مکاتب اهل سنت

محبت اهل بیت(ع) برای اهل سنت، جزء لاینفک ایمان آنهاست؛ به طوریکه اگر محبت اهل بیت(ع) را نداشته باشند، ایمان آنها مشکل دارد.

اگر مذهب ما برای عزاداری، دست ما را نبسته بود، برای امام حسین (علیهالسلام) شدیدتر از شیعیان عزاداری میکردیم. ما باید با اخوت و برادری، مسیر امام حسین (علیهالسلام) را ادامه دهیم.

واقعهی عظیم عاشورا و نهضت الهی امام حسین (ع) ماموریتی الهی بود که به بهترین وجه علیه طاغوت زمان صورت گرفت؛ اما باید گفت این قیام به قدری مورد توجه پروردگار عالم قرار دارد که حتی خاک سرزمین محل شهادت سیدالشهداء (ع) و یاران باوفایش نیز اهمیت فراوانی دارد، و علاوه بر علمای شیعه، محدثان اهلسنت نیز به عظمت خاک کربلا در بیان رسول خدا (ص) اعتراف کردهاند.

در مورد اسلام شروع به مطالعه و تحقیق کردم و فهمیدم دین اسلام دین جهانی، کامل و زیبا است. قبل از اسلام، بودایی بودم و با مسیحیت آشنا؛ بعد از 11 سپتامبر بر روی ادیان و مذاهب مطالعه و با اسلام مقایسه کردم و به این نتیجه رسیدم دین صحیح، اسلام است، ... به عشق روضههای مولایم امام حسین (علیهالسلام) فارسی یاد گرفتم.

عده قلیلی از علمای اهل سنت، هر هفته با عبدالحمید دیدار کرده و از مواضع او حمایت میکنند. در این جلسات به حادثه مهر 1401 زاهدان میپردازند و مجازات آمران و عاملان این حوادث را خواهانند؛ در حالی که در این جریان، اگر قصوری متوجه نظام بوده، جبران شده است؛ برخورد و مجازات عوامل مسجد مکی نیز که در رخ دادن این جریان بیتأثیر نبودند، با این جلسات نمایشی به حاشیه نخواهد رفت.

حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت، پس از نقل چند حدیث درباره غدیرخم، آنها را طبق مبنای نویسندگان کتابهای صحیح اهل سنت، صحیح میداند و میگوید با اینکه این احادیث صحیح است، آنان در کتب صحیح خود نیاوردهاند.

در منابع حدیثی شیعه، در اهمیت روزه روز عید سعید غدیر آمده که روزه این روز، معادل روزه تمام عمر دنیا و نیز معادل صد حج و صد عمره مقبول است؛ در کتب اهل سنت نیز روایتی در اهمیت روزه این روز آمده وعلمای اهل سنت نقل کردهاند که هر كس روز 18 ذی حجّه را روزه بگیرد، براى او روزه شصت ماه نوشته میشود.

ابن كثیر از علمای اهل سنت پس از نقل حدیثی در مورد غدیرخم میگوید: «استادم ذهبی در مورد این حدیث میگوید: قسمت اول حدیث (من کنت مولاه فعلی مولاه) متواتر است و من یقین به صدور آن از طرف رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) پیدا کردم؛ قسمت دوم حدیث (اللهم وال من والاه و عاد من عاداه) سندش قوی است

عبدالحمید که علما را در تقابلش با نظام اسلامی، همراه نمیبیند، به آنان اتهام میزند که چون حقوقبگیر دولت شدهاید، از دولت شکایت نمیکنید و به حکومت سفارش میکند به علما حقوق ندهید و آنان را به خود وابسته نکنید؛ از طرف دیگر ادعا کرده که هیچ کمک دولتی برای مسجد خود و اداره آن و هزینههای شخصیاش نگرفته و نمیگیرد که این کلام توهین به شعور مخاطبان است!

خلاصه ای از دیدار «علامه امینی» با استاد «اعظمی» از اهل سنت در بغداد از کتاب «ربع قرن مع العلامة الأمینی» آمده است؛ این کتاب نکات ظریف و زیبایی دارد، که دوستانی که می خواهند در مسیر ولایت و امامت کار کنند، مطالعه این کتاب بسیار مفید است.

چرایی ازدواج رسول خدا (ص) با دختران خلفای اهل سنت و رهبر منافقین، یکی از مهمترین مباحث جنجال برانگیز است؛ عدهای معتقدند که اگر حضرت با دختران این افراد ازدواج نمیکردند، شاید کسی گمراه نمیشد؛ زیرا با این ازدواج، عدهای گمراه شدهاند. در پاسخ باید گفت، خدای رحمان در آیات قرآن، به مذمت دو تن از زنان پیامبر (ص) پرداخته است که در نتیجه آن، هدایت مشخص است.

در ایام سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، عبدالحمید به اعتراضاتش نسبت به نظام ادامه داد؛ در حالی که سالهای قبل به تجلیل از امام (ره) و انقلاب میپرداخت. او حتی در قسمتی از سخنش گفت: «دولتها میآیند و میروند؛ حتی نظامها هم میآیند و میروند و هیچ نظام و سیستم و حاکمیتی، اعم از اسلامی و غیر اسلامی برای همیشه نمیماند.» او که از برکت انقلاب به همه چیز رسیده است، قدردان این نعمتها نیست.

برخی علمای اهل سنت که دلبستگی مذهبی به طالبان دارند، به جای اینکه از موضع رئیس جمهور در پیگیری حقابه هیرمند قدردانی کنند، با تندی به ایشان نهیب زده و این هشدار را غیر دیپلماتیک خواندند؛ در حالی که طالبان با ادعای خشکسالی و نبودن آب، به قرارداد عمل نمیکند و کارشناسان ایرانی را برای تأیید ادعای خود نمیپذیرد. با چنین افرادی چگونه باید گفتگو کرد؟ آیا راهی جز هشدار و ضرب الاجل یکماهه باقی میماند؟

عبدالحمید که یکی از انتقاداتش به نظام اسلامی، اتهام تبعیض است در این هفته اینگونه گفت که «اولین تبعیض و بدعتی که در قانون اساسی به تصویب رسید، این بود که رئیسجمهور نمیتواند زن باشد، در حالیکه آنان بیش از نصف جمعیت کشور را تشکیل میدهند»؛ در پاسخ این سخن باید گفت که این مطلب مخالف نظر تمام مذاهب اسلامی است و دلیلی بر جواز ولایت زنان در اسلام وجود ندارد.