پائولو: رقص راهی برای تعالی معنویت

  • 1394/06/24 - 00:22
یکی از مؤلفه‌های سلوک کوئلیو، رقص است. پائولو مدعی تأثیرگذاری آن در انسان است و شخص سالک می‌تواند توسط رقص به تعالی معنوی دست پیدا کند. او رقص را پلی برای رسیدن به جهان معنوی و یکی از کامل‌ترین راه‌های ارتباط با هوشیاری لایتناهی می‌داند. پائولو با توصیف صحنه‌های رقص و پایکوبی، خوانندگان خود را نیز در این بزم شرکت می‌دهد. حتی زائر معبد کوم پوستل نیز از این بزم...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مؤلفه‌های سلوک کوئلیو، رقص است. پائولو مدعی تأثیرگذاری آن در انسان است و شخص سالک می‌تواند توسط رقص به تعالی معنوی دست پیدا کند. او رقص را پلی برای رسیدن به جهان معنوی و یکی از کامل‌ترین راه‌های ارتباط با هوشیاری لایتناهی می‌داند.[1] پائولو با توصیف صحنه‌های رقص و پایکوبی، خوانندگان خود را نیز در این بزم شرکت می‌دهد. حتی زائر معبد کوم پوستل نیز از این بزم بی‌بهره نیست و در راه با مردمان مشروب می‌نوشد و می‌رقصد.[2]
در نگاه پائولو رقص راهی برای تجربه رهایی و آزادی است. در رمان ساحرۀ پورتوبلو، شخصیت داستان، آتنا یا همان ساحره، پس از نوشیدن مشروب به‌حالت جذبه در می‌آید و چنان می‌رقصد و می‌گرید که همه مبهوت او می‌شوند و خودش چنان در جهان معنوی غرق می‌شود که نمی‎فهمد نزدیک است پیراهنش از تنش بیرون آید.[3] فائده دیگر رقص آن است که خداوند هنگام رقص، عطیه‌های معنوی و خبرهای غیبی خود را عرضه می‌دارد. پیلار، قهرمان رمان کنار رود پیدار...، وقتی کنار یک غار در جشن لقاح مقدس که سنت کاتولیک، آن‌را تایید نکرده نبود، می‌رقصید، احساس کرد عطیه‌های خاص خداوند را درک کرده است.[4] در نگاه پائولو، یکی دیگر از کاربردهای رقص در تعالی معنوی این است که ظرفیت ما را برای پذیرش عشق افزایش می‌دهد[5] و این‌گونه انسان را مرتبه‌ای به زندگی معنادار نزدیک‌تر می‌کند. در این نگاه، رقص نه‌تنها موجب زایش تجربه‌های معنوی می‌شود، بلکه راندمان کار اقتصادی و فعالیت اجتماعی را نیز بالا می‌برد. از وقتی آتنا رقصیدن را به همکارانش توصیه کرده بود، آنان پیشرفت کاری چشم‌گیری را تجربه کرده بودند.[6]
او با این سه توجیه به رقص تقدس می‌بخشد:
اولا: خداوند رقص ما را هدایت می‌کند: «موقع حرکات موزون، دستی مرا هدایت می‌کند که همه چیز را خلق کرده است.»[7]
ثانیا: چنین رفتاری موجب اتصال انسان و خدا می‌شود. او در ساحرۀ پورتوبلو می‌نویسد: خودم هم خیلی وقت‌ها می‌رقصم. «این تنها لحظات آرامش و صفایی است که در زندگی دارم. پیش از آن‌که مادر بشوم، معمولا با شوهرم و دوست‌هایم به کلوپ شبانه می‌رفتیم... از وقتی خودم را شناختم، حرکات موزون را روشی برای اتصال با چیزی نیرومندتر از خودم یافته‌ام.»[8]
ثالثا: رقص راهی برای ستایش الهه مادر است: «برای ستایش فرشته مادر کافی است دور هم جمع شویم و با آیین‌هایی که روح زنانه را ارضا می‌کند او را نیایش کنیم؛ از جمله با حرکات موزون، آتش، آب، هوا، خاک، آواز، موسیقی، گیاهان و زیبایی.»[9]
در آخر گزیده‌ای از مباحث (رقص) که توسط پائولو مطرح شده را آورده و مورد نقد و بررسی قرار می‌دهیم:
الف) رقص تجربۀ رهایی است ؟!
- احساس رهایی به‌تنهایی اهمیت ندارد. با بسیاری از مواد مخدر و روان‌گردان نیز می‌توان این تجربه را داشت. باید محاسبه کرد، این تجربه انسان را در درجات معنوی‌اش تعالی می‌دهد یا سقوط؛
- تجربۀ رهایی واقعی، در عبادت خداوند و رهایی از هرگونه تعلقات مادی و حکومت‌های طاغوت است. چنین نگاهی به زندگی است که طعم رهایی واقعی از هرچه غیرخداست را به انسان می‌چشاند.
ب) رقص، راهی برای سفر در کیهان و آگاهی از اسرار غیب و روشی برای افزایش گنجایش عشق است؟!
- ادعای این‌که رقص چنین فوایدی دارد، در آثار پائولو ادعایی بدون تبیین و بی‌دلیل است؛
- شاید رقص اثری موقت در هوشیاری یا عاطفۀ انسان‌ها داشته باشد، اما ثابت نشده است که در بلند مدت نیز می‌تواند چنین اثری داشته باشد. عبادت‌ها و تمرین‌ها باید در بلند مدت و در وضعیت عادی، انسان را در مسیر درست نگه دارند.
ج) رقص، اتصال با خدا و ستایش اوست؟!
- این ادعا نیز در نوشته‌های پائولو بدون دلیل و تبیین است؛
- اگر راهی برای اتصال با خدا یا نیایش او وجود داشته باشد، خداوند خود باید آن‌را اعلام کرده باشد. در هیچ‌یک از متون دینی ادیان بیان نشده است که رقص می‌تواند راهی برای نیایش خداوند باشد.

پی‌نوشت:

[1]. زائر کوم پوستل، پائولو کوئلیو، ترجمه حسین نعیمی، تهران، نشر ثالث، 1389، ص 321.
[2]. خاطرات یک مغ، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کاروان، تهران، 1387، ص 145.
[3]. ساحرۀ پورتوبلو، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان، 1386، ص 127
[4]. کنار رود پیدار نشستم و گریستم، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کاروان، تهران، 1384، ص 157.
[5]. زهیر، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کاروان، تهران، 1384، ص 114-115.
[6]. ساحرۀ پورتوبلو، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، تهران، کاروان، 1386، ص 78-80.
[7]. همان، ص 100.
[8]. همان، ص 65.
[9]. همان، ص 160.
متن برگرفته از کتاب شریعت رویا، حامد حسینیان، نشر موسسه امام خمینی، قم، 1393، ص 401.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.