روش وهابیت برای تکفیر مسلمانان چیست؟
وهابیان برای اینکه اموری مثل تکفیر مسلمین را توجیه کنند،[1] و خود را از اتهام تکفیر سایر مسلمانان مبرا سازند، دائماً سعی در وانمود کردن این مطلب دارند که ما مسلمانان را تکفیر نمی کنیم، بلکه ما کسانی را تکفیر می کنیم که اصلاً مسلمان محسوب نمیشوند.
قطعاً برای این ادعای خود دلیلی هم می آورند که مانند کثیری از ادله ی ایشان تنها یک شکل ظاهری موجه دارد. اما به واقع، این مطلب هیچ پشتوانه ی تاریخی، دینی[2] و حتی عقلانی ندارد.
یکی از دلایل ایشان در تکفیر مسلمانان، به تبعیت از اقوال محمد بن عبدالوهاب است که ابتدا تصویری غیر واقعی از مشرکان زمان پیامبر ارائه می دهد، سپس بین این مشرکان و بین مسلمانان این دوران و اعمال ایشان یک وجه شبهی بنا می کند، و بر همین مبنا حکم به تکفیر مسلمین را جایز و حتی واجب قلمداد می کند، چنانچه اگر کسی این قشر از مسلمانان را تکفیر نکند، خود متهم به کفر می گردد.
تصویری که محمد بن عبدالوهاب از مشرکان ارائه می کند به این قرار است، او میگوید: «و آخرين فرستاده ی خدا، محمد (صلّیاللهعليهوآله) را که مجسمه ی آن صالحان را شکست به سوی قومی فرستاد که عبادت می کردند، حج به جا می آوردند، صدقه میدادند و ذکر خدا می گفتند»[3]
این مطلب دو اشکال بزرگ دارد:
اول: اینکه این کاملا یک قیاس مع الفارق است. یعنی به هیچ عنوان نمیتوان اینگونه عنوان داشت که مشرکان زمان پیامبر به وحدانیت خدا، و نبوت پیامبر معتقد بودند، یا اینکه اهل انجام اموری چون صدقه، ذکر و عبادات خدای یگانه بودند، تاریخ گواه این مطلب است که انواع فسق و فجور و مشکلات اخلاقی در جامعهی آن زمان موج میزد، و اصولا یکی از مبانی اصلی پیامبر مبارزه با مفاسد اخلاقی رایج در آن زمان بود.
دوم: بر فرض که در میان مسلمانان اعمالی رایج باشد که در آن شائبههای خرافی هم باشد، یا حتی برخی از مسلمانان دارای عقائد کفرآمیز هم باشند، از آنجا که دو مانع اصلی تکفیر جهل و تاویل است، چه بسا این افراد به کفرآمیز بودن عقاید خود جهل دارند یا اینکه در اثر تاویلی که از برخی از آیات یا روایات به غلط برداشت کردهاند، به امری معتقد شدند.
راه حل این است که با ایشان سخن گفته و آنها را به اشتباه خود واقف کنیم، نه اینکه از ابتدای امر با برچسب تکفیر به جنگ با ایشان برویم.[4]
پینوشت:
[1]. نقد نظریه وهابیت در تکفیر مسلمانان.
[2]. روش تکفیر در وهابیت و تقابل آن با اسلام حقيقي
[3]. محمد بن عبدالوهاب، محمد، کشف الشبهات، ص 4، ناشر: وزارت ارشاد عربستان، 1410ق.
[4]. مالکی، حسن بن فرحان، داعیا و لیس نبیا، ص 36 و 37، ناشر: مرکز دراسات تاریخی، اردن، 2004م.
افزودن نظر جدید