پیامبر یک خارق العاده گر نیست
وظیفه پیامبر ارائه معجزه به مقداری است که صدق دعوت او ثابت شود و بیش از این چیزی بر او نیست.
پایگاه جامع، فرق ادیان و مذاهب_ استناد به ظاهر قرآن توسط فرقه های تکفیری یک مسئله مرسوم می باشد. فرقه احمدالحسن نیز از این امر مستثنی نمی باشد و به ظواهر آیاتی برای اثبات تفکرات خود استناد می کنند که وقتی به شأن نزول یا قرائن موجود در آیات دیگر و روایات مراجعه کنیم به مطالبی خلاف اعتقاد آنان خواهیم رسید.
یکی از موضوعاتی که فرقه احمدالحسن به آن معتقد هستند این است که معجزه را از دایره راه شناخت امام یا حجت خدا خارج کرده اند. از آن جا که احمد بصری توانایی آوردن معجزه یا کرامتی ندارد، اساساً منکر راه شناخت بودن معجزه می شود! وی با این کار سعی دارد در مقابل خواسته های بجا و درست شیعیان اثنی عشری سدی ایجاد کند تا دیگر از او چیزی نخواهند.
یکی از آیاتی که فرقه احمدالحسن از ظاهر آن، چنین اعتقادی را برداشت می کنند، آیه «أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَىٰ فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا(اسرا/93) یا آنکه خانهای از زر (و کاخی زرنگار) دارا باشی یا آنکه بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم تا آنکه بر ما کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو: خدای من منزه است آیا من فرد بشری بیشترم که به رسالت آمدهام؟» می باشد. ظاهر این آیه نشان می دهد که خداوند نفی آوردن معجزه می کند.
اما باید گفت؛ وظیفه پیامبر ارائه معجزه است به مقداری که صدق دعوت او ثابت شود و بیش از این چیزی بر او نیست و این مطلب با نصوص و حکم عقل ثابت است، اما در مورد آیه بالا مربوط به کفار معاند و لجوج است که خواسته های متعدد و بهانه جویانه دارند. یعنی با اینکه معجزات متعدد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دیده اند باز ایمان نیاوردند و دوباره درخواست معجزه می کردند.
از آیه بالا دو چیز استخراج می شود؛ نخست اينكه خداوند متعال، منزه از اينگونه امور است، منزه است از اينكه تحت فرمان اين و آن قرار گيرد و تسليم پيشنهادهاى واهى و بى اساس سبك مغزان گردد (سبحان ربى).
ديگر اينكه قطع نظر از آنچه گذشت، اصولاً آوردن معجزات كار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نيست، ایشان بشرى هست همچون دیگران، با اين تفاوت كه رسول خداست، ارسال معجزات كار خدا است، و به اراده و فرمان او انجام مى گيرد، او هر وقت لازم بداند براى اثبات صدق دعوت پيامبرش هر معجزه اى كه لازم باشد مى فرستد (هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا(اسرا/93) آیا من فرد بشری بیشترم که به رسالت آمدهام؟»).
درست است كه اين دو پاسخ با هم ارتباط و پيوند دارند، ولى در عين حال دو پاسخ محسوب مى شوند، يكى ضعف بشر را در برابر اين امر اثبات مى كند، و ديگرى منزه بودن خداى بشر را از قبول اينگونه معجزات.
اصولاً پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) يک خارق العاده گر نيست كه در جائى بنشيند و هر كسى از در وارد می شود، پيشنهاد اعجازى به ميل خود كند و اگر نپسنديدند پيشنهاد ديگرى مطرح نمايد و خلاصه قوانين و سنن آفرينش را به بازى بگيرد و بعد از اين همه نيز اگر مايل بود بپذيرد و اگر ميل مباركش اقتضا نكرد با بهانه اى شانه خالى كند.
وظيفه پيامبر اثبات ارتباط خود با خدا از طريق آوردن معجزه است و هر گاه به قدر كافى معجزه نشان دهد ديگر هيچ گونه وظيفه اى در اين رابطه ندارد. او حتى زمان نزول معجزات را ممكن است نتواند پيش بينى كند و تنها در جائى از خداوند تقاضاى معجزه مى كند كه بداند خدا به اين امر راضى است.(1)
پی نوشت:
1. «تفسیر نمونه»
افزودن نظر جدید