اتّهام بخاری به حضرت حمزه سیدالشهداء

  • 1395/05/26 - 23:59
بخاری و مسلم که در ایراد اتّهام به پیامبران الهی و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل‌بیت (علیهم السّلام) سنگ تمام گذارده‌اند، حتّی از حضرت حمزه سید الشهداء (علیه السّلام) نیز دست برنداشته و نه تنها به کتمان فضایل او بسنده نکرده‌اند، بلکه در تلاش ضد فرهنگی خود، در مخدوش ساختن شخصیت آن حضرت، قدم گذاشتند

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بخاری و مسلم که در ایراد اتّهام به پیامبران الهی و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل‌بیت سنگ تمام گذارده‌اند، حتّی از حضرت حمزه سید الشهداء (علیه السّلام) نیز دست برنداشته و نه‌تنها به کتمان فضایل او بسنده نکرده‌اند، بلکه در تلاش ضد فرهنگی خود، در مخدوش ساختن شخصیت آن حضرت، قدم را فراتر نهاده و با ساختن افسانه‌ای دیگر مطلب ضدّ اخلاقی را به سید شهیدان نسبت داده و به تحقیر، تقبیح و ایجاد نفرت و انزجار نسبت به مقام والا و ارجمند آن بزرگوار پرداخته‌اند. برای نمونه، در یکی از این افسانه‌ها و داستان‌های ساختگی که بخاری در دوجا از کتابش آورده، حضرت حمزه به شرب خمر و مست شدن و شکافتن کوهان و پهلوی شترهای زنده علی بن ابی‌طالب و بیرون آوردن جگر آن‌ها متّهم گردیده و بالاخره جسارت و تهدید نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به جایی رسانده که آن حضرت، هنگام مواجه شدن با حمزه، از ترس جانش، عقب عقب برگشته و آن‌جا را ترک گفته است:
«ابن شهاب زهری گوید: علی بن الحسین (علیهما السّلام) از پدرش حسین بن علی (علیهما السّلام) و او از پدر خویش علی بن ابی‌طالب (علیهما السّلام) برایم نقل کرد: من دو نفر شتر داشتم، که در کنار خانه همسایه می‌خوابیدند، روزی دیدم که کوهان آن‌ها زنده زنده دریده و پهلویشان شکافته شده و جگرهایشان بیرون ریخته است. با دیدن این منظره، به شدت متأثر شدم و اشکم روان گردید، پرسیدم: چه کسی این کار قساوت‌بار را مرتکب شده؟ گفتند: عمویت حمزه، فرزند عبدالمطّلب و اکنون او با گروهی از دوستانش و با شرکت کنیزک خواننده‌ای در حال خوردن شرابند و آن کنیزک در ترانه‌اش این جمله را مترنّم است: «ألا یا حمز للشّرف النّواء»؛ «ای حمزه، شتران پرگوشت را دریاب!» حمزه با شنیدن این کلمات از زبان آن کنیزک تشویق شده، دست به شمشیر برد و شترها را به این روز انداخت! زهری می‌افزاید: علی بن ابی‌طالب (علیهما السّلام) گفت: من به جهت شکایت از عمویم حمزه، نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفته و جریان شترها و حضور حمزه در خانه همسایه در مجلس بزم و می‌گساری را به عرض آن حضرت رساندم. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی‌که من و زید بن حارثه به دنبالش حرکت می‌کردیم، وارد آن خانه شد و حمزه را نکوهش و مذمّت کرد. حمزه که به شدّت مست و چشمانش سرخ شده بود، نگاه تندی به سراپای پیامبر انداخت و گفت: مگر شماها بردگان و غلامان پدر من نیستید، که بر من اعتراض می‌کنید؟! پیامبر خدا با شنیدن این جمله از ترس جانش، عقب عقب برگشت و خانه را ترک کرد.»[1]

سازندگان این افسانه، می‌خواهند به مخاطبان چنین القا کند، که حمزه سید الشهداء (علیه السّلام) اهل عیش و طرب و فردی قسیّ القلب و جسور بوده؛ به‌طوری که برای یک مجلس خوش‌گذرانی موقّت، با اشاره کنیزکی خواننده، به چنین عمل غیر انسانی دست می‌یازد و جگر شترها را برای لذّت‌جویی بیشتر، برای عدّه‌ای عیّاش ارمغان می‌برد و آن‌گاه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را منع و ملامت می‌کند، با نگاه تند و کلماتی دور از ادب، آن حضرت را تهدید می‌کند؛ در این حال، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از ترس جانش عقب عقب برمی‌گردد و حمزه را به حال خود وامی‌گذارد!

پی‌نوشت:

[1]. صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 2، ص 837؛ صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1125.
صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 1568؛ صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 1569.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام و علیکم. اجرتون با امیرالمومنین ع. قبلا یه بار حقیر در نظرهایم این مورد را اشاره کردم. از بخاری بیش از این نمیشه انتظار داشت. ولی خودمونیم پدر بخاری رو در آوردید. ای کاش این مقالات به علمای اهل بدعت هم ارائه میدادید تا نظر اونا رو در مورد بخاری و ناصحیحش بدونیم.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.