تعصب و بيسوادی و حماقت از صفات اصلی جماعت آركائيست (باستان گرا) هست. بيسوادی باعث ميشه نتونن حق رو از باطل تشخيص بدن و تعصب باعث ميشه بر قضاوت اشتباه خودشون اصرار كنن. مثل خری كه داره علف مسموم ميخوره و هر كسی كه بخاد مانعش بشه رو با جفتک انداختن دور ميكنه . اين جماعت رو بايد به حال خودشون رها كرد تا سقط بشن . بدبختی اينكه هيچ وقت اينها با ديدن لاشه گنديده دوستاشون عبرت نميگرن و از خوردن علف مسموم دست برنميدارن. نمونه اون لاشه كثيف بوگندو : صادق هدايت كه به بن بست رسيد و بزدلانه خودش رو خفه كرد ! ولی دار و دسته ش ازش عبرت نميگيرن. باستان گرا ها اهل عبرت نيستن. اهل منطق و تفكر نيستن . اگه بودن حال و روزشون اين نبود. صادق هدايت سالها خزعبلات تحويل جامعه داد آخرش هم فهميد چه غلطی كرده واسه همين خودش رو برای هميشه خفه كرد... دهن خودش رو برای هميشه بست تا به همه بگه زندگی من اشتباه بود و راهی كه فكر ميكردم درسته، راه نبود! بيراهه بود. ته اون بيراهه هم نابود شد. طرفدارانش از جمله اين باستان گرا های دو آتيشه بايد عبرت. ولی در مقابل فكر كردن مقاومت ميكنن. چون نميخان بيدار بشن. ميخان خواب های قشنگ ببينن. اينها توهم و خيال رو به واقعيت ترجيح ميدن