سبک زندگی اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سبک زندگی مفهومی است که با انتخابی شدن زندگی روزمره معنا مییابد. برخلاف جوامع سنتی، در جامعه معاصر بهواسطه اهمیت خود و مسئولیت شخصی و ظهور جامعه مصرفی در زندگی قدرت انتخاب نیز بیشتر شده است. بنابراین، پدیده اجتماعی سبکهای زندگی از اجزای سازنده تحولات مدرنیته تلقی میگردد؛ زیرا سبکهای زندگی بازنمودی از جستجوی هویت و انتخاب فردی است. بهعلاوه این موضوع از چنان قابلیتی برخوردار است که میتواند ابعاد مختلف مدرنیته را معرفی نماید. در دنیای امروز مفهوم سبک زندگی راهی برای تعریف ایستارها، ارزشها و همچنین نشانگر ثروت و موقعیت اجتماعی افراد است. مطالعات سبک زندگی ازاینجهت اهمیت دارد که شیوههای ارتباط و پیوند اجتماعی حاصل از فرایندهای فرهنگی و اقتصادی مدرن را آشکار میسازد.
خاستگاه بحث «سبک زندگی» با این عنوان خاص، به عالم غرب برمیگردد؛ که از عمر آن حدود صد و اندی سال میگذرد. این مفهوم در آغاز با مباحث طبقه و منزلت اجتماعی پیوند خورده بود. در اوایل قرن بیستم، از یکسو «سبک زندگی» فرصت تبیینهایی غیر مارکسیستی را فراهم کرد و از سوی دیگر بسیاری از جامعه شناسان، این اصطلاح را گویاتر از شاخصههای رایج در مطالعه طبقهبندی اجتماعی دانستند. طرح علمی این موضوع برای نخستین بار در روان شناسی، از سوی آلفرد آدلِر بود و سپس پیروان او آن را گسترش دادند. معادل واژه «سبک» در زبان عربی تعبیر «اسلوب» و در زبان انگلیسی «style» است. عبارت «سبک زندگی» در شکل نوین آن (life style) اولین بار توسط «آلفرد آدلر» در روانشناسی در سال 1929 میلادی ابداع شد. این عبارت بهمنظور توصیف ویژگیهای زندگی آدمیان مورد بهرهبرداری قرار گرفت. در کتابهای لغت انگلیسی، این واژه در معانی کموبیش مشابهی بهکاربرده شده است: «سبکهای زندگی مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها در هر چیزی را دربرمی گیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، آگهیها، همه و همه، تصَوّرها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم میکنند.»[1] «روش نوعی زندگی فرد، گروه یا فرهنگ را سبک زندگی گویند.»[2] «روشی که یک فرد یا گروهی از مردم بر اساس آن کار و زندگی میکنند: یک زندگی سالم و راحت، (بخشی از آنکه بالباسها، فرصتها، عادات... ارتباط دارد)»[3].
مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در خصوص اهمیت سبک زندگی اسلامی از سالهای پیشسخنان و فرمایشات مهمی را مطرح کردهاند، و از طرفی اگر به فرمایشات معظم له با یک دید عمیق و دقیق توجه بشود قطعاً خیلی از مشکلات کنونی رفع خواهد گردید. به همین خاطر در این مقاله به ذکر چند مورد از سخنان معظم له در خصوص سبک زندگی اسلامی اشاره میکنیم.
ایشان در خصوص اهمیت سبک زندگی و اینکه چرا باید به سبک زندگی اهمیت داده و آن را در مسیر زندگی این دنیا با دقت نظر و وسواس بیشتری پیگیری کرد، میفرمایند: «یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی کردن، رفتار اجتماعی، شیوهی زیستن (اینها عبارةٌ اخرای یکدیگر است) اینیک بُعد مهم است؛ این موضوع را میخواهیم امروز یکقدری بحث کنیم. ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم ( که هدف انسان، رستگاری و فلاح و نجاح است)، باید به سبک زندگی اهمیت دهیم؛ اگر به معنویت و رستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم، برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، باز پرداختن به سبک زندگی مهم است. بنابراین مسئله، مسئلهی اساسی و مهمی است.»[4]
سبک زندگیبخش حقیقی و اصلی تمدن اسلامی است. معظم له در این خصوص میفرمایند: «ما اگر پیشرفت همهجانبه را به معنای تمدن سازی نوین اسلامی بگیریم (بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوییم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ این محاسبهی درستی است) این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید.
آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهایی که ما امروز بهعنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بینالمللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشتهایم. کارهای زیاد و خوبی شده است؛ هم درزمینهی سیاست، هم درزمینهی مسائل علمی، هم درزمینهی مسائل اجتماعی، هم درزمینهی اختراعات (که شما حالا اینجا نمونهاش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز برای ما شرح دادند) و از این قبیل، الیماشاءالله در سرتاسر کشور انجامگرفته است. در بخش ابزاری، علیرغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است.
اما بخش حقیقی، آن چیزهایی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئلهی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئلهی خط، مسئلهی زبان، مسئلهی کسبوکار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است.»[5] همچنین میفرمایند: «باید آسیبشناسی کنیم چرا در بخش سبک زندگی پیشرفت نکردیم در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیبشناسی کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟ بنابراین باید آسیبشناسی کنیم؛ یعنی توجه به آسیبهایی که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها. البته ما اینجا نمیخواهیم مسئله را تمامشده فرض کنیم؛ فهرستی مطرح میکنیم: چرا فرهنگ کار جمعی در جامعهی ما ضعیف است؟ اینیک آسیب است. بااینکه کار جمعی را غربیها به اسم خودشان ثبت کردهاند، اما اسلام خیلی قبل از اینها گفته است: «تعاونوا علی البرّ و التّقوی [مائده/2] و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید»، یا: «و اعتصموا به حبل الله جمیعاً [آل عمران/103] و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت) چنگ زنید، و پراکنده نشوید». یعنی حتّی اعتصام به حبلالله هم باید دستهجمعی باشد؛ «و لا تفرّقوا». چرا در برخی از بخشهای کشورمان طلاق زیاد است؟ چرا در برخی از بخشهای کشورمان روی آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟ چرا در روابط همسایگیمان رعایتهای لازم را نمیکنیم؟ چرا صلهی رحم در بین ما ضعیف است؟ چرا درزمینهی فرهنگ رانندگی در خیابان، ما مردمان منضبطی بهطور کامل نیستیم؟ این آسیب است. رفتوآمد در خیابان، یکی از مسائل ماست؛ مسئلهی کوچکی هم نیست، مسئلهی اساسی است. آپارتماننشینی چقدر برای ما ضروری است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتی دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میکنیم؟ الگوی تفریح سالم چیست؟ نوع معماری در جامعهی ما چگونه است؟ ببینید چقدر این مسائل متنوع و فراگیرِ همهی بخشهای زندگی، داخل در این مقولهی سبک زندگی است؛ در این بخش اصلی و حقیقی و واقعی تمدن، که رفتارهای ماست. چقدر نوع معماری کنونی ما متناسب با نیازهای ماست؟ چقدر عقلانی و منطقی است؟ طراحی لباسمان چطور؟ مسئلهی آرایش در بین مردان وزنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟ آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهای روزانه، به همدیگر بهطور کامل راست میگوییم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟ بعضیها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزی چیست؟ در محیط اجتماعی، برخیها پرخاشگریهای بیمورد میکنند؛ علت پرخاشگری و بیصبری و نابردباری در میان بعضی از ماها چیست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانهها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟ چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانونگریزیگریزی (که یک بیماری خطرناکی است) در برخی از مردم چیست؟ وجدان کاری در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعی در جامعه چقدر وجود دارد؟ محکمکاری در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید کیفی در بخشهای مختلف، چقدر موردتوجه و اهتمام است؟ چرا برخی از حرفهای خوب، نظرهای خوب، ایدههای خوب، در حد رؤیا و حرف باقی میماند؟ که دیدید اشاره کردند. چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاههای اداری ما کم است؟ هشت ساعت کار باید بهقدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا بهقدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟ چرا در بین بسیاری از مردم ما مصرفگرائی رواج دارد؟ آیا مصرفگرائی افتخار است؟ مصرفگرائی یعنی اینکه ما هرچه گیر میآوریم، صرف اموری کنیم که جزو ضروریات زندگی ما نیست. چه کنیم که ریشهی ربا در جامعه قطع شود؟ چه کنیم که (حق همسر، حق زن، حق شوهر) حق فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده، آنچنانکه در غرب رایج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟ چه کنیم که زن در جامعهی ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگیاش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعیاش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگیاش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکیاش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسی ماست. حد زادوولد در جامعهی ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زماندار و نیاز به زمان و مقطعی را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت بازکنید. بعد شما شیر را بازکنی و بروی! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش میدهند که آقا جامعهی ما در آیندهی نهچندان دوری، جامعهی پیر خواهد شد؛ این چهرهی جوانی که امروز جامعهی ایرانی دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زادوولد چقدر است؟ چرا در بعضی از شهرهای بزرگ، خانههای مجردی وجود دارد؟ این بیماری غربی چگونه در جامعهی ما نفوذ کرده است؟ تجملگرائی چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چهکار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اینها بخشهای گوناگونی از مسائل سبک زندگی است، و دهها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ که بعضی از اینهایی که من گفتم، مهمتر است. اینیک فهرستی است از آن چیزهایی که متن تمدن را تشکیل میدهد. قضاوت دربارهی یک تمدن، مبتنی بر اینهاست. نمیشود یک تمدن را بهصرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد؛ درحالیکه در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگی مردم را فراگرفته. اصل اینهاست؛ آنها ابزاری است برای اینکه این بخش تأمین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگی کنند، با امنیت زندگی کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالی انسانیِ مطلوب پیدا کنند.»[6]
ایشان در خصوص نحوه برداشت و فهم از سبک زندگی به بحث تفسیر و برداشت از سبک زندگی اشارهکرده و میفرمایند: «رفتار اجتماعی و سبک زندگی، تابع تفسیر ما از زندگی است: هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که ما برای زندگی معین کنیم، برای خودمان ترسیم کنیم، بهطور طبیعی، متناسب با خود، یک سبک زندگی به ما پیشنهاد میشود. یک نقطهی اصلی وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفی را باید ترسیم کنیم ( هدف زندگی را) به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخشها امکانپذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمیگیرد. حالا آن چیزی که به آن ایمانداریم، میتواند لیبرالیسم باشد، میتواند کاپیتالیسم باشد، میتواند کمونیسم باشد، میتواند فاشیسم باشد، میتواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یکچیزی باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئلهی ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلی اعتقاد؛ یک چنین ایمانی باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگی انتخاب خواهد شد.»[7]
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدظلهالعالی) در خصوص تقلید و الگو قرار دادن غرب به خاطر پیشرفت ظاهری و فریبنده آنکه درواقع به خاطر پیشرفت در امور مادی قدم در نابودی و محو کردن هویت اخلاقی و فطری بشریت کرده است میفرمایند: تقلید از غرب جز ضرر و فاجعه چیزی به بار نمیآورد. «برای ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامی، بهشدت باید از تقلید پرهیز کنیم؛ تقلید از آنکسانی که سعی دارند روشهای زندگی و سبک و سلوک زندگی را به ملتها تحمیل کنند. امروز مظهر کامل و تنها مظهر این زورگویی و تحمیل، تمدن غربی است. نه اینکه ما بنای دشمنی با غرب و ستیزهگری با غرب داشته باشیم - این حرف، ناشی از بررسی است - ستیزهگری و دشمنیِ احساساتی نیست. بعضی به مجرد اینکه اسم غرب و تمدن غرب و شیوههای غرب و توطئهی غرب و دشمنی غرب میآید، حمل میکنند بر غربستیزی: آقا، شماها با غرب دشمنید. نه، ما با غرب پدرکشتگیِ آنچنانی نداریم (البته پدرکشتگی داریم!) غرض نداریم. این حرف، بررسیشده است.
تقلید از غرب برای کشورهایی که این تقلید را برای خودشان روا دانستند و عمل کردند، جز ضرر و فاجعه به بار نیاورده؛ حتّی آن کشورهایی که بهظاهر به صنعتی و اختراعی و ثروتی هم رسیدند، اما مقلد بودند. علت این است که فرهنگ غرب، یک فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودکنندهی فرهنگهاست. هر جا غربیها وارد شدند، فرهنگهای بومی را نابود کردند، بنیانهای اساسیِ اجتماعی را از بین بردند؛ تا آنجائی که توانستند، تاریخ ملتها را تغییر دادند، زبان آنها را تغییر دادند، خط آنها را تغییر دادند. هر جا انگلیسها وارد شدند، زبان مردم بومی را تبدیل کردند به انگلیسی؛ اگر زبان رقیبی وجود داشت، آن را از بین بردند.
باطن فرهنگ غربی، سبک زندگی مادی شهوتآلودِ هویت زدا و ضد معنویت است. یکی از خصوصیات فرهنگ غربی، عادیسازی گناه است؛ گناههای جنسی را عادی میکنند. امروز این وضعیت در خود غرب به فضاحت کشیده شده؛ اول در انگلیس، بعد هم در بعضی از کشورهای دیگر و آمریکا. این گناه بزرگِ همجنسبازی شده یک ارزش! به فلان سیاستمدار اعتراض میکنند که چرا او با همجنسبازی مخالف است، یا با همجنسبازها مخالف است! ببینید انحطاط اخلاقی به کجا میرسد. این، فرهنگ غربی است. همچنین فروپاشی خانواده، گسترش مشروبات الکلی، گسترش مواد مخدر.
من سالها پیش (در دههی 30 و 40) در منطقهی جنوب خراسان، بزرگان و افراد صاحبفکر و پیرمردهایی را دیدم که یادشان بود که انگلیسها چگونه تریاک را با شیوههای مخصوصی در بین مردم رایج میکردند؛ والّا مردم تریاک کشیدن بلد نبودند؛ این چیزها وجود نداشت. این افراد یادشان بود، سراغ میدادند و خصوصیاتش را میگفتند. با همین روشها بود که مواد مخدر بهتدریج در داخل کشور توسعه پیدا کرد. فرهنگ غربی اینجوری است.
فرهنگ غربی فقط هواپیما و وسایل آسایش زندگی و وسایل سرعت و سهولت نیست؛ اینها ظواهر فرهنگ غربی است، که تعیینکننده نیست؛ باطن فرهنگ غربی عبارت است از همان سبک زندگی مادیِ شهوتآلودِ گناهآلودِ هویت زدا و ضد معنویت و دشمن معنویت. شرط رسیدن به تمدن اسلامیِ نوین در درجهی اول این است که از تقلید غربی پرهیز شود. ما متأسفانه در طول سالهای متمادی، یکچیزهایی را عادت کردهایم تقلید کنیم.
بنده طرفدار این نیستم که حالا در مورد لباس، در مورد مسکن، در مورد سایر چیزها، یکباره یک حرکت جمعی و عمومی انجام بگیرد؛ نه، این کارها باید بهتدریج انجام بگیرد؛ دستوری هم نیست؛ اینها فرهنگسازی لازم دارد. همانطور که گفتم، کار نخبگان است، کار فرهنگسازان است. و شما جوانها باید خودتان را برای این آماده کنید؛ این، رسالت اصلی است.»[8] مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در سخنان دیگری برای نهادینه کردن فرهنگ درست زیستن وزندگی سالم داشتن ازنظر دین اسلام، بحث «خودکنترلی» و خود را همیشه و همهجا مسئول کارها و کردههای خویش دانستن را مطرح کرده و میفرمایند: «همین بحث سبک زندگی و اسلوب زندگی بهحسب نظر اسلام، این در داخل بسیج میتواند یک معیار برای خودشناسی باشد. بحث این نیست که دستگاههای برتر و بالاتر بیایند ما را عیار بزنند، ببینند چه جوری است، بحث این است که خودمان، خودمان را عیارسنجی کنیم. رفتار ما در محیط کار چگونه است؟ رفتار ما با همسر و فرزند چگونه است؟ رفتار ما در محیط زندگی و محیط اجتماعی چگونه است؟ رفتار ما با زیردست چگونه است؟ باکسی که بالادست ماست، رفتار ما چگونه است؟ رفتار ما با دوست چگونه است؟ با دشمن چگونه است؟ اینها همه در اسلام اندازه و معیار دارد. خودمان را بسنجیم. این میشود عیار خویش را سنجیدن، خود را درست شناختن. اگر ازاینجا شروع کردیم، بنیان زندگی ما، بنیان کار ما در همهی بخشها، بخصوص در بسیج، که حالا محل بحث ماست، تقویت خواهد شد.»[9]
پینوشت:
[1]. سایت ویکی پدیا، 90/5/15
[2]. میریام و بستر، merrian-websters collegiate Dictionary، ص 672.
[3]. آکسفورد ادونس – دیکشنری، oxford Advanced learners Dictionary of current English، ص 743.
[4]. بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی ۱۳۹۱/۰۷/۲۳.
[5]. همان
[6]. همان
[7]. همان
[8]. همان
[9]. سخنرانی در جمع گروهای حلقه صالحین 1391/01/09
دیدگاهها
مهدی توسلی
1394/12/16 - 20:27
لینک ثابت
بسیار عالی فقط به عشق رهبرم
مرشدی
1395/03/14 - 00:40
لینک ثابت
با سلام
محمد ابراهيم پور
1395/08/19 - 13:12
لینک ثابت
با سلام بسيار عالي وسنجيده
افزودن نظر جدید