تئوری عدم دخالت در سیاست، از حرف تا عمل!

  • 1395/05/31 - 15:56
شعار عدم دخالت در سیاست، بر مبنای افکار صوفیانه از سده‌های گذشته در بین اتباع و بزرگان این مسلک مطرح بوده است. صوفیان بجای ایستادگی در برابر ظلم ظلمه و ستمگران به گوشه‌گیری، عزلت‌گزینی و دوری از دعوای حق و باطل روی آوردند و با پیش گرفتن مسیر منفعلانه نسبت به متن جامعه و اتفاقات آن، شعار دوری از سیاست و عدم دخالت در مناسبات آن را سر دادند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شعارعدم دخالت در سیاست، بر مبنای افکار صوفیانه از سده‌های گذشته در بین اتباع و بزرگان این مسلک مطرح بوده است. صوفیان بجای ایستادگی در برابر ظلم ظلمه و ستمگران به گوشه‌گیری، عزلت‌گزینی و دوری از دعوای حق و باطل روی آوردند و با پیش گرفتن مسیر منفعلانه نسبت به متن جامعه و اتفاقات آن، شعار دوری از سیاست و عدم دخالت در مناسبات آن را سر دادند.
ابوالمفاخر، یحیی باخرزی صوفی قرن هشتم هجری، که در زمان خود تئوری عملکرد صوفیانه را نگاشته است، در بخش آداب صحبت کتابش می‌نویسد: «و از آداب ما[1] لابدّ آن است که درویش باید که به ابواب سلاطین نزدیک نشود و نرود و با کسانی که ایشان را به دنیا رغبت باشد، صحبت ندارد»[2]. این ادعا بارها از جانب صوفیان متأخر و فعال در ایران هم تکرار شده و ایشان نیز حرف از جدایی دراویش از سیاست زده‌اند.
محمد حسن بیچاره‌ی گنابادی، معروف به صالح علیشاه از اقطاب این فرقه‌ی منحرف در کتاب پند صالح به این قضیه اشاره کرده است. وی در قالب نصیحت و دستور کلی به دراویش، می‌نویسد: «به کار خود پرداخته و در سیاست دخالت نکنید که مبادا آلت دست و بهانه اجرای مقاصد دیگران گردید»[3].
پس از صالح علیشاه، اقطاب دیگر صوفیه نیز این موضوع را طرح کرده و به چرایی آن پرداختند. سلطان حسین تابنده مشهور به رضا علیشاه قطب کلیدی و پرورش دهنده‌ی فرقه‌ی گنابادیه یکی از سر فصل‌های کتاب خود با نام رساله‌ی رفع شبهات را با این عنوان مطرح می‌کند که: «علت عدم دخالت فقرا (صوفیه) در سیاست چیست؟» وی در این قسمت از کتاب اعتقاد خود را این‌گونه مطرح می‌کند که بزرگان سلسله؛ یعنی اقطاب فرقه، خود را از دخالت در مسائل اجتماعی که سیاست نیز از جمله این امور است، دور نگه می‌داشتند و این از دستورات ملا سلطان، موسس فرقه‌ی صوفیه‌ی گنابادیه بوده و او معتقد بود که امرِ سیاست در قلمرو شریعت است و وظیفه قطب نظر دادن درباره مسائل طریقتی است نه سیاست! خود رضا علیشاه در جای دیگر این کتاب درباره اجتناب از دخالت صوفیه در سیاست می‌گوید: «سیاست مصطلح امروز که لازمه آن دروغ، تفنین، نقض، ظلم، آزار واذیت باشد، باید از آن دوری کرد».[4]
قطب فعلی این فرقه نیز بر طبق طریق گذشتگان همان مطالب را بازگو می‌کند؛ اما شرایط امروز جامعه و جهان که هر لحظه دچار تغییر است، باعث شده نورعلی تابنده دچار نوعی نقیض‌گویی و تضاد در عمل گردد. وی که خود دارای سابقه‌ی سیاسی و عضو گروهک‌های ملی در زمان انقلاب بوده، قبلا گفته بود: «از من راجع به مسائل سیاسی و اجتماعی سوال نکنید؛ چون من راجع به مسائل طریقتی نظر می‌دهم»[5] اما در سخنان اخیر خود در جلسه‌ی دولتسرا با حضور دراویش، ضمن یادآوری این مطلب که سیاست ربطی به من ندارد! در رابطه با انقلاب اسلامی و مقابله‌ی آن با ملی مذهبی‌ها به صحبت پرداخت و گفت: مردم و انقلابیون می‌دانستند که چه نمی‌خواهند (حکومت شاهنشاهی)، اما نمیدانستند که چه می‌خواهند! عده ای مذهبی بودند و عده‌ای توده‌ای و کمونیست و...
این در حالیست که اسلام و رهبری اسلامی مردم را تشویق به قیام بر علیه ظلم و فساد و جور کرد و رای بالای مردم در رفراندوم روز 10 و 11 فروردین 58 و تعیین و تغییر نوع حکومت به جمهوری اسلامی توسط انقلابیون و مردم حاکی و نشان از همین حقیقت است که با رای ۲۰ میلیون و ۲۸۸ هزار نفر (۹۸ و دو دهم درصد آراء) در مقابل ۲۴۱ هزار نفر، با اکثریت قاطع نظام جمهوری اسلامی و اسلام در ایران برقرار شد.
با عملکرد متصوفه در قرون متوالی تا کنون، می‌بینیم که شعار عدم دخالت در سیاست در حد تئوری باقی مانده و در عمل، صوفیان هر موقع فرصت را مناسب دیده‌اند به دریوزگی در درگاه سلاطین روی آوردند و حتی با گرفتن پُست از طرف دربار به جایگاه مهمی در حکومت‌ها رسیدند و خوش خدمتی برای هم‌مسلکانشان را به غایت رساندند یا در رابطه با سیاست به نظر دهی پرداخته‌ و سخنان نسنجیده‌ و دشمن پسندی را به زبان رانده‌اند.

پی‌نوشت:
[1]. آداب صوفیانه
[2]. فصوص الآداب، یحیی باخرزی، دانشگاه تهران، ص 108
[3]. صالح علیشاه، محمد حسن،پند صالح،انتشارات حقیقت،چاپ هفتم،،1376ص32
[4]. تابنده، حسین، رساله رفع شبهات،‌انتشارات حقیقت، چاپ ششم،1382،ص133
[5]. تابنده، نورعلی، کتابچه مکاتیب عرفانی، شماره شانزدهم،ص20

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.