بزرگترین ضربه به دین

  • 1394/03/02 - 15:52
انسان موجودی است که دو جنبه دارد. یکی جنبهٔ حیوانیت که مانند سایر حیوانات است و یکی جنبهٔ روحانیت و عقلانیت است که به خاطر این ویژگی در میان همه‌ی موجودات انسان؛ از طرف خداوند تکلیف به انجام یا ترک افعال می‌شود و درنتیجه به پاداش یا عقاب اخروی مبتلا می‌شود. خداوند عزوجل به مقتضی و ظرفیت هرزمانی پیامبری با معجزه‌ی متناسب...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انسان موجودی است که دو جنبه دارد. یکی جنبهٔ حیوانیت که مانند سایر حیوانات است و یکی جنبهٔ روحانیت و عقلانیت است که به خاطر این ویژگی در میان همه‌ی موجودات انسان؛ از طرف خداوند تکلیف به انجام یا ترک افعال می‌شود و درنتیجه به پاداش یا عقاب اخروی مبتلا می‌شود. خداوند عزوجل به مقتضی و ظرفیت هرزمانی پیامبری با معجزه‌ی متناسب با آن زمان فرستاده تا حجت بر همه‌ی انسان‌ها تمام‌شده باشد در زمان حضرت موسی سحر کار خارق‌العاده حساب می‌شد و لذا عصای حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) سَحَرۀ فرعون را به تسلیم واداشت و در زمان حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) اطباء خارق‌العاده‌ی زمان بودند و زنده کردن مرده‌ها حجت را بر همه تمام کرد و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با اعجاز بیان یعنی قرآن پیامبری‌اش را ابلاغ کرد.
وظیفۀ همه پیامبران بشارت به بهشت با اعمال نیکو و انذار و بر حذر داشتن مردم از جهنم با ترک اعمال ناشایست بوده است که خداوند در قرآن به پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون [انعام/48] و ما پیامبران را جز بشارتگر و هشداردهنده نمی‌فرستیم، پس کسانی که ایمان آورند و نیکوکاری کنند بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نخواهند شد.» پس دین خداوند مجموعه ای از قوانین است که توسط پیامبران به مردم ابلاغ‌شده است تا مردم با عمل بر طبق این قوانین در بهشت خلود پیدا کنند و از جهنم بر حذر باشند. و ازآنجاکه خداوند خالق تمام موجودات است قطعاً با حکمت و لطف به بندگان برنامه و قانونی مطابق باسعادت دنیوی و اخروی تنظیم کرده است.
با این توضیح پرضررترین ضربه را به دین تغییر همین قوانین خواهد زد که به‌اصطلاح به آن "بدعت" می‌گویند. در همین راستا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در ضمن خطبه ای می‌فرمایند: «أَقْبَلَ عَلِیٌّ (علیه‌السلام) عَلَی الْقَوْمِ فَقَالَ الْعَجَبُ لِقَوْمٍ یَرَوْنَ سُنَّةَ نَبِیِّهِمْ تَتَبَدَّلُ وَ تَتَغَیَّرُ شَیْئاً شَیْئاً [وَ بَاباً بَاباً]  ثُمَّ یَرْضَوْنَ وَ لَا یُنْکِرُونَ بَلْ یَغْضَبُونَ لَهُ وَ یَعْتِبُونَ عَلَی مَنْ عَابَ عَلَیْهِ  وَ أَنْکَرَهُ ثُمَّ یَجِی‌ءُ قَوْمٌ به عدنا فَیَتَّبِعُونَ بِدْعَتَهُ وَ جَوْرَهُ وَ أَحْدَاثَهُ وَ یَتَّخِذُونَ أَحْدَاثَهُ سُنَّةً وَ دِیناً یَتَقَرَّبُونَ بِهَا إِلَی اللَّه.[1] علی علیه السّلام رو به جمعیت کرد و فرمود: تعجب است از قومی که می‌بینند سنّت پیامبرشان کم‌کم و دسته‌دسته تبدیل و تغییر می‌یابد و بااین‌همه راضی می‌شوند و انکار نمی‌کنند بلکه در دفاع از بدعت‌ها غضب می‌کنند و کسانی را که ایراد بگیرند و آن را انکار کنند سرزنش می‌نمایند. سپس قومی بعد از ما می‌آیند و بدعت و ظلم و از پیش خودساخته‌های او را تابع می‌شوند و بدعت‌های او را سنّت و دین می‌شمارند و به‌وسیله آن به پیشگاه پروردگار تقرّب می‌جویند.»
و در حدیثی دیگر امام جعفر صادق (علیه‌السلام) بدعت را شروع شرک بالله معرفی می‌کنند: «عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) عَنْ أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ الْإِنْسَانُ مُشْرِکاً قَالَ فَقَالَ مَنِ ابْتَدَعَ رَأْیاً فَأَحَبَّ عَلَیْهِ أَوْ أَبْغَضَ عَلَیْهِ.[2] ابوالعباس گوید: از حضرت صادق (علیه السّلام) پرسیدم: از کمترین چیزی که انسان بدان مشرک شود؟ فرمود: هر که رأیی را بدعت گذارد چه به‌واسطه آن محبوب گردد. و چه بدان واسطه مبغوض شود.» که علامه مجلسی (رحمة الله علیه) در شرح این حدیث بدعت را این‌گونه معرفی می‌کند: «رأی مبتدع آن است که مستند شرعی نداشته باشد چه اینکه آن رأی در اصول باشد و چه در فروع».[3] حال با مطالعه در مورد فرقه‌ها به خوبی می‌توان درک کرد که وجه مشترک تمام فرقه‌های ضاله، بدعت‌گذاری در دین است که فرقه منحرف صوفیه هم از این قاعده مستثنی نیست که معرفی عشریه به جای خمس و زکات و برپایی مجالس رقص و سماع در فروع و معرفی قطب به‌عنوان مهدی زمان و جعل مهدویت نوعیه در اعتقادات و ده‌ها انحراف دیگر ازجمله بدعت‌های این فرقه به شمار می‌رود.

پی‌نوشت:

[1]. الهلالی؛ سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج 2، محقق / مصحح: انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ناشر: الهادی‌ایران؛ قم، 1405 قمری، صفحه 676
[2]. کلینی؛ محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة)، جلد 2، محقق/مصحح: غفاری؛ علی اکبر و آخوندی؛ محمد، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، 1407 قمری، صفحه 397
[3]. کلینی؛ محمد بن یعقوب، أصول الکافی/ترجمه مصطفوی، جلد 4، مترجم: مصطفوی؛ سید جواد، ناشر: کتاب فروشی علمیه اسلامیه، تهران، صفحه 114‌

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.