن نظر جدید