افزودن نظر جدید

سلام چرا از بحث اصلي خارج شديد بحث اصلي اينست كه با اين شعر شاهنامه معلوم است كه علم در ايران قبل از اسلام كاملا طبقاتي بوده پسر كفاش رو چه به آموختن علم؟خوب شما در نظر بگيريد چند سال بعد اين پسر سي چهل سالش شده مواجه ميشود با دين جديذي كه دقيقا دست ميگزارد روي عقده او كه او استعداد دبيري را داشته ولي چون پدرش كفاش است نتوانسته شما خود را جاي اين پسر چهل ساله قرار دهيد آيا اين دين را نميپذيريد!؟اصن ريشه اينكه كشور ايران و مردم ما اسلام را با جان ودل پذيرفتند همين است!!آقايان بخاطر عناد ورزي با دين اسلام قبل از اسلام را علم نكنيد كه ابزار بس بي تمكيني است!!دوست من ايرانيان در طول تاريخ ثابت نموده اند كه در برابر تمام حملات و شبيخونهاي فرهنگي واكسينه ميباشند ايران اسلام آورد نه بخاطر زور گويي عرب نه بخاطر ندادن جزيه بلكه بخاطر فرهنگ بالايش اسلام را پذيرفت و آنرا توسعه داد مگر ميشود ديني زوري باشد و در ضمن بزرگترين ايديولوگهاي آن همنها باشند كه از روي زور آنرا پذيرفته اند؟فردوسي خود كسي است كه قبل از اسلام را مايل است و در تمجيد آن زمان بسيار پرداخته است او با اين وجود چنين داستان عجيبي را به شعر ميآورد تا عمق فاشيسم و طبقاتي بودن رژيم ساسانيان را بيان كند!!خوب چرا بايد از اين داستان نتيجه بگيريم كه به به ديديد چه خوبيها داشته و همين روش بسيار خوب است پسر نجار مجكوم است به نجار شدن و پسر كفاش همين!اتفاقا مثل آخوند و روحاني را كه گفته شد را من كاملا رد ميكنم كه بسيار از كسان را ميشناسم كه پدر روحاني پسر غير از او و اين اظهر من الشمس است بچه هاي هاشمي ره كدامشان روحاني هستند يا پسر مكارم كه مهندس ساختمان و هم دانشگاهي من ووووووووچرا و چرا با اطلاعات اندك در صدد توجيه يك ناحق هستيد و در اين گزار بيرحمي نوشتاري را صلاح دانسته به هم و همه ميتازيد؟
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.