جانشینی خدای بهاییان

  • 1391/11/24 - 16:52
به مجرد مرگ بهاءالله ميرزا آقاجان کاشاني نخستين مؤمن و کاتب بهاءالله و چند تن از نزديکان و فرزندان ميرزا حسينعلي با نوشتن نامه هاي متعددو کتابهايي به فارسي و عربي و فرستادن پيام براي بهائيان، در مقام انکارجانشيني مقام عبدالبهاء بر آمدند و وي را خارج از «دين بهاء» خواندند و سرانجام عباس افندي با استفاده از فرصتي که قرار گرفتن برمسند رياست برايش فراهم کرد توانست بر برادر کوچکتر خود غلبه نموده واو را از عرصه ميدان رقابت براند
عباس افندی

عباس افندي ملقب به عبدالبهاء،در پنجم جمادي الاولي سال ۱۲۶۰ (قمري) در طهران متولد شد و از سن ۹ سالگي، در تبعيدهاي بهاءالله همراه او بود وي در اين سفرها بسياري از تجربه ها ي لازم براي زندگي پر از حادثه و البته لبريز از فريب و رياكاري را از پدر و عموهاي خود آموخت البته اين به معناي نداشتن تحصيلات مرسوم نيست. مبلغ پيشين بهائي عبدالحسين آواره (آيتي) در كشف الحيل مي نويسد:
امّا عبدالبها آنقدر معلم و مربي دارد كه از حد خارج است نخستين معلمش همان پدرش بها و بعد از مسافرت پدرش به كوههاي سليمانيه ميرزا موسي كليم و سپس نزد شيخ عبدالسلام شوافي از حكما و علماء مشهور بغداد تحصيل نموده است  ( 1)
بهائيان وي را مرکز ميثاق  ناميده ولي او خود را عبدالبهاء ناميده و بر اهميت  اين نام تأکيدميکند
بهاءالله بموجب آنچه در کتاب عهدي (وصيت نامه ) آورده است عباس افندي را نخستين جانشين بعد از مرگ خود قرار داده و او را  (غصن اعظم)ناميده است  و فرزند ديگرش  محمد علي افندي با عنوان(غصن اکبر)  بعد از عباس افندي در مقام پدر مستقر گردد اگر متن وصيت نامه دستکاري نشده باشد و از صحت برخوردار باشد عبدالبهاء هدف اصلي بهاء براي رهبري بهائيان بوده است زيرا وي در وصيت نامه خود با عبارت وصيّة اللّه آنکه بايد اغصان و افنان و منتسبين طرّاً به غصن اعظم ناظر باشند (2 ) و در کتاب اقدس با عبارت  اذا غيض بحر  الوصال و قضي کتاب المبدأ في المآل توجّهوا الي من اراده اللّه الّذي انشعب من هذا الأصل القديم (3 )، بر اين نکته تإکيد مي کند و عبدالبهاء را بعنوان مرکز عهد و پيمان ومبيّن آيات و آثار و مرجع و پيشوا و مثل اعلي براي پيروان خويش انتخاب مي کند گرچه پيروان محمدعلي هم براي ارجحيت مراد خود دلايلي دارند.
بهاءالله وصيت نامه خود را با جملاتي حاکي از عدم دلبستگي به دنيا و تو صيه هائي به فرزندان و مريدان براي توجه به امرالله  پر کرده ودر فرازي از آن به اين آيه از قرآن اشاره ميکند که:
عفي الله عما سلف خدا آن چه راکه پيش از اين روي داد مي بخشد  گويا مي خواهد به آناني که هنوز دعواهاي بهائي ازلي را بياد داشتند اعلام کند شما نيز آنها را فراموش کنيد ومراقب باشيد مجدداً پيش نيايد امّا بهاءالله  با اين وصيت نامه نيز نتوانست رياست را از دل فرزندانش بزدايد . وعليرغم آن باز هم اختلاف بر سر رياست ميان فرزندانش رخ نمود
‌ به مجرد مرگ بهاءالله غصن اکبر و غصن اعظم  تکرار ملال آور اختلافات گذشته ميان بها وازل  را آغاز کردند (4 ) ميرزا آقاجان کاشاني نخستين مؤمن و کاتب بهاءالله و چند تن از نزديکان و فرزندان ميرزا حسينعلي با نوشتن نامه هاي متعددو کتابهايي به فارسي و عربي و فرستادن پيام براي بهائيان، در مقام انکارجانشيني مقام عبدالبهاء بر آمدند و وي را خارج از «دين بهاء» خواندند( 5)و سرانجام عباس افندي با استفاده از فرصتي که  قرار گرفتن برمسند رياست برايش فراهم کرد توانست بر برادر کوچکتر خود غلبه نموده واو را از عرصه ميدان رقابت براند(6 )

 

پی نوشت :

1.کشف الحیل ج 2ص134
2.کتابُ عَهْدِي - مجموعه الواح بهاءاللّه - چاپ مصر ص٣٩٩
3.کتاب اقدس - بند ١٢١: ترجمه: هنگامي که درياي وصال از تلاطم آرامش يافت همگي به کسي توجه کنيد که خدا او را برگزيده است کسي که از اين اصل قديم روئيده است.
4.ر.ک به: عبدالبهاء، مکاتيب، ج 1، ص 442-443؛ شوقي افندي ، توقيعات مبارکه، ص 138-139، 146-148؛ اشراق خاوري، 1331ش، ص 27؛ فيضي ، ص 54
5.مفتاح باب االابواب/ دکتر زعيم الدوله تبريزي/ تهران/انتشارات فرخي  بيتا ص 315
6.گويا اين قوم حيات خود را در طرد و لعن يکديگر يافته که هيچگاه اين غائله از ميانشان رخت بر نبست

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.