انکار معاد توسط نواندیشان اهل حق
کوتاه نوشته:
باور به دونادون که ازلحاظ ماهیت هیچ تفاوتی با تناسخ ندارد [بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، ص 70] باعث شده است که در باور اهل حق معاد کمرنگ و عالم برزخ از دایره اعتقادات خارج شود.[همان، ص 70] معاد و برزخی که در ادیان آسمانی و شرایع الهی به آنها تأکید شده است. اکثریت پیروان آیین یاری معتقد هستند که "دُونادون" غیر از "تناسخ" است. ازجمله فرقهایی که سرسپردگان آیین یاری برای دونادون و تناسخ بیان میکنند این است که معتقدان به تناسخ، باور به بهشت و دوزح ندارند درحالیکه معتقدان به دونادون بهشت و دوزخ را حتمی میدانند.[گلستان یارسان 1"دونادون"، ص، 26] اما با بررسی برخی از منابع مطالعاتی اهل حق که توسط نواندیشان این فرقه، موسوم به "یارسانیها" که تأکید بر استقلال اهل حق از سایر ادیان مخصوصاً دین مبین اسلام را دارند، بهدست میآید که این گروه از اهل حق، معاد را بهصورت کلی منکر میشوند و میگویند که فرقه اهل حق بهشت و دوزخ را فقط بر روی این زمین دیده و وعده داده است [فایل کتاب: نگاهی گذرا به تاریخ و فلسفه یارستان، صص 108-107] درحالیکه بررسی متون کلامی اهل حق عکس ادعای نو اندیشان را اثبات میکند.
پینوشت:
صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام یا کلام خزانه یکی از متون کهن یارستان، چاپ اول، تهران، هیرمند 1375، ص 190
رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70
اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بیجا، 1380، ص 26
مرادی، گل مراد، فایل کتاب: نگاهی گذرا به تاریخ و فلسفه یارستان، چاپ اول، آلمان، هایدلبرگ، 1986 میلادی، صص 108-107
مطلب تفصیلی:
یکی از عقاید اصلی فرقه اهل حق، "دُونادون" به معنای: خروج روح از بدنی و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ است. که اساس این مسلک را تشکیل میدهد. [1] باور به دونادون که ازلحاظ ماهیت هیچ تفاوتی با تناسخ ندارد باعث شده است که در باور اهل حق معاد کمرنگ و عالم برزخ را از دایره اعتقادات خارج شود. [2] معاد و برزخی که در ادیان آسمانی و شرایع الهی به آنها تأکید شده است. اکثریت پیروان آیین یاری معتقد هستند که "دُونادون" غیر از "تناسخ" است. ازجمله فرقهایی که سرسپردگان آیین یاری برای دونادون و تناسخ بیان میکنند این است که معتقدان به تناسخ، باور به بهشت و دوزخ ندارند درحالیکه معتقدان به دونادون بهشت و دوزخ راحتمی میدانند. [3]
اما با بررسی برخی از منابع مطالعاتی اهل حق که توسط نواندیشان این فرقه، موسوم به "یارسانیها" که تأکید بر استقلال اهل حق از سایر ادیان مخصوصاً دین مبین اسلام را دارند، در حال انتشار است بهدست میآید که این گروه از اهل حق، معاد را بهصورت کلی منکر میشوند و میگویند: "آنگونه که نویدهای ورود به بهشت و جزاهای سوختن در آتش جهنم توسط ادیان دیگر به آنها وعده داده شده و معین گردیده است، مذهب اهل حق (یارسان) نیز تقریباً نظیر آن را برای گروندگان به این آئین، در زندگی مجدد پس از مرگ یا جامه عوض کردن انسان، در همین جهان خاکی آورده است، یعنی بهشت و دوزخ را فقط بر روی این زمین دیده و وعده داده است... پس مکتب اهل حق (یارسان) انسان را به حور بهشتی وعده نمیدهد و یا از آتش جهنم نمیترساند، بلکه نیکوکاران را وعده خدا مهمانی و بدکاران را از به جلد مار درآمدن بر حذر میدارد.[4]
اما پیروان و سرسپردگان آیین یاری باید بدانند که: اولاًً: ماهیت تناسخ و دونادون یکی است و لحاظ کردن غایت و باور به بهشت و دوزخ برای دونادون، ماهیت این اعتقاد را که طبق ادله عقلی و نقلی متواتر باطل دانسته شده است، را عوض نمیکند. ثانیاً: اگر گروه بهاصطلاح نواندیش اهل حق، موسوم به"یارسانی ها" که به دنبال کسب مقام و موقعیت برای خود در جامعه اهل حق هستند، واقعاً به اصول اعتقادی این مسلک پایبند میباشند، چرا برخلاف اکثریت اهل حق که باور به رستاخیز را غایت گردش روح در هزار و یک بدن میدانند، عمل میکند؟ ثالثاً: هیچ دلیلی مبنی بر استقلال فرقه اهل حق از دین اسلام وجود ندارد تا بتوان گفت که اهل حق برای پیروان خود روش خاصی درباره سرانجام انسان دارد. بلکه اهل حق دنباله غلات شیعه است که در طول تاریخ و سیر تطور خود بهصورت ساختار فعلی درآمده است. [5] رابعاً: اعتقاد این گروه از اهل حق، باور به دونادون را همان تناسخ معرفی میکند که پیشوایان، پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق سعی دارند آن دو را از هم تفکیک کنند. خامساً: اگر پیشوایان، پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، واقعاً باور به معاد و رستاخیز دارند، چرا در مقابل این گروه نواندیش در اهل حق سکوت کرده و از آنان بهصورت علنی اعلام بیزاری نمیکنند؟ سادساً: تشتت آراء متفکران فرقه اهل حق در مسائل بنیادین این فرقه همچون سرنوشت انسان، حاکی بیپایه و اساس بودن آموزههای اهل حق است. زیرا اساس اندیشه اهل حق، مبتنی بر اصل "دونادون" است که نه تنها در باور ادیان آسمانی و نقل مردود است، بلکه اشکالات فراوان عقلی و فلسفی بر آن وارد میشود.
بنابراین آنچه با بررسی متون کلامی اهل حق بهدست میآید این است که بزرگان و پیشوایان اهل حق به خاطر عدم علم و آگاهی از معارف دینی و عدم توان در حل مسائلی همچون سرنوشت انسان، اندیشهها و باورهای اسلامی مانند معاد را با اندیشههای دیگر همچون تناسخ که محصول تفکر "هندوئیسم" است درآمیختهاند و اندیشهای موسوم به "دونادون" را که ازلحاظ ماهیت هیچ تفاوتی با "تناسخ" ندارد را به سرسپردگان و مریدان خود که از روی تعصب کورکورانه مرید آنان گشتهاند، تزریق نموده و باعث شده است نواندیشان این فرقه که عموماً به خاطر اهداف سیاسی و اغراض مادی با استفاده از کمبودها و روزنههای عقیدتی و عدم آگاهی بزرگان اهل حق از معارف دینی، در بدنه اهل حق نفوذ کند و باورهای الهی را از اهل حق جدا نموده و این فرقه را به سمت ادیان غیر الهی و غیر اسلامی همچون هندویان، رهنمود سازد. حال باید بزرگان فرقه اهل حق که مدعی باور به معاد هستند، بهصورت یک صدا و علنی در مقام این نواندیشان، ایستادگی لازم را انجام دهند.
پینوشت:
[1] صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام یا کلام خزانه یکی از متون کهن یارستان، چاپ اول، تهران، هیرمند 1375، ص 190
[2] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70
[3] اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بیجا، 1380، ص 26
[4] مرادی، گل مراد، فایل کتاب: نگاهی گذرا به تاریخ و فلسفه یارستان، چاپ اول، آلمان، هایدلبرگ، 1986 میلادی، صص 108-107
[5] جهت آگاهی از ماهیت اهل حق بنگرید به: رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، صص 147-144
افزودن نظر جدید