رد تناسخ با عقل با استفاده از منظومه اهل‌حق

  • 1394/01/30 - 11:52
مان‌طوری که می‌دانیم یکی از معتقدات اهل‌حق تناسخ است. و می‌دانیم که تناسخ در اسلام رد شده است. اما در این میان با مراجعه به منظومه اهل حق که به زبان کردی است، این مسأله را از دید ایشان رد کرده و به طریقی به اهالی این فرقه طعنه زده و ایشان را در قبول تناسخ مورد مذمت قرار داده است. هرگاه تناسخ صحیح باشد، اولاً در اول خلقت که حضرت آدم...

پایگاه جامع، فرق، ادیان و مذاهب_ همان‌طوری که می‌دانیم یکی از معتقدات اهل‌حق تناسخ است. و می‌دانیم که تناسخ در اسلام رد شده است. اما در این میان با مراجعه به منظومه اهل حق که به زبان کردی است، این مسأله را از دید ایشان رد کرده و به طریقی به اهالی این فرقه طعنه زده و ایشان را در قبول تناسخ مورد مذمت قرار داده است.
اگر تناسخ یه حرف راسه؟
ژرای کاسه، نیه نیم کاسه؟
دنده عقب گر و ای عالمه
هابیل و قابیل حوا و آدمه
طبق تناسخ وقت مردنان
لچوار بدن، روحنان بردنان
بعد آژ آو چوار، باز هم چواره
لدقت به خون، یا نه دوواره
روح منو تو لکوره هاتی
مجبورین بوشین، خداون داتی
نفری یک روح، حرف قرآنه
تناسخ چه جور، جواو دای یانه
یعضی وتنه سیر تکامل
اسمی جدیده، هوار ای عاقل
ولیکن اصلی، یعنی تناسخ
سیدل ترسن، بحث رخ لرخ
مزه کلشیر، رون خومانی
سری چوار شاهی، دس ماچکانی
تناسخ رد کن، یا نه لدس چود
لدین الحق، سزی تار و پود
قانون جدید، تبعات دری
لای دلیله، تناسخ گری
توان بوشن که، سید علیه
قانونی جدید، مصلحت دیه
شاید بزانن، رموز جادو
جور مرتاض و عین یه سادو
اهل حق نوسان، در اعلامیه
کتاو جادو، هسه لا ائمه
خدا شاهد بو، روژ قیامت
هر کس الحقه، لنوای امت
به ای تا یح یکیم لتلویزیون
صد اهل حق بارن، یک روحانیون
اگر نیم کاسه، نیه ژر کاس
ارای ترسینان، لحرفل رأس
پناه بردنه و سر مگو
تا که آشکار ناو حرفل درو
درهم ناخرن میوه بازار
دینت درهمه، هوار ای هوار
زرتشت و نصیر، هندو گردو
و جوانتان، به ریه یه دوو
قرائتی که حرفلی راسه
شکان و الحق کوزه و کاسه
سید کرند که فلانی بو
متوسی بی و یه نوع جادو.[1]

اشعار بالا ترجمه بند 16 از اشعار رد تناسخ  منظومه اهل‌حق بود که خلاصه ترجمه آن چنین است: «هرگاه تناسخ راست باشد، آدم و حوا و دو فرزندش دارای چهار روح بودند. پس از مرگ آنها بنا بر اصل تناسخ باید روحشان به چهار بدن دیگر برود و همچنین بعد از مرگ آنها به چهار بدن دیگر... در این صورت جمعیت جهان همیشه چهار نفر ثابت می‌ماند. ولی طبق حرف قرآن، خداوند برای هرکسی یک روح جداگانه خلق کرده است. سران اهل حق اگر تناسخ را رد کنند، تار و پود دینشان می‌سوزد. زیرا در این صورت نمی‌توانند قانون باب میل خود را وضع کنند. (باوجودی که پیامبر خدا فرمود حلال محمد و حرام وی تا قیامت حلال یا حرام خواهد بود.) اهل‌حق‌ها در اطلاعیه ای (اطلاعیه سیاوش نخبه زعیم) نوشتند که کتاب جادو در اختیار دارند. اهل حق‌ها از مناظره می‌ترسند (باوجودی که حضرت علی (علیه‌السلام) مرد مناظره بود.) میوه بازار را در هم نمی‌خرند ولی دین درهم را انتخاب کرده‌اند. عقاید زرتشتی و نصیری و هند در اهل حق مخلوط گشته است. دوغ (نان) جوانان اهل حق را بریده است. آقای قرائتی در تلویزیون گفته بود نماز واجب است. رهبر اهل‌حق‌های توت شامی و کرند گفته بود اگر قرائتی راست می‌گوید، بیاید با هم توی آتش برویم. اولاً این ادعا یا یک نوع جادو و شعبده‌بازی می‌باشد. اگر او داخل کوره ذوب‌آهن هم شود، نمی‌تواند جوابگو باشد. زیرا پیامبر اسلام هزاران معجزه داشته است، درعین‌حال نماز را واجب کرده است. با شایعه یک آتش رفتن دست از نماز نباید کشید. آقای سید اهل حق، مردم را به کور و کری انداخته ای در جنم صد درصد جایزه می‌گیری (مگر توبه کنی).»[2]

حال چند سؤال:
هرگاه تناسخ صحیح باشد، اولاً در اول خلقت که حضرت  آدم و همسرش دو نفر بیش نبوده، پس از مرگ، روحشان به دو بدن می‌رود و پس از مرگ آن دو بازهم به دو جسد دیگر، در این صورت می‌بایست جمعیت جهان همیشه دو نفر باقی می‌ماند، پس این‌همه ارواح از کجا آمده است؟ ثانیاً در هنگامه قیامت روحی که در پنجاه جسد گشته است، با کدامین جسد باید محشور گردد؟
ثالثاً اگر روح برای تکامل بازگشت می‌کند باید نفرات بعدی کامل‌تر باشند. آیا انسانی کامل‌تر از حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) دیده شده است؟
سران اهل حق نمی‌توانند یک جزء قرآن از حفظ بخوانند، درحالی که خود را دون (جامه) حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) می‌دانند. پس چگونه می‌توانند کامل‌تر از آن حضرات یا حتی مساوی باشند که حافظ قرآن بوده و زندگی زاهدانه می‌کردند؟ ولی سران اهل حق از اموال مردم بی‌دلیل و مجوز آسمانی ارتزاق می‌کنند. هر فرد اهل حق می‌باید در سال چهار مثقال نقره به سران خویش به‌عنوان "سری چهار شاهی" بپردازد.
می‌توان گفت که نورعلی الهی که بیشترین تلاش برای موجه جلوه دادن حلول و تناسخ به‌کار برده است و دو نوع زندگی برای ارواح پس از مرگ قائل است:
1. افرادی که پس از مرگ به برزخ می‌روند.
2. افرادی که پس از مرگ به برزخ نمی‌روند، زیرا به کمال نرسیده‌اند.[3]
افرادی که به برزخ می‌روند به سه نوع تقسیم می‌شوند:
1. افرادی که به این جهان برنمی‌گردند به‌وسیله تمهیداتی در عالم برزخ به کمال می‌رسند.[4]
2. افرادی که به جهان بر نمی‌گردند ولی روح آنها با روح شخص دیگری در این جهان مرتبط می‌شود تا از نیکی‌های او تقویت شود.[5]
3. افرادی که پس از مدتی کوتاه به این جهان بر می‌گردند.[6]
با توجه به سخنانی که ایشان در مورد تناسخ مطرح کرده‌اند، آیا جایی برای قبول عقاید این فرقه آن‌هم بدین نحو باقی می‌ماند؟ و آیا ایشان همان فرقه ناجیه هستند؟

پی‌نوشت:

[1]. محمدی محمد، منظومه اهل حق، 1390، صص 111 و 112
[2]. همان، ص 113
[3]. الهی نورعلی، آثارالحق، جیحون، ج 2، ص 273، گفتار 912
[4]. همان، ج 1، صص 273-281
[5]. همان، ج 1، ص 785، گفتار 228
[6]. همان، ص 239، گفتار 794

تولیدی

دیدگاه‌ها

1-یکی از ارکان تحقیق داشتن مرجعی مناسب برای تحقیق است.یاد بگیرید مرجع مناسب را بیابید.به عنوان یکی از پیروان آیین یارسان شعر بالا را در هیچ یک از متون مورد قبول این آیین ندیده ام. 2-الزاما تناسخ به معنای کمال روح نیست بلکه به معنای تعویض جسم است 3-هیچ یک از مردم یارسان اعتقاد به کاملتر بودن از حضرت حیدر را ندارند.اچون اساسا ماهیت وجودی ایشان و سرشت ایشان را با سرشت سایر آدمیان متفاوت و صدالبته برتر میدانند.که آدمی هراندازه سعی در عبادت و ترک محرمات و ... نماید نهایتا آدم شود اما علی نمیشود 4-شما که مسلمان هستید و تناسخ را رد مینمایید آیا اعتقاد دارید که خداوند روح هر شخص را در لحضه شکل گیری نطفه می آفریند؟پس آیه معروف به الست را چه کار میکنید.بر اساس آیین یارسان خداون تمام خلقت را یکجا آفریده و از آن جمله روح را.ودر موضعی که حضرت جنابش بخواهد در قالب آدمی حلول مینماید. پس چه بسا در ابتدای خلقت انسان،فرزندان حضرت آدم روحشا را از جمادی یا نباتی و یا حیوانی گرفته باشند.بی شک یزید ملعون پس از مرگش در جامه پست ترین حیوانات خواهد بود و نه حیوانی از جنس سگ اصحاب کهف که این سگ نیز پس از مرگش چه بسا در قالب آدمی باشد.خدا داند و بس 4-به طور کلی کیفیت زندگی هر موجودی تعیین کننده قالب جسمی او در زندگی بعدی خواهد بود. 5-مگر نه اینکه شما مسلمانان گرامی معتقدید که تمام ذرات عالم ذکر حق میگویند.پس چگونه میتوانید که منکر روح برای انها باشید.ما هم همین را میگوییم.اما با مرگ یک درخت روحش چه میشود؟چه عاملی نابودی حنگلها و حیوانات و کاهش جمعیت آنها را رقم زده حال آنکه به نسبت حمعیت انسانها افزایش یافته است؟ 5-آیین یارسان برای این گردش روح و تناسخ قایل به پایان میباشد و نه اینکه تا همیشه ادامه داشته باشد.که در نهایت یا وصال حق است ویا ... پناه بر حق 6-یک سوال دارم که مربوط به مسئله تناسخ نمیشود آیا خداوند قادر مطلق هست یا نه؟وآیا این به آن معناست که هر فعلی را میتواند انجام دهد و هیچ محدودیتی از برای او نیست؟ آیا اگر اراده نماید نمیتواند در قالب جسم ویا کوه و یا درخت و یا آدمی خود را نمایان سازد؟آیا گر بخواهد نمیتواند در زمان و مکان خودر را محدود کند و وتمام هستی را که ملک اوست و فقط او،اداره کند بی آنکه خللی در کار عالم ایجاد شود.؟آیا نمیتواند در غالب جسمی باشد و با ماهیت وجودیش را هیچ کس نداند و با همان سرشت خداییش را بکند.آیا خدایی که قادر مطلق است نمیتواند علی باشد؟

با سلام و تشکر از اينکه مطالب رو خونديد و حاضر شديد در بحث شرکت کنيد. همان طور که فرموديد "یکی از ارکان تحقیق داشتن مرجعی مناسب برای تحقیق است." ما هم اين نکته را صد در صد قبول داريم. اما در جمله بعد فرموده بوديد "یاد بگیرید مرجع مناسب را بیابید." باور بفرماييد ما به اين مساله پايبند هستيم. و نکته بعد که فرموديد"به عنوان یکی از پیروان آیین یارسان شعر بالا را در هیچ یک از متون مورد قبول این آیین ندیده ام." بايد توجه داشته باشيد که يکي ديگر از ارکان تحقيق انصاف است. معني انصاف آن است که اگر متني را که بر عليه شما يا در نقد شما نوشته شده است را مي خوانيد، درست بخوانيد تا متوجه شويد چه نوشته، سپس جواب در خور توجه به آن بدهيد. از شما تقاضا مي کنم که اوايل مطلب رو دوباره بخونيد تا ببينيد چه نوشته ايم. متن نوشته شده از متون مورد تاييد يارسان نيست، بلکه متني به زبان کردي است که درحال طعنه زدن به يارسان هاي عزيز است و بدين وسيله عقايدشون رو به زبان خودشون نقد ميکنه. مشخص است شاعر شعر مذکور با عقايد يارسان آشناست و از آن طريق اقدام به سرودن شعري در نقد ايشان کرده است و ما هم به هيچ وجه ادعايي نکرده ايم که اين متن از متون يارسان است. چرا که حد اقل اندک کتب منتشر شده يارسان را مي شناسيم. اما بقيه مطالبي که به عنوان سوال يا معرفي عقايد خود مطرح کرده بوديد را در مطالبي مجزا در قسمت اهل حق به مرور خدمتتان شرح مي دهم تا اگر خداوند جل و اسمه بخواهد، نکات مبهم روشن شود. از خداوند مي خواهم هميشه موفق و پيروز و طالب حق و حقيقت باشيد.

دوست عزیز ، اگر این متن از متون اهل حق نیست چرا عنوان متن را "رد تناسخ با منظومه اهل حق " گذاشته‌ای و بعدا خودت می گویی از متون اهل حق نیست. به عنوان یک شخصی که خودم را پست‌تر از آنی می‌دانم در این باره اظهار نظر کنم اما حالا که شما با این تیتر ، سعی بر رد دین اهل‌حق داری باید بگویم دوست عزیز، دین تبلیغی نیست ، این در حالی است که سالهاست دین اسلام سعی بر تبلیغ دین خود دارد و عواقب این تبلیغ کردن ها هم واضح است ظهور جریان هایی مثل داعش از عواقب آن است حالا هر چقدر هم که دین اسلام خوب عمل کند یک تفکر منفی راجب اسلام در سراسر جهان وجود دارد، حالا اگر می پرسید که چطور انسان ها دین درست را تشخیص دهند باید بگویم هر انسان سالم و عاقلی در یک دوره از زندگی خود(در افراد مختلف متفاوت است) نیاز به راه صحیح زندگی کردن را احساس می‌کند و به سمت و سوی دین صحیح کشیده می شود ، جدا از این بحث شما که متون معتبر اهل حق را دیده‌اید چرا باید فقط یک شعر ضد اهل حق و خارج از متون معتبر را ترویج دهید ، آیا پیشگویی های این متون را نخوانده‌اید؟ پیشگویی هایی که در هیچ کتابی وچود ندارد حتی اسم تک تک پادشاهان را نیز بیان می کند ، حالا چطور این معجزه بزرگ را نمی بینید؟ چرا فقط سعی در ترویج خرافیاتی که به این دین نسبت می دهند دارید، به عنوان یک یارسانی باید بگویم مطالبی که منتشر کرده‌اید کذب محض است و هیچ کدام واقعیت ندارد. شما صرفا با یک جستجوی ساده در اینترنت ، خرافاتی را گیر آورده و منتشر کرده‌اید و مطمئنا اگر من هم دلایل نقض اسلام را جستجو کنم ، به مواردی بر می‌خورم که چون هیچ شناختی از دین اسلام ندارم آن‌ها را باور کرده و منتشر می کنم.

اصلا اهل حق قائل به تناسخ نيست بلكه درست سير كنال روح هست .حركت جوهري ملاصدرا را ملاحظه بفرماييد! ديوان عطار را ملاحظه بفرماييد و خيلي از عرفاي اسلامي را تا به زندگي هاي متوالي اگاه شويد. كتب دكتر بهرام الهي را بخوانيد و معرف الروح استاد الهي را كه تناسخ را رد ميكنند. كتاب اقاي محمد علي سلطاني هم بنام حريم حق جواب گزافه هاي شما را داده است.مرفق باشيد .

سلام بر دوست محقق مکتبی برادر عزیز حرکت جوهری و سر به سوی کمال در تعالیم اسلامی مربوط به یک روح و یک بدنه، ولی در اهل حق مساله دونادون و جامه به جامه شدن مطرحه، پس از زمین تا آسمون فرق این دو موضوع هست.

سلام موضوع دونادون مطرع شده در میان جامعه اهل بنوعی خرافه گوئی است یعنی هر بار سیدهای عالم در اهل حق آذربایجان پرسیده می شود تا تا به جزئیات وارد شود وشبهات مطروحه را پاسخ دهند به صراحت اعلام می کنند اهل حق سر است از سریات لذا لازم نیست بیشتر بدانید بهتر بگویم اینگونه افراد با القات کذب خود سعی در بهتر جلوه دادن خود و شاید همیشه در واهمه نگهداشتن جامعه اهل حق دارند ونمی خواهند راز تشکیل اهل حق را واش کنند جالب اینست بعضی پیران چندان اطلاعی از وجود تناسخ ومعانی عرفانی ان ندارند وچه بسا جوانان اهل حق هرگاه بخواهند بازخوری از تناسخ دراهل حق ویا مسائل متشکله اهل حق یا یارستان داشته باشند ونتوانند جواب قانع کننده ای داشته باشند طبیعی است که پیران وسیدها ان جوانان را درمقابل خود خواهند داشت لذا سعی می کنند با نوعی ارعاب خانوادگی وقومی خصومت را درانها فروکش کنند لازم دانستم که بگویم سر سپرده های اهل حق وقت روش اباء و اجدادی را درپیش گرفتند و الحمدالله دراین عصر اولاد ذکور ومونث وقتی صاحب فرزندی می شوند دیگر ورسم قدیم مراسم سرسپردگی انجام نمی دهند و سعی می کنند به هر نحوی که شده سنت پیامبر واسلام را انجام دهند مانند اسم گذاری

این شعر رو از خودت در آوردی ؟؟؟ اصلا ادبیاتش کلا با دفاتر فرق داره ,من آن درم که در ویرانه ها گنجم ,سخن دان و سخن فهم و سخن سنجم ,سر حلقه یاران ده و دو چهار و پنجم ,از کور و نابینایان نمیرنجم ,هندو خود دانی ب راهی مرو رفتنش نتوانی ,سخنی مگو معناش ندانی ,بر کشتی منشین ناشی ملوانی مبادا کشتی برگردد و شود طوفانی

این شعر در کتاب منظومه اهل حق اثر محمد محمدی است که به زبان کردی در جواب دفاتر اهل حق سروده شده است.

باسلام،خداوند در هنگام خلقت انسان فقط دو جسم آدم و حوا را بوجود آورد ولی در آن هنگام ارواح زیادی را خلق کرد تا در جسم نوادگان آدم و حوا قرار گیرند و در روز ازل از همه ی ارواح پیمان گرفت که جز کار نیک در دنیا انجام ندهند بنابراین جمعیت ثابت نماند.لزوما انسان جسم بعدی کامل تر نیست و این به خود انسان بستگی دارد که بتواند سیر تکامل را طی کند یا نه. ذهن انسان ظرفیت محدودی داردبنابراین وقتی روح در آن قرار می گیرد نمی تواند زندگی گذشته اش را به یاد آورد مانند لیوانی که در آن آب می ریزند و با پر شدن لیوان باقی مانده آب به بیرون می ریزد.هر کسی نمی تواند دون حضرت علی باشد،کسانی که دون حضرت علی را دارند مسلما برتر هستند و اینکه قرآن را حفظ نیستند دلیلی بر کامل نبودن آن ها نیست،چون زندگی قبلی آن ها تمام و وارد مرحله ای جدیدتر و کامل تر شده اند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.