پاسخ به شبهات قلمداران (قسمت اول)

  • 1402/01/03 - 09:28
قلمداران منکر ضروریات شیعه شده، از جمله خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) و تعیین جانشینی آن حضرت در واقعه غدیر خم است؛ در پاسخ باید گفت دلیل قلمداران در انتخاب هیچکدام از خلفا رعایت نشده است و بدون دلیل چنین برهانی برای رد جانشینی امیرالمؤمنین (ع) آورده است.
امامت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حیدرعلی قلمداران یکی از سران جریان قرآن‌بسندگی است که منکر ضروریات شیعه از جمله مسئله خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (علیه‌السلام) بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و تعیین جانشینی آن حضرت در واقعه غدیر خم است و برای اثبات ادعای خود می‌نویسد: «موضوع غديرخم و خطبه‌های آن هر چه باشد، أبداً ربطی به موضوع خلافت و جانشينی منصوص آن حضرت ندارد كه كسی بتواند در آن برای پيامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جانشين و ولی‌عهد تعيين كند، بلكه أمر آن به نص آيات قرآن و سنّت رسول و سيره مسلمين صدر اسلام به مشورت انجام می‌گيرد، به دليل عقل و نقل و وجدان و تاريخ.»
اما دلیل عقلی که قلمداران بیان کرده است این است که: «دين اسلام و حكومت آن، روش و سنت سلطنت و پادشاهی قيصر و كسری نيست كه كسی بتواند ولی‌عهد تعيين كند، بلكه بايد به مشورت انجام گيرد و بهترين و لايق‌ترين شخصيت به انتخاب أشخاص دانا و متّقی برای حكومت و زمامداری تعيين می‌گردد.»[1]

در پاسخ به این ادعای قلمداران باید گفت که اگر تعیین امام و یا به تعبیر جناب قلمداران، خلافت به روش و سنت سلطنت و پادشاهی قيصر و كسری نيست، بلکه مشورتی و به مردم واگذار شده است! پس چرا خلیفه اول در اواخر عمر خود در این‌باره تغییر رویه داد؟ و بدون آن‌که نظر مردم را در این امر دخالت دهد، خلیفه دوم (عمر بن خطاب) را به جانشینی خویش منصوب کرد؟![2]

هم‌چنین چرا خلیفه دوم (عمر بن‌ خطاب) همان روش ادعایی قلمداران (شورایی بودن خلافت) را کنار گذاشت و روش دیگری در پیش گرفت و با اعتراف به اینکه انتخاب خلیفه اول (ابوبکر) با نظر مسلمانان نبوده، اذعان داشت که از این پس، انتخاب خلیفه باید با مشورت آنان باشد که در نتیجه، شورایی متشکل از ۶ نفر را انتخاب کرد تا یکی را از میان خود به عنوان خلیفه برگزینند؟![3]

از قلمداران و تمام کسانی‌که این نظریه را مطرح می‌کنند، این سؤال را باید پرسید که اگر تعیین جانشین پیامبر و نبی، به مشورت مردم است، پس چرا خداوند در آیه‌ای از قرآن کریم: « وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي[طه/29] و نیز از اهل بیت من، یکی را وزیر و معاون من فرما.» حضرت موسى (علیه‌السلام) از خداوند درخواست کرد تا اینکه برادرش هارون را وصى او قرار دهد و خداوند اجابت کرد و خود این امر نشان مى‌دهد که وصایت و وزارت انبیاء، امرى است الهى که با نصب خداوند انجام مى‌پذیرد، نه با شورا، مخصوصاً شورای چنده نفره.
این تنها قسمتی از قرائن و دلایلی است که به صراحت، دلالت بر این مطلب دارد که تعیین امام بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از جانب خداوند است که توسط رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در زمان و مکان‌های مختلف به مردم ابلاغ شد؛ اما برخی به خاطر جهل و حسادت، به کتمان حقایق دست زده و سبب ایجاد نفاق و تفرقه امت مسلمان شدند.

پی‌نوشت:
[1]. قلمداران، حیدرعلی، جواب یک دهاتی به آقای محلاتی، ص7.
[2]. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص245، دارالفکر، بیروت. «کانت بیعه الناس لابی بکر فلته من فلتات الجاهلیه.»
[3]. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج5، ص77، دارالفکر، بیروت.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.