آیا اعتقادات اهل حق موافق اسلام است؟

  • 1392/12/15 - 17:03
مذهب اهل حق مجموعه‏‌اى است از آراء و عقاید که تحت تاثیر افکار اسلامى، زردشتى و یهودى و مسیحى و مهرپرستى و مانوى و هندى و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهاى دینى اهل حق، اجراى سه بوخت ‏یا سه اصل اخلاقى زردشتى، که «پندار نیک‏» و «گفتار نیک‏» و «کردار نیک‏» باشد از واجبات است. مفهوم این سه اصل در یک بیت‏ به گویش ترکى، از کلام «سرانجام‏» کتاب مقدس اهل حق خلاصه شده است: یارى چارچیون، باورى وجا پاکى و راستى، نیستى وردآ یعنى یارى چهار چیز است و به جاى آورید، پاکى و راستى، نیستى و یارى.

فقیهان شیعه واژه کفر را در پنج معنا به کار برده‌اند و در مجموع، هفت گروه – با توجه به اختلاف فتاوا – در اصطلاح و کلمات فقها کافر شمرده شده‌اند:

1. منکران خداوند.

2. مشرکان (یعنی کسانی که برای خداوند متعال شریک و همتا قرار می‌دهند).

3.پیروان دیگر ادیان آسمانی؛ مثل: اهل کتاب.

4. منکران ضروریات دین با آگاهی از ضروری بودن آن.

5.کسانی که پیغمبری حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله وسلم) را قبول ندارند.

6. کسانی که به امام معصوم (علیه اسلام) دشنام دهند یا دشمنش باشند؛ مثل خوارج و ناصبیان.

7. غلاة ( یعنی آنهائی که یکی از ائمه (علیه اسلام) را خدا خوانده یا بگوید خدا در او حلول کرده است).

عقاید اهل حق منحصر به چگونگی اعتقاد آنها نسبت به امام علی (علیه اسلام) و دیگر ائمه (علیه اسلام) نمیشود، بلکه مسائل متفاوت و مختلفی است که اظهار نظر درباره آنان سرنوشت ساز و مهم است.(1)

با توجه به اینکه  که اهل حق دارای گروه‌های مختلفی هستند، لازم است که برخی از عقاید ایشان را در ذیل بیاوریم؛ زیرا به تصریح منصفان زیادی، عقاید این فرقه، رتبه بندی است و به همه پیروان به طور کامل ابلاغ نمیشود.

دهخدا در لغت نامه در واژه علی اللهیان درباره آداب و رسوم اهل حق می نویسد: روزه آنان در سال، سه روز است و پایانش جشن خاوندگار، به جای نماز خواندن نیاز یا کردار دارند که شرح این دو گذشت. مراسم عقد در این گروه در روستاها معمولاً به جای خواندن صیغه نکاح، مراسم خاصی دارند و صیغه عقد نمی خوانند ولی در شهرها مانند سایر مسلمانان رفتار میکنند.

در خوردنیها و آشامیدنیها، محرّمات ندارند، بنابراین از خوردن گوشت خوک و یا نوشیدن شراب باکی ندارند، نامهای بچه های خود را معمولاً با نام علی(علیه اسلام) ختم میکنند.

شارب گذاشتن بزرگترین مشخصه و ممیزه ظاهری این قوم است در نزد این گروه زدن شارب گناهی بس بزرگ است. این قوم در دنیا هیچ کس را بد نمی‌دانند، حتی شیطان را نیز بد نمی‌دانند . این امر باعث شده است که در میان فرق و مذاهب مختلف آزاد باشند. این قوم تبلیغات مذهبی ندارند، گاهی کلمات شهاد ت را تکرار می‌کنند، گاهی هم به زیارت مشاهد مشرفه می‌روند . بنا به نوشته صاحب "بستان مذاهب" این قوم به مصحف فعلی عقیده ندارند و می‌گویند که این قرآن، تحریف شده است. (2)البته می‌پذیریم اموری که از دهخدا ذکر شد مورد توافق همه اهل حقها نیست.(3)

بهرحال مذهب ایشان مجموعه‏‌اى است از آراء و عقاید که تحت تاثیر افکار اسلامى، زردشتى و یهودى و مسیحى و مهرپرستى و مانوى و هندى و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهاى دینى اهل حق، اجراى سه بوخت ‏یا سه اصل اخلاقى زردشتى، که «پندار نیک‏» و «گفتار نیک‏» و «کردار نیک‏» باشد از واجبات است. مفهوم این سه اصل در یک بیت‏ به گویش ترکى، از کلام «سرانجام‏» کتاب مقدس اهل حق خلاصه شده است: یارى چارچیون، باورى وجا پاکى و راستى، نیستى وردآ یعنى یارى چهار چیز است و به جاى آورید، پاکى و راستى، نیستى و یارى.

تناسخ و حلول: «تناسخ‏» یعنى حلول روح از قالبى به قالب دیگر، که در مذهب اهل حق سنگ اساس عقاید ایشان است. حلول ذات را «دونادون‏» گویند. بعقیده ایشان در تن هر کس ذره‏اى از ذرات الهى موجوداست، و ظهور روحانى حق در صورت جسمانى پاکان و برگزیدگان، همیشه در گردش مى‏‌باشد، و آن را گردش مظهر به مظهر نامند. در این باره آنان معتقد به هفت جلوه پیاپی‌اند و مى‏‌گویند هر بار خداوند حق تعالى با چندتن از فرشتگان مقرب خدا، به صورت اتحاد در بدنهاى خاکى «حلول‏» مى‏نماید، این «حلول‏» به منزله لباس پوشیدن و کندن است، که آن را به فارسى جامه و به ترکى «دون‏» گویند و همانست که در فلسفه برهمایى هندوئى «کارما» آمده است. چنان که در کتاب «سرانجام‏» آمده است، «خداوند در ازل درون درى مى‏زیست، و سپس براى نخستین بار تجسم یافت، و به صورت شخصى به نام خاوندگار یا کردگار جهان مجسم شد، و بار دوم به صورت على (علیه اسلام) ظاهر گشت.» در کتب مذهبى ایشان آمده است که از رنج مرگ نهراسید، و باکى از مرگ نیست، زیرا مرگ آدمى، شبیه به پنهان شدن مرغابى زیر آب است. یعنى در جایى پنهان مى‏شود، و در جاى دیگر سر بر مى‏‌دارد. منظور از این «تناسخ‏» و جاى به جاى شدن، و از بدنى به بدن دیگر رفتن، پاک شدن آدمى از گناهان است. هرگاه خداوند به صورت بشر برجسته‏اى ظاهر شود، چهار یا پنج فرشته که آنها را چهار ملک گویند، در ابدان دیگران تجسم مى‏‌پذیرد، همانطور که خداوند در هفت صورت تجلى مى‏‌کند، فرشتگان نیز در هفت صورت تجلى نمایند، چنان که در کتاب عهد سلطان سهاک فرشته‏اى به صورت سلمان، و در عهد خاوندگار فرشته‏اى به صورت بنیامین در آمد.

در کتاب «سرانجام‏» آمده است که فرشتگان صادر از خداوند هستند، نخستین ایشان از زیر بغل خاوندگار پیدا شد، دومین آنها از دهان او، سومین آنها از نفسش، چهارمین از عروقش، پنجمین از نورش.
در کتاب دیگرى آمده است که بنیامین از عرق خاوندگار پیدا شد و آن رمز تواضع و فروتنى است، و داوود از نفس او و وى رمز خشم و غضب است، و موسى از سبلتان او، و وى رمز رحمت است، و رزبار از نبض او، و وى رمز احسان و نیکى است.

اهل حق درباره حضرت علی می‌گویند: که او تجلى ذات خداست، و وى را «مظهر» تمام و کمال خدا مى‏دانند، و اوست که در هر دوره و عصرى ظهور کرده، و در جسم پاکان و مقدسان از اهل حق تجلى مى‏‌کند. على (ع) اصول مذهب حق را به سلمان، و به عده‏اى از یاران نزدیک خود بیاموخت. در دعاى سفره، خطاب به حضرت على (علیه اسلام) گویند: «یا على ایو الله، الحمد لله رب العالمین، سفره سلطان کرم، خاندان کرم، نور نبى، شکسته، بسته جان مدعى، بر ما حلال بر صاحبانش خیر و برکت‏».
در برخی از آثار و نوشته هاي اهل حق و گاهی در گفتار شفاهی عده معدودي از آنان مقام حضرت را تا مقام الوهیت بالا می برند. در کتاب شاهنامه حقیقت آمده است:

                                                                   بدو محمد همان کردگار                                                        شد از جامه مرتضی آشکار
                                                                   پس از رحلت احمد مصطفی                                                 بر او جانشین گشت آن مرتضی
                                                                   که آن مرتضی بود ذات خدا                                                   به تخت بقا گشت فرمانروا

موضع پیامبر و ائمه اھل بیت درباره غالیان پیامبر اکرم وامامان شیعه با شدیدترین وجه، غلو را مردود دانسته و غالیان را نکوهش و تکفیر کرده‌اند. علامه مجلسی حدود صد روایت در این باره در کتاب بحار الانوار نقل کرده است که سه نمونه را یادآور می شویم:
پیامبر اکرم(ص):
از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله ) روایت شده است که فرمود: یا على مثل تو در بین امت و پیروان من همچون مسیح بن مریم است که یاران و پیروان او به سه گروه تقسیم شدند:
1. گروه مؤ منان که حواریون باشند.
2. گروه یهودیان که دشمنان او باشند.
3. گروهى که درباره وى غلو نمودند و ازخط ایمان و خداپرستى بیرون رفتند. همانا پیروان من درباره تو به سه گروه تقسیم خواهند شد:
1. شیعیان و پیروان تو که همان مؤمنان باشند.
2. دشمنان تو که گروه بدگمانان درباره تو باشند.
3. گروه سوم آنانند که درباره تو غلو کنند و گزافه گویند، اینان منکران حق اند. تو و شیعیانت و دوستاران شیعیانت در بهشت منزل دارند و دشمن وغلوکننده درباره تو،دردوزخ جاى دارد.(4)

آفرینش جهان: اهل حق معتقدند که آفرینش در دو مرحله اصلى انجام شده است، یکى خلقت «جهان معنوى‏» و دیگرى خلقت «جهان مادى‏» . این افسانه‏ها در دفترها و متون دینى ایشان به لهجه گورانى، به صورتهاى گوناگون حکایت‏شده است.

گویند: در آنگاه اراده خداوند به آفرینش موجودات تعلق گرفت و نخستین مخلوق پیر بنیامین را از زیر بغل خود خلق کرد، و نام او را جبرائیل گذاشت. پس از خلقت جبرائیل خداوند او را در پهناى دریاى محیط رها کرد، هزاران سال گذشت تا به درخواست جبرائیل، شش تن دیگر از بطن در پیدا شدند، که با جبرائیل هفت تن شدند: جبرائیل (پیربنیامین) - اسرافیل (پیر داوود) - میکائیل (پیر موسى) - عزرائیل (مصطفى داوودان) - حور العین (رزباریا رمزبار) - عقیق (شاه ابراهیم) - یقین (شاه یادگار یا بابا یادگار) که او را یادگار حسین نیز گفته‏اند و او مظهر حسین بن على (علیه اسلام) است.(5)

آداب و رسوم و باورهای فرقه اهل حق

آداب و رسوم و باورهای فرقه اهل حق با مذاهب و ادیان دیگر شباهتهایی دارد که اینک به برخی از آن اشاره می شود . در مسایل مربوط به نذر و قربانی آمده است که آب به جم "جمع" آورده میشود که جم نشینان هر یک جرعهای از آن را میخورند و اگر کسی تشنه هم نباشد باید حتماً یک قطره بخورد این رسم در آیین زردشتیان و نیز در آیین مسیحیت است .

اهل حق در موقع ذبح قربانی و نیز در جم خانه در هنگام انجام مراسم لباس سفید می‌پوشند و در حالت شبیه همین رسم (لباس سفید در میان زرتشتیان وجود دارد . )

در آیین یاری به پیشوایان خود "پیر" خطاب می کنند در آیین مسیحیت نیز چنین است .

در آیین یاری مادامی که مرید از عهده امتحان پیر بر نیاید عقاید مذهبی از او مخفی نگاه داشته می شود عین همین مطلب در آیین مهر پرستی (مسیحیت) وجود دارد .

- در آیین یاری آمده است که بنیانگذاران این مسلک "شاه خوشین" و "سلطان صحاک" از مادران باکره به دنیا آمده اند، نظیر همین در مسیحیت است .

روزه گرفتن در آیین یاری شباهت زیادی به روزه های یهودیان دارد، روزه های یهودی روی علت و حوادث معینی که مربوط به پیشوایان آنها بود برقرار گردید؛ در میان اهل حق، روزه سه روز، دوازدهم تا چهاردهم دی ماه(=روزه مرنو) و نیز پانزدهم تا هفدهم دی ماه (= روزه قولطاسی) روی حوادث و عللی که برای پیشوایان آنان به وجود آمده مرسوم شده است .

در مسلک یاری شرط یارستان شدن سرسپردگی است شبیه همین در مسیحیت است که شرط مسیحی شدن غسل تعمید است .

در اجرای سنتهای مراسم در ذکر جلی و خفی که بین مسلک یاری رواج دارد، شبیه این در مسلک متصوفه وجود دارد .(6)

همه این مطالب نشان میدهد که عقاید ایشان، مخالف دستورات اسلام است و با این عقاید قطعاً شامل تعریف مراجع محترم از کافر میشوند. مگر آنکه شخص به این عقاید ایمان نداشته باشد و معتقد به معتقدات شیعه شود.

 

منابع

 [1] رساله توضیح المسائل نه مرجع ، تدوین و تطبیق راشدی، لطیف و راشدی، سعید، ص 71 - 73 ، انتشارات پیام عدالت، چاپ اول ، 1385 ش. با استفاده از سؤال 3008 (سایت: 3260) .

[2] لغت نامه دهخدا طبع جدید ص 14255 – 14256.

[3] واحد پاسخگوی به سؤالات،سایت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

[4] بحار الانوار، ج 25 ، ص 346

[5] مشکور،محمد جواد،فرهنگ فرق اسلامی،ص87

[6] واحد پاسخگوی به سؤالات،سایت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

بازنشر

دیدگاه‌ها

تصویربالامربوط به دراویش اهل حق نیست بلکه تصویردراویش سنی مذهب میباشد

به خدا قسم که تمام نوشته های بالا در مورد اهل حق کاملا اشتباه هستش.و اون عکس هم اصلا مربوط به اها حق ها نیست

حدود 90 درصد از مطالب بالا کذب محض بوده و به صورت یکطرفه قضاوت شده است

اون عکس مربوط به فرقه قادریه کسنزانی است از کردستان‏، نه اهل حق و اینکه همه بد هستند فقط شما خوبی و حاج‌آقاتون. پسر جان مدح و عظمت مولا رو فقط حضرت رسول و حضرت فاطمه (س) می‌دانند با این اوصاف آیا کسی پیدا می شه که بتونه در حق ایشون غلو کنه؟ به قول خودتون من علی‌ام که خدا قبله‌نما ساخت مرا / جز خدا و نبی و فاطمه نشناخت مرا. بزرگی مولا خارج از حد تصور انسان است. چگونه بزرگی و عظمتی که توسط عقل ناقص آدمی قابل درک نیست می‌تواند مورد غلو قرار بگیرد. بزرگ‌تر از غلو و غالی عظمت مولاست

واقعا دروغ اون عکسم من گرفتم مال الحق نیست برو از این حرف هایی که زدی 99 درصد اشتباه

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.