سلفیت
ابن تیمیه در رابطه با قاتل علی (علیه السلام) مینویسد: «كسیكه علی را كشت، نماز میخواند، روزه میگرفت، قرآن میخواند و او را با اين اعتقاد كشت كه خدا و رسول، كشتن علی را دوست میدارند» اما در مورد قاتل عثمان مینوسید: «كسانیكه در راه كشتن او تلاش كردند، همگی در اشتباه بوده و ظالم، سركش و تجاوزكار بودند!»
ابنتیمیه: «شكي نيست كه سَبِّ هيچ يك از صحابه جايز نيست، نه علي و نه عثمان و نه غير آن دو و كسي كه به ابوبكر و عمر و عثمان دشنام دهد، گناه او از كسي كه به علي دشنام دهد بيشتر است.» این در حالی است که علت حرمت سب صحابه، روایت عامهای است که از لعن همه صحابه نهی میکند، ولی برخی بدون هیچ سندی اینچنین با دین خدا بازی میکنند.
ابن قیم جوزیه را رئیس شاگردان ابن تیمیه مینامند. او همیشه همنشین استادش بود، تا جایی که حتی به اتفاق ابن تیمیه به زندان رفت، او آنچنان در افکار ابن تیمیه محو شد، که دیدگاه تازهای از خود نشان نداد، بلکه بعد از وفات استاد و خلاصی از زندان، به انتشار عقاید ابن تیمیه پرداخت، از این رو باید او را مبلغ افکار ابن تیمیه دانست.
در زمانی که جهان اسلام، همه روزه از سوی دنیای اسلامستیز غرب، آماج انواع حملات ناجوانمردانه قرار میگیرد. و ایشان از هیچ عملی اعم از حملات نظامی تا ترور شخصیتها و توهین به بزرگان این دین چون پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) فروگذار نمیکنند، آیا شایسته است که خود مسلمانان مروج کتبی باشند که حاوی توهین به پیامبر است؟
بعد از رحلت رسول الله (صلی الله علیه و آله) شیعیان با تمسک به سخنان پیامبر، پیروی از اهل بیت را سرلوحه خود قرار دادند در حالی که اهل سنت که خود را از فیض امام معصوم، بی بهره میدیدند، برای جبران این نقیصه، طرح سلف صالح را پیریزی کردند و با تسمک به احادیث ضعیف السندی، موجبات دوری از مکتب اسلام حقیقی را رقم زدند.
ابن تیمیّه ازاندیشمندان مشهورعالم اسلام است که دراثر مخالفت صریح با فلسفه و جمود بر ظواهر به وادی خطرناک جسمانیت خداوند وارد شده و مرئی بودن خداوند را پذیرفته است. او معتقد است موجود قائم به نفس و غیر قابل اشارهی حسّی و غیرقابل رؤیت وجود خارجی ندارد. بنابراین یک چنین موجودی ساخته و پرداختهی ذهن بشر است.
ابن تیمیه در کتابهای مختلفش، ابنسینا را به خاطر عقلگرایی تکفیر کرده و میگوید: ابنسینا و امثال او از پیروان کفار هستند. زیرا خداوند سبحان انسانها را از پیروی صاحبانِ منصب و علم که دشمن پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند برحذر داشته است و ابن سینا از افرادی است که دارای علم بود، ولی علم او نفعی به حال انسانها ندارد.
سلفیه درباری نام دیگر وهابیت است. وهابیت امروزه در قالب گروه جامیه نیز تشخص یافته است که رهبر این گروه، «ربیع المدخلی» است. «ربیع مدخلی» با برداشتن علم وهابیت، به شدت در مقابل دیگر اندیشمندان اهلسنت همچون سید قطب قد عَلَم کرده و مبنای توحیدی سید قطب را به چالش کشانده است که با این کار خط بطلان بر افکار خود کشیده است.
با دقت نظر در نحوه برخورد ابنتیمیه با روایات فضائل، به این نتیجه میتوان دست یافت که او با روایات مختلف فضائل اهلبیت(علیهم السلام) برخوردهای متفاوتی انجام میدهد. در خصوص روایاتی که از لحاظ سندی و متنی متقن هستند دست به تشریک میزند. یعنی اختصاص فضیلت را مورد انکار قرار میدهد و سعی میکند هیچ برتری برای اهلبیت پیامبر نسبت به بقیه باقی نماند.
یکی از مسائلی که در بین مسلمانان قرون طلایی اسلام مورد نزاع واقع شد و حتی بر سر آن بسیاری به قتل رسیدند و بسیاری به زندان افتادند و بین مسلمانان در بعضی شهرها و قصبات سالها درگیری مذهبی واقع شد، اختلاف در فهم مسائل دینی بوده است. آیا این سلف صالح که دارای بهترین فهم بودند نباید دارای شناخت عمیق از این مسائل باشند؟
عقیده مهدویت، عقیدهای محکم در چارچوب نظام فکری مسلمانان است و همه مسلمانان و حتی وهابیان به آن معتقد هستند. اگرچه در این میان از طرف ابنتیمیه اشکالاتی به این عقیده شده است. ابنتیمیه از سویی نام پدر امام مهدی(علیهالسلام) را عبدالله دانسته و از سویی دیگر مهدی را از نسل حسن بن علی میداند، که هر دوی این اشکالات بیاساس است.
مناسب این است که همه مذاهب در جهت احترام مقابل به یکدیگر و تحکیم قوای اسلامی از توهین به یکدیگر پرهز نموده و به دولت اسلامی قدرتمند در مقابل ایادی استکبار قدرت و توان مضاعف ببخشیم.
در گزارشها و تصاویری که در مورد موقعیت جغرافیایی فعالیت حسابهای توییتری گروهک تروریستی داعش منتشر شده است، نام کشور عربستان سعودی و چند كشور از جمله ایالات متحده آمریکا به چشم میخورد، که این امر نشان دهنده فعالیت این گروهک تروریستی به صورت گسترده در این کشورها است.
نبهانی از علمای اهل سنت (متوفای ۱۳۵۰ قمری) در کتاب الشواهد الحق میگوید: به درستی که ثابت شد و از خورشید واضحتر است که علمای مذاهب اربعه بر این مساله اتفاق نظر دارند، که بدعتهای ابن تیمیه را باید کنار گذاشت. برخی از آنها حتی فراتر رفته به نقلهای ابن تیمیه نیز معترضند بعضا آنها را معتبر نمیدانند.